19 دی: یادگار امام گفت: اگر به روح قرآن رسیده نشود همین کتاب الهی می تواند بسیاری را گمراه کند. در فهم قرآن باید عقل را به خدمت گرفت، و الا با همین قرآن ممکن است به جنگ علی (ع) رفت.
حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی در دومین همایش بین المللی قرآن در اندیشه و سیره امام خمینی(س) گفت: جا دارد به نوبه خودم عید مبعث را خدمت یکایک دوستان تبریک گفته و از برگزار کنندگان این همایش تشکر کنم. طبیعتا به مناسبت مشکلاتی که این ویروس منحوس در جامعه جهانی پدید آورده، مجبور شدیم این همایش را به صورت وبینار برگزار کنیم.
وی افزود: بحث در رابطه با امام و قرآن پُردامنه است و می توان درباره آن از زوایای مختلف بسیار سخن گفت. اما با توجه به اینکه وقتمان کوتاه است از مقدماتی که در ذهنم بود عبور و تنها به یک قصه تاریخی اشاره می کنم. داستانی که مولی الموحدین امیرالمومنان(ع) با خوارج داشتند و عبدالله بن عباس را راهی مناظره با آنها کردند.
یادگار امام ادامه داد: طبری می نویسد که حضرت وقتی عبدالله بن عباس را فرستادند تعبیری داشتند و گفتند «ان سکت فعممناه» و «ان تکلم فحاججناه» و«ان قاتلوا فقاتلناه» اگر آرام بودند، آنها را تعمیم می دهیم یعنی در زمره مسلمانان قرار می دهیم و کاری به کارشان نداریم. یک معنای دیگرش هم این است که زکات را درباره شان تعمیم می دهیم و آنها را از دایره مسلمانان خارج نمی کنیم. اما اگر سخن گفتند با آنها احتجاج می کنیم و اگر دست به شمشیر بردند با آنها می جنگیم.
او بیان کرد: بعد از اینکه حضرت، عبدالله بن عباس را راهی کردند به او گفتند که با آنها با قرآن مخاصمه یا احتجاج نکن زیرا قرآن ذوالوجوه است. «فإن القرآن حمال ذوالوجوه» این را سید رضی در نهج البلاغه و در نامه 77 آورده است. امیرالمومنین(ع) می فرماید برای اینکه می خواهی در برابر استدلال خوارج بایستی، در برابرشان قرآن نخوان. برای اینکه اگر به روح قرآن نرسید همان می تواند بسیاری را گمراه کند.
یادگار امام افزود: قرآن کتاب خداست همه را هدایت می کند ولی باید در محیط تنَور آن قرار بگیرید. باید عقلتان را هم به کار گیرید وگرنه ممکن است با همین قرآن به جنگ علی(ع) روید. «هیچ است صد رساله حکمت به چشم ما/ بهتر ز خم اثر ز فلاطون نمانده است.» به نظرم این جزو شاهکارهای صائب است. قدیمی ها فکر می کردند که افلاطون همان دیوژن است که در خُم زندگی می کند. چنانکه حافظ نیز گفت «جز فلاطون خُم نشین شراب سر حکمت به ما که گوید باز» یا آن شاعر دیگر که گفت «به حیرتم که فلاطون ز شرم آب نشد، به خُم نشست و فلاطون شد و شراب نشد» «هیچ است صد رساله حکمت به چشم ما بهتر ز خم اثر ز فلاطون نمانده است» «یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت، در بند آن نباش که مضمون نمانده است»
کارکرد بزرگ امام این است که روح قرآن را استخراج می کند
سیدحسن خمینی گفت: کارکرد بزرگ امام این است که روح قرآن را استخراج میکند. امام در سخنرانیها خطیبی نیست که از قرآن به روایت و از روایت به شعر رود. حتی مانند طلاب ابتدایی در آغاز سخن خطبه هم نمی خواند. یک سخنرانی امام با خطبه همراه نیست که حمد و ثنا و ... داشته باشد. اما آن اثر را وارد زندگی می کند « بهتر ز خُم اثر ز فلاطون نمانده است» با اینکه رساله حکمت را در جای خود می نویسد اما در بستر اجتماع حقیقت قرآن را وارد زندگی میکند.
