پروژه صدور کارت ملی هوشمند میبایست در سال ۱۳۹۴ پایان میپذیرفت اما در حال حاضر با گذشت هشت سال این پروژه به سرانجام نرسیده و از مجموع 62 و نیم میلیون نفر واجد شرایط دریافت کارت هوشمند، حدود 58 میلیون نفر برای دریافت کارت هوشمند ملی ثبتنام کردهاند که برای 48 میلیون نفر کارت صادر شده است. حدود 4 یا 5 میلیون نفر نیز برای دریافت کارت تاکنون اقدامی نکردهاند. همچنین کارت هوشمند ملی که قرار بود کارکرد شناسایی، احراز هویت و امضای دیجیتال را انجام دهد در حال حاضر صرفاً برای شناسایی به کار گرفته میشود. احراز هویت نیز بهصورت محدودی به شکل آفلاین و بیشتر از طریق آنلاین انجام میگیرد.
همچنین فرایند راستیآزمایی اطلاعات سببی ـ نسبی از پروسه ثبتنام کارت هوشمند حذف و درنتیجه کشور فاقد پایگاه اطلاعات سببی و نسبی است؛ بنابراین به نظر میرسد امکان وقوع هویتهای جعلی در کارت هوشمند ملی دور از ذهن نباشد.
هرچند مرکز پژوهشها برای جمعبندی این پروژه پیشنهادهایی داده اما سؤالی که پیش میآید این است که چرا برخی مسئولان و نهادهای کشور پروژههای مهمی مانند کارت ملی هوشمند را بدون در نظر گرفتن داشتههای داخلی و امکانات موجود استارت میزنند، مردم را برای همکاری در این خصوص تحت فشار میگذارند، بسیاری از بخشهای زندگی شهروندان مانند انجام کارهای دفتری و همچنین مسائل بانکی حتی صدور کارت بانکی را به این پروژه منوط میکنند و در نهایت پس از هشت سال هنوز به نتیجهای که مدنظر بود نمیرسند؟
در این کشور چند سازمان عریض و طویل برای پیش بینی نتایج و اجرای چنین طرحها و لایحههایی وجود دارد و یا درواقع برای همین کار ایجاد شده و چند صد یا چند هزار نفر برای به سرانجام رسیدن چنین مسائلی از بیت المال حقوق میگیرند؟ چند میلیون نفر برای صدور کارت ملی هوشمندشان مجبور به حضور در دفاتر شلوغ خدمات دولتی شدند؟ هرکدام چقدر انرژی و زمان و پول هزینه کردند؟ آیا قرار نبود از ابتدا این مباحث بررسی شود؟ آیا چنین هزینههای مادی و معنوی که مردم متقبل میشوند برای برخی مسئولان مهم است؟ آیا انتشار یک گزارش ساده درخصوص شکست طرحی به این مهمی یعنی بسته شدن پرونده یا باید با آنها که سهل انگاری کردند و موجب تحمیل هزینه بدون پیش بینی و فکر درست شدند برخورد شود؟
- نویسنده : محدثه نجف زاده
- منبع :