19 دی: مدیر مسئول روزنامه ۱۹ دی با انتقاد از خلاء هویت رسانهای در بین خبرنگاران امروزی، گفت: هویت رسانهای که در میان نیروهای قدیمی روزنامه نگار وجود داشت، بسیار باعث ارتقا و رشد رسانه هم میