حجت الاسلام دکتر مهاجرنیا در دومین نشست «بنیادها و آرمانهای انقلاب اسلامی» از سلسله کرسیهای آزاداندیشی دوره ای که سبک نوینی است که با ابتکار مؤسسه آموزش عالی طلوع مهرو مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم به صورت مجازی اجرا میشود، به مقوله «حاکمیت» به مثابه مهمترین بنیاد تغییردر انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: بنیاد اساسی انقلاب اسلامی حاکمیت الهی است و شاهکار امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، بازشناسی و بازسازی آن حاکمیت و سازگار نمودن آن با حاکمیت ملی در ساخت قدرت مدرن در سامانه نظم سیاسی جمهوری اسلامی بود. پذیرش و سازگار کردن حاکمیت نسبی مردم در طول حاکمیت مطلق الهی مهمترین شاهکار انقلاب اسلامی است.
وی گفت: در هر جامعهای معمولاً آن چیزی که جامعه را شکل میدهد و سر و سامان میدهد و زمام همه امور در دست اوست، چیزی به نام حاکمیت است. حاکمیت یعنی قدرت برتری که حقیقت جامعه و حیات و ممات جامعه بدان وابسته است. همه بنیادها، زیرساختها، جهت گیریها و اهداف جامعه از حاکمیت ناشی میشود. هر نوع قانونگذاری، اجرا و قضاوت در جامعه از حاکمیت ناشی میشود. این مفهوم از حاکمیت بالاتر از حکومت است چون حکومت و تشکیلات سیاسی هم ریشه در حاکمیت دارد. مشروعیت حکومت ناشی از آن قدرت برتر است. در حقوق و علوم سیاسی معاصر چون پدیده دولت را نقطه عطف سیاست ورزی در یک جامعه میدانند، حکومت و حاکمیت را قسیم یکدیگر و از اقسام دولت میپندارند، اما از این نکته غافل هستند که اصل دولت به معنای عام آن ناشی از چیست؟ مشروعیت یک دولت به معنای یک کشور از کجا ناشی شده است؟
این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سؤال گفت: ما بر این باور هستیم که حاکمیت یکی معنای محدودی دارد که در درون دولت مطرح است و یک معنای وسیع تر از دولت دارد و آن قدرتی است که به مردم یک جامعه امر و نهی میکند، توسعه وتضییق قلمرو یک کشور ناشی از اراده اوست و مشروعیت حکمرانی و فرمانروایی ناشی از اراده آن حاکمیت است. وجود و بقای یک کشور و یک جامعه سیاسی ملازم با آن حاکمیت است، به طوری که فروپاشی آن حاکمیت به معنای فروپاشی و زوال آن کشور و حتی زوال یک تمدن است.
وی با اشاره به اینکه انقلابها همواره با عنصر «حاکمیت» درگیر میشوند در حالی که کودتاها متوجه «حاکمان» و «حکومت» هستند. افزود: انقلاب اسلامی هم همین مبنا را داشت یعنی شما دهه چهل را تصور کنید که امام راحل و نهضت اسلامی آرام آرام دارد شکل میگیرد، مشکل ایشان فقط با شخص شاه نیست بلکه اصل «حاکمیت شاهنشاهی» را هدف گرفته بودند، یعنی این که حوزه فرهنگ، حوزه اخلاق، حوزه اقتصاد، سیاست، انواع و اقسام ارزشهای اجتماعی ـ سیاسی، همه اینها به اضافه قدرت حاکم و قوای مملکتی، ارکان اجرایی، سیستمها، ادارات، مجموعه اینها باید تغییر بکند. در آن دوران پنج الگوی حاکمیتی با عنوان؛ «حاکمیت ملی» با الگوی غربی، «حاکمیت اسلامی- ملی» با الگوی مشروطه، «حاکمیت پادشاهی» با الگوی رضاشاهی، «حاکمیت الهی» با الگوی مسیحیت قرون وسطایی، مطرح بود که تفکر انقلابی امام راحل با نفی همه الگوهای دیگر به دنبال بازسازی و «حاکمیت الهی» با الگوی فقه شیعی بود که در نقطه مقابل الگوی قرون وسطایی، لیبرالیسم غربی و الحاد سوسیالیستی، پادشاهی و حتی الگوی مشروطیت بود.
مهاجرنیا گفت: هدف انقلاب اسلامی تغییر حاکمیت پادشاهی به حاکمیت الهی بود و همین معنا را در قانون اساسی جمهوری اسلامی آوردهاند. در اصل دوم مبانی این حاکمیت، در اصل سوم اهداف، راهبردها و سیاستها بیان شده است و در اصل چهارم موازین اسلامی ناشی از حاکمیت الهی را بر اطلاق و عموم قانون اساسی و همه قوانین دیگر، حاکم میداند و در اصل 56 با صراحت حاکمیت الهی را در حوزه قدرت تعریف میکند و میگوید: «حاکمیت بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند.» در ادامه این اصل میگوید ملت این حق خدادادی را بر اساس آرای عمومی اعمال میکند؛ بنابراین مبناییترین بنیاد انقلاب اسلامی پدیده حاکمیت است که دارای ابعاد و زوایای مختلفی است.
وی در بیان ویژگیهای حاکمیت الهی افزود: حاکمیت الهی که در دو عرصه تکوین و تشریع است، امری مطلق، انحصاری، بالذات، اصیل و حقیقی و غیرقابل انتقال و تفویض و غیر قابل تقسیم است. این حاکمیت مستمر، دائمی و همیشگی است. با این ویژگیها در قانون اساسی، اختیار تعیین سرنوشت را به تک تک انسانها داده است. تک تک انسانها انتخاب کنند. نظام سیاسی خود را برگزینند و در این لحظه تاریخی است که «حاکمیت الهی با حاکمیت ملی» تلفیق شده است. حاکمیت ملی را در طول حاکمیت الهی به نحو کارگزاری و نه واگذاری پذیرفته است و این همان معنای آیه شریفه «ان الملک الا لله» و «لم یکن له شریک فی الملک» است.
این استاد علوم سیاسی در پایان گفت: بنیاد اساسی انقلاب اسلامی حاکمیت الهی است و شاهکار امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، بازشناسی و بازسازی آن حاکمیت با حاکمیت ملی در ساخت قدرت مدرن در سامانه نظم سیاسی جمهوری اسلامی بود. پذیرش حاکمیت نسبی مردم در طول حاکمیت مطلق الهی مهمترین شاهکار انقلاب اسلامی است و این حقیقت بسیار متعالی برای جامعه ما به درستی شناخته نشده است، دراصل دوم قانون اساسی راه حل آگاهی بخشی به حاکمیت الهی را از طریق «اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومان(ع)» میداند.
- نویسنده :
- منبع :