19 دی: امام جمعه، البته نه مثل بسیاری دیگر که خود را مستغنی از هر پاسخ و جواب می‌دانند، پس از آگاهی از اصل ماجرا و اینکه عده‌ای به قصد شیطنت یا هر نیت دیگری اطلاعات نادرستی به او داده‌اند، رفتاری از خود بروز می‌دهد که از چنین جامه‌دارانی هماره انتظار داشته‌ایم.

رند یا رندانی به امام جمعه ملارد کرج خبر می‌دهند چه نشسته‌اید که فرزند وزیر کنونی بهداشت در منافع پروژه‌های عمرانی و بهداشتی این منطقه دست دارد و یکی از علل تأخیر در اتمام بیمارستان ملارد وجود همین آقازاده است.

او هم که یکی از رسالت‌های خود را طرح مسائل و مشکلات منطقه و نیز بیان خواست‌ها و مطالبات مردمی از جمله افشای مفاسد اقتصادی می‌داند در خطبه‌های نماز به این مسأله ورود می‌کند. وزیر بهداشت اما به جای پرخاش و دادن اطلاعیه و تهمت و جنجال و فضاسازی، نامه‌ای به دستگاه قضا می‌نویسد و ضمن تکذیب می‌خواهد که در این مورد تحقیق صورت گیرد که اگر درست است، فرزند خطاکار مجازات و اگر نادرست است با مفتری برخورد و اعاده حیثیت صورت گیرد.

امام جمعه، البته نه مثل بسیاری دیگر که خود را مستغنی از هر پاسخ و جواب می‌دانند، پس از آگاهی از اصل ماجرا و اینکه عده‌ای به قصد شیطنت یا هر نیت دیگری اطلاعات نادرستی به او داده‌اند، رفتاری از خود بروز می‌دهد که از چنین جامه‌دارانی هماره انتظار داشته‌ایم؛ قبول اشتباه، توضیح، اعتذار و از همه مهم‌تر ذکر این جمله که اگر از وزیر نامه‌ای مبنی بر قبول و حلالیت نبینند خود را از شمول عدالت خارج می‌دانند و چون شرط امامت عدالت است، این مسئولیت را به دیگری می‌سپارند. وزیر اما با سپاس از این برخورد، اعلام می‌کند که هیچ تکدری دیگر ندارد و دوست‌تر می‌دارد که ایشان همچنان به ارشاد و وعظ بپردازند.

اما چرا این ماجرا به مذاق بسیاری از مردمان و از جمله اهالی رسانه و حتی فعالان عرصه فرهنگ و دین خوش آمد؟ مگر قرار بود جز این باشد؟ و مگر دین و اخلاق جز این می‌گویند؟… خیر، جز این نمی‌گویند و رفتار اخلاقی و دینی همین است اما چون فرهنگ عذرخواهی و حلالیت طلبیدن متأسفانه بخاطر کج رفتاری‌های برخی داعیه‌داران دین و انقلاب که خود را فراتر از جایگاه عذرخواهی و حلالیت‌طلبی می‌دانند، بسی کمرنگ شده است؛ چنین حرکاتی عجیب می‌نماید.

مگر کم دیده‌ایم صاحبان وعظ یا خطابه یا تریبون یا رسانه که بسی تهمت زدند و دل آزردند و حتی آنگاه که به نادرستی تهمت و خبر و گزارش و انتقاد خود پی بردند از یک عذرخواهی کوتاه و مختصر دریغ کردند؟ که اگر این ترس از خدا و قیامت و حتی‌ ترس از رواج بی‌اخلاقی و بی‌انصافی و بی‌مروتی و بی‌معرفتی، در همه ما بود و بیشتر از همه در میان واعظان و مقامات و منبرداران و حاکمان و مسئولان وکارگزاران و اصحاب رسانه و تریبون داران این کشور،(یا حداقل اگر به قدر کافی و محسوس بود) جامعه اخلاقی تر و بهتری می‌داشتیم و از همه مهم‌تر، اقتصاد و فرهنگ و بازار کار و تجارت و رسانه‌ها و روابط اجتماعی آدم‌ها حال و روز بهتری پیدا می‌کرد و جامعه اخلاقی‌تری می‌داشتیم که در آن شایعه پراکنی و تهمت‌زنی و غیبت این همه سهل و آسان نمی‌شد و حلالیت طلبی و عذرخواهی این همه سخت و دشوار نبود.

این ماجرا اما پای یک ضرورت عینی را برای ده‌ها و صدمین بار جدای پرهیز از شایعه و تهمت و غیبت به میان آورد و آن ضرورت توجه به عنصر شفافیت و استقبال از آن است که هرچه بیشتر وعینی‌تر و واقعی‌تر و عادلانه‌تر و بی‌طرفانه‌تر باشد، اعتماد بیشتری می‌آفریند.

وقتی به زیبایی این دوبرخورد و نامه‌های رد و بدل شده پی می‌بریم که آن را با برخوردهایی که در ماجرای مصاحبه دکتر فتاح با صداوسیما و واکنش‌های تندی که با آن شد به ویژه نامه جناب حداد و نیز سخنرانی و پاسخ خطیب نام آشنا جناب پناهیان در مورد منزل و خرید زمین سعادت آباد و مسائل مطرح شده پیرامون آن مقایسه می‌کنیم و تفاوت و تأثیرات این ماجراها را از منظر می‌گذرانیم.

  • نویسنده :
  • منبع : روزنامه اطلاعات