وی بیان کرد: جا دارد از معاون محترم وزیر ارشاد تشکر کنم که این جلسه به همت آنها برگزار شده است، ایشان آیه ای را تلاوت کرد که امام از ابتدای عمر خود تا انتها همان یک آیه را می خواند. «قُل انما اعوذکم به واحده ان تقوموا لله مثنى و فرادى» آیت الله شیخ حسن صانعی تعبیر لطیفی دارند و می گویند امام همین یک آیه را بلد بود و از اول تا آخر عمر همین یک آیه را می خواند. هر وقت درس اخلاق می داد همین یک آیه را می خواند. خود قرآن هم می گوید «اعوذکم به واحده»، اتقوموا لله «برخدا بلند شوید» و نکته لطیفش هم این است که در ابتدا می گوید «دوتایی» که یعنی جامعه بلند شود. اصل اول در حرکت، حرکت اجتماع است. جمعی باید حرکت کنید و جامعه را به حرکت بیاورید. چرا که برخلاف ریاضیات که حاصل جمع یک با یک عدد دو است، در حرکت های جمعی لزوما حاصل جمع یک با یک دو نیست، بعضا صد است و اثری که می گذارد بسیار بیشتر از دو نفر است.
آموخته امام به ما این است که کار را برای خدا کنیم
او گفت: دست ها وقتی در هم گره می خورند، موج ایجاد می کنند. دو نفر اگر باهم همراه و همدل شوند طوفان به پا می کنند. پس نکته مهم در زندگی امام که بتوانیم از آن کسب قاعده کنیم این است که روح قرآن را بگیریم و برای خدا کار کنیم. می گویند ابوالسعید ابوالخیر، حکیم بزرگ هر جا که سخنرانی می کرده مردم از اطراف و اکناف جمع می شدند و پای صحبتش می نشستند تا صحبت کند.
سیدحسن خمینی ادامه داد: همهمهای بود و ابوالسعید روی منبر بود و جوانی بلند می شد و به حضار گفت «برای رضای خدا برخیزید و قدمی پیش نهید» ابوالسعید از روی منبر پایین می آید و می گوید هر چه می خواستم در این منبر بگویم این جوان در یک جمله گفت. «برای خدا برخیزید و قدمی پیش نهید.» اتقوموا لله یعنی یا در راه خدا یا به نیت خدا گام بردارید. حتی در زندگی فردی، مرحوم ابوی ما می گفت امام آب هم دست فرزندش می داد برای خدا می داد. اگر نیت خیر باشد جهان زیباتر می شود. همه چیز برای خداست و «با ما خدا به قید کرامت چه می کند، ما یک جهان گدا و خدای جهان غنی» شما با او تجارتی می کنید که حتما تجارت رضایتمندی است.
داستان قرآن و انقلاب ما، داستان روح قرآن و انقلاب ماست
وی افزود: داستان قرآن و انقلاب ما، داستان روح قرآن و انقلاب ماست. داستان طفلی است که ره صدساله را یک شبه می رود. تفسیر نمی خواند. او هویت هستی را صحیح می بیند و جهان را در پناه لطف خداوند و به میمنت حضور امام دارای حرکت می بیند و خودش را در کانون اراده الهی ذوب می بیند. به همان اندازه که ما از این حقیقت خارج می شویم، به الفاظ تن می دهیم و خود را درگیر الفاظ می کنیم. مولانا یک بیت دارد که «قافیه اندیشم و دلدار من، گویدم میندیش جز دیدار من» قافیه اندیشیم و به دنبال این هستیم که قرآن های بهتری چاپ کنیم. با اینکه همه این ها در جای خود درست است ولی اگر بخواهد ما را از حقیقت به دور دارد، ممکن است به «احبار یهود» تبدیل شویم.
سیدحسن خمینی ادامه داد: وقتی پیامبران بنی اسرائیل وعده خدا و پیام الهی را آوردند بزرگترین مانع پیش پای آنها همان هایی بودند که بهتر از همه تورات را می خواندند و بهتر از همه می توانستند به قواعد مختلف دینی تمسک کنند. آوردن روح قانون به متن جامعه طوفان می کند. با اینکه نادر شخصیت قابل احترامی نیست ولی وقتی توانست مهاجمین را خارج کند در کلات نادری منبری رفت و گفت: وقتی اصفهان را تاراج کردند، لشکر خوزستان، کردستان، آذربایجان و... کجا بود یکی برخاست و گفت همه بودند اما نادری نبود. اینجاست که نقش شخصیت هایی چون امام در آوردن متن این پیام ها به جامعه ارزشمند و مهم می شود. آنها کسانی هستند که می توانند پژواک روح قانون باشند.
