در آستانه اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، شاهد ترور شخصیت بزرگ و گمنام دیگر از تبار دانشمندان برجسته هسته‌ای، دفاعی و ارزشی کشورمان هستیم. شکی نیست که این جنایت توسط دشمنان کینه توز نظام جمهوری اسلامی ایران، شخص نتانیاهو، ترامپ و همکاری نوکران منطقه‌ای مانند سران عربستان و بعضی کشورهای دیگر انجام گرفته است، گویا اینان نگران احتمال جان گرفتن دوباره برجام و پیامدهای مثبت آن هستند و نمی‌خواهند منطقه خاورمیانه لحظه‌ای آرام بگیرد چرا که خشونت طلبان ادامه حیات خود را همواره در آشوب و ناامنی می‌بینند.

از سوی دیگر هنوز خون پیکر پاک شهید خشک نشده در داخل کشور افراد، گروه‌ها و جناح‌ها با گرایش‌های گوناگون به تصفیه حساب‌های همیشگی خود مشغول هستند و این بار از پیکر بی جان این شهید مظلوم بهره‌برداری جناحی و سیاسی می‌کنند.

یک شخصیت بزرگ، خدوم و مخلص ترور شده، به جای این که با هم وحدت داشته و در این شرایط حساس و سرنوشت ساز در کنار هم و برای هم باشند، اما با لطایف الحیل به سر و کله هم می‌زنند، همدیگر را تحقیر و متهم می‌کنند. یکی دولت را متهم می‌کند؛ آن دیگری به سپاه طعنه و کنایه می‌زند؛ سومی به ضعف نهادهای حفاظتی و اطلاعاتی تأکید دارد. چهارمی در بدنه دولت به وجود جاسوس هشدار می‌دهد، پنجمی همین هشدار را به حفاظت اطلاعات سپاه و محافظان شخصیت‌ها پیشکش می‌کند که برای آمریکا و اسراییل بهتر از این نمی‌شد و نمی‌شود.

به یقین آنهایی که این جنایت را مرتکب شدند هم اکنون دور هم نشستند به ریش ماها پوزخند می‌زنند و ما هم خیال می‌کنیم با این تحلیل‌های کذایی و احیاناً کارهای غیر اخلاقی به وظیفه تاریخی خود عمل می‌کنیم!

روشن است این فاجعه دردناک بدون هماهنگی و نفوذ هرگز امکان پذیر نیست و بر مسئولین مربوطه است جدی پیگیری نمایند و به فرموده رهبری عاملان و آمران آن مجازات شوند؛ اما این که هرکسی صبح از خواب بیدار شد مچ دست یک شخص خاص و مسئول نهاد خاص را گرفته و حکم صادر کند و یا همدیگر را متهم کرده و فضای کشور را آلوده و اذهان مردم را آشفته و مسموم نمایند کار منصفانه و معقول نیست؛ چرا که یکی از اهداف دشمن همین است ما به جان هم بیفتیم و به هم چنگ و دندان نشان بدهیم.

متأسفانه بعضی افراطی‌های طرفین فقط نوک دماغشان را می ببیند و خیال می‌کنند از آسمان هفتم و یا به قول معروف از دماغ فیل افتادند و به غیر از خود، همه را جاسوس، منحرف و غرب‌گرا می‌پندارند. اتفاقاً این جور آدم‌ها نا خواسته بیشتر از دیگران در خدمت تروریست‌ها هستند و در واقع ستون پنجم به حساب می‌آیند چون عملکردشان با چند واسطه به نفع دشمن تمام می‌شود.

در این چهل سال یک نفر از این آدم‌ها، توسط دشمن آسیب ندیده و ترور نشدند، حتی یک قطره خون از دماغشان در راه انقلاب، نظام و مردم جاری نشده است. همیشه افراد معتدل، متقی و خدمتگزار مانند مطهری، بهشتی، هاشمی، باهنر، رجایی، صیاد شیرازی و در این اواخر حاج قاسم سلیمانی و همین شهید فخری زاده‌ها مورد هدف ترور و تهاجم قرار گرفتند که بدون سر و صدا و پرهیز از فحاشی و اتهام زدنی به این و آن مشغول خدمت بودند و هستند. بیشتر مردم قبل از شهادت شهید فخری زاده اصلاً اسمش را نشنیده بودند اینقدر گمنام بود و در اوج گمنامی خدمت صادقانه و مخلصانه داشت.

بارها ثابت شده که دشمنان ما بیشتر از ما به موقعیت و جایگاه شخصیت‌های نظام شناخت کامل دارند آنها بهتر تشخیص می‌دهند که چه کسانی را باید از صحنه خارج کنند و با چه کسانی کاری نداشته باشند تا بیش از پیش از وجودشان به نفع خود بهره کشی نمایند.

  • نویسنده : عبدالرحیم اباذری
  • منبع :