او ادامه داد: زمانی این اتفاق میافتد که ابتدا فرد در درون خود به این باور برسد. با دو رویی نمی شود «إن الذین آمنوا وعملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» خداوند به آنها محبت می دهد و دلها به سمتشان گرایش پیدا می کند. «تو بندگی چون گدایان به شرط مزد مکن، که خواجه خود صفت بنده پروری داند.» باید دید چقدر نیت ها خیر و ارزشمند است. هرچقدر خلوص بالا رود، تصاعدی اثر عمل را بالا می برد. یعنی اگر شما توانستید 50 درصد نزدیکی به خدا را تبدیل به 60 درصد کنید، ده درصد بالا نرفتید بلکه 100 برابر شدید. اگر توانستید به 90 درصد برسید میلیون ها برابر اثر عملتان بالا می رود اگر کسی رسید به 100 درصد بی نهایت می شود. لذا «ضربت علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین» چون خلوص 100 درصد است. وقتی خلوص به 100 درصد می رسد از همه 99 درصدهای دنیا بالاتر است. مانند ریشتر است هر یک هزارم درصد که بالا می رود ممکن است چند برابر اثر را بالاتر برد.
وی در پایان گفت: میزان خلوص، تصاعدی اثر عمل را در دنیا و آخرت ذوالاثر می کند. آیا این نیتها را کسی میتواند پاک کند؟ چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید. آیا می توان دنیا را محضر خدا دید چنانکه گفته می شود «عالم محضر خداست؟» اگر بتوان این را دید و صرفا لقلقه زبان نباشد و بتوان حس کرد که «در اعماق هستی جهان را خالقی باشد خدانام.» اینکه همه چیز تحت سیطره اوست. آن وقت است در درون فرد نیرویی ایجاد می کند که جامعه ای را به حرکت وامی دارد.
یادگار امام در پایان گفت: جا دارد از همه برگزار کنندگان این مراسم تشکر کنم و امیدوارم که سومین همایش بین المللی قرآن در اندیشه و سیره امام خمینی(س) را بتوانیم در آینده به خوبی دو همایش گذشته برگزار کنیم.
وی افزود: بحث در رابطه با امام و قرآن پُردامنه است و می توان درباره آن از زوایای مختلف بسیار سخن گفت. اما با توجه به اینکه وقتمان کوتاه است از مقدماتی که در ذهنم بود عبور و تنها به یک قصه تاریخی اشاره می کنم. داستانی که مولی الموحدین امیرالمومنان(ع) با خوارج داشتند و عبدالله بن عباس را راهی مناظره با آنها کردند.
یادگار امام ادامه داد: طبری می نویسد که حضرت وقتی عبدالله بن عباس را فرستادند تعبیری داشتند و گفتند «ان سکت فعممناه» و «ان تکلم فحاججناه» و«ان قاتلوا فقاتلناه» اگر آرام بودند، آنها را تعمیم می دهیم یعنی در زمره مسلمانان قرار می دهیم و کاری به کارشان نداریم. یک معنای دیگرش هم این است که زکات را درباره شان تعمیم می دهیم و آنها را از دایره مسلمانان خارج نمی کنیم. اما اگر سخن گفتند با آنها احتجاج می کنیم و اگر دست به شمشیر بردند با آنها می جنگیم.
او بیان کرد: بعد از اینکه حضرت، عبدالله بن عباس را راهی کردند به او گفتند که با آنها با قرآن مخاصمه یا احتجاج نکن زیرا قرآن ذوالوجوه است. «فإن القرآن حمال ذوالوجوه» این را سید رضی در نهج البلاغه و در نامه 77 آورده است. امیرالمومنین(ع) می فرماید برای اینکه می خواهی در برابر استدلال خوارج بایستی، در برابرشان قرآن نخوان. برای اینکه اگر به روح قرآن نرسید همان می تواند بسیاری را گمراه کند.
یادگار امام افزود: قرآن کتاب خداست همه را هدایت می کند ولی باید در محیط تنَور آن قرار بگیرید. باید عقلتان را هم به کار گیرید وگرنه ممکن است با همین قرآن به جنگ علی(ع) روید. «هیچ است صد رساله حکمت به چشم ما/ بهتر ز خم اثر ز فلاطون نمانده است.» به نظرم این جزو شاهکارهای صائب است. قدیمی ها فکر می کردند که افلاطون همان دیوژن است که در خُم زندگی می کند. چنانکه حافظ نیز گفت «جز فلاطون خُم نشین شراب سر حکمت به ما که گوید باز» یا آن شاعر دیگر که گفت «به حیرتم که فلاطون ز شرم آب نشد، به خُم نشست و فلاطون شد و شراب نشد» «هیچ است صد رساله حکمت به چشم ما بهتر ز خم اثر ز فلاطون نمانده است» «یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت، در بند آن نباش که مضمون نمانده است»
کارکرد بزرگ امام این است که روح قرآن را استخراج می کند
سیدحسن خمینی گفت: کارکرد بزرگ امام این است که روح قرآن را استخراج میکند. امام در سخنرانیها خطیبی نیست که از قرآن به روایت و از روایت به شعر رود. حتی مانند طلاب ابتدایی در آغاز سخن خطبه هم نمی خواند. یک سخنرانی امام با خطبه همراه نیست که حمد و ثنا و ... داشته باشد. اما آن اثر را وارد زندگی می کند « بهتر ز خُم اثر ز فلاطون نمانده است» با اینکه رساله حکمت را در جای خود می نویسد اما در بستر اجتماع حقیقت قرآن را وارد زندگی میکند.
وی بیان کرد: جا دارد از معاون محترم وزیر ارشاد تشکر کنم که این جلسه به همت آنها برگزار شده است، ایشان آیه ای را تلاوت کرد که امام از ابتدای عمر خود تا انتها همان یک آیه را می خواند. «قُل انما اعوذکم به واحده ان تقوموا لله مثنى و فرادى» آیت الله شیخ حسن صانعی تعبیر لطیفی دارند و می گویند امام همین یک آیه را بلد بود و از اول تا آخر عمر همین یک آیه را می خواند. هر وقت درس اخلاق می داد همین یک آیه را می خواند. خود قرآن هم می گوید «اعوذکم به واحده»، اتقوموا لله «برخدا بلند شوید» و نکته لطیفش هم این است که در ابتدا می گوید «دوتایی» که یعنی جامعه بلند شود. اصل اول در حرکت، حرکت اجتماع است. جمعی باید حرکت کنید و جامعه را به حرکت بیاورید. چرا که برخلاف ریاضیات که حاصل جمع یک با یک عدد دو است، در حرکت های جمعی لزوما حاصل جمع یک با یک دو نیست، بعضا صد است و اثری که می گذارد بسیار بیشتر از دو نفر است.
آموخته امام به ما این است که کار را برای خدا کنیم
او گفت: دست ها وقتی در هم گره می خورند، موج ایجاد می کنند. دو نفر اگر باهم همراه و همدل شوند طوفان به پا می کنند. پس نکته مهم در زندگی امام که بتوانیم از آن کسب قاعده کنیم این است که روح قرآن را بگیریم و برای خدا کار کنیم. می گویند ابوالسعید ابوالخیر، حکیم بزرگ هر جا که سخنرانی می کرده مردم از اطراف و اکناف جمع می شدند و پای صحبتش می نشستند تا صحبت کند.
سیدحسن خمینی ادامه داد: همهمهای بود و ابوالسعید روی منبر بود و جوانی بلند می شد و به حضار گفت «برای رضای خدا برخیزید و قدمی پیش نهید» ابوالسعید از روی منبر پایین می آید و می گوید هر چه می خواستم در این منبر بگویم این جوان در یک جمله گفت. «برای خدا برخیزید و قدمی پیش نهید.» اتقوموا لله یعنی یا در راه خدا یا به نیت خدا گام بردارید. حتی در زندگی فردی، مرحوم ابوی ما می گفت امام آب هم دست فرزندش می داد برای خدا می داد. اگر نیت خیر باشد جهان زیباتر می شود. همه چیز برای خداست و «با ما خدا به قید کرامت چه می کند، ما یک جهان گدا و خدای جهان غنی» شما با او تجارتی می کنید که حتما تجارت رضایتمندی است.
داستان قرآن و انقلاب ما، داستان روح قرآن و انقلاب ماست
وی افزود: داستان قرآن و انقلاب ما، داستان روح قرآن و انقلاب ماست. داستان طفلی است که ره صدساله را یک شبه می رود. تفسیر نمی خواند. او هویت هستی را صحیح می بیند و جهان را در پناه لطف خداوند و به میمنت حضور امام دارای حرکت می بیند و خودش را در کانون اراده الهی ذوب می بیند. به همان اندازه که ما از این حقیقت خارج می شویم، به الفاظ تن می دهیم و خود را درگیر الفاظ می کنیم. مولانا یک بیت دارد که «قافیه اندیشم و دلدار من، گویدم میندیش جز دیدار من» قافیه اندیشیم و به دنبال این هستیم که قرآن های بهتری چاپ کنیم. با اینکه همه این ها در جای خود درست است ولی اگر بخواهد ما را از حقیقت به دور دارد، ممکن است به «احبار یهود» تبدیل شویم.
سیدحسن خمینی ادامه داد: وقتی پیامبران بنی اسرائیل وعده خدا و پیام الهی را آوردند بزرگترین مانع پیش پای آنها همان هایی بودند که بهتر از همه تورات را می خواندند و بهتر از همه می توانستند به قواعد مختلف دینی تمسک کنند. آوردن روح قانون به متن جامعه طوفان می کند. با اینکه نادر شخصیت قابل احترامی نیست ولی وقتی توانست مهاجمین را خارج کند در کلات نادری منبری رفت و گفت: وقتی اصفهان را تاراج کردند، لشکر خوزستان، کردستان، آذربایجان و... کجا بود یکی برخاست و گفت همه بودند اما نادری نبود. اینجاست که نقش شخصیت هایی چون امام در آوردن متن این پیام ها به جامعه ارزشمند و مهم می شود. آنها کسانی هستند که می توانند پژواک روح قانون باشند.
او ادامه داد: زمانی این اتفاق میافتد که ابتدا فرد در درون خود به این باور برسد. با دو رویی نمی شود «إن الذین آمنوا وعملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» خداوند به آنها محبت می دهد و دلها به سمتشان گرایش پیدا می کند. «تو بندگی چون گدایان به شرط مزد مکن، که خواجه خود صفت بنده پروری داند.» باید دید چقدر نیت ها خیر و ارزشمند است. هرچقدر خلوص بالا رود، تصاعدی اثر عمل را بالا می برد. یعنی اگر شما توانستید 50 درصد نزدیکی به خدا را تبدیل به 60 درصد کنید، ده درصد بالا نرفتید بلکه 100 برابر شدید. اگر توانستید به 90 درصد برسید میلیون ها برابر اثر عملتان بالا می رود اگر کسی رسید به 100 درصد بی نهایت می شود. لذا «ضربت علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین» چون خلوص 100 درصد است. وقتی خلوص به 100 درصد می رسد از همه 99 درصدهای دنیا بالاتر است. مانند ریشتر است هر یک هزارم درصد که بالا می رود ممکن است چند برابر اثر را بالاتر برد.
وی در پایان گفت: میزان خلوص، تصاعدی اثر عمل را در دنیا و آخرت ذوالاثر می کند. آیا این نیتها را کسی میتواند پاک کند؟ چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید. آیا می توان دنیا را محضر خدا دید چنانکه گفته می شود «عالم محضر خداست؟» اگر بتوان این را دید و صرفا لقلقه زبان نباشد و بتوان حس کرد که «در اعماق هستی جهان را خالقی باشد خدانام.» اینکه همه چیز تحت سیطره اوست. آن وقت است در درون فرد نیرویی ایجاد می کند که جامعه ای را به حرکت وامی دارد.
یادگار امام در پایان گفت: جا دارد از همه برگزار کنندگان این مراسم تشکر کنم و امیدوارم که سومین همایش بین المللی قرآن در اندیشه و سیره امام خمینی(س) را بتوانیم در آینده به خوبی دو همایش گذشته برگزار کنیم.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/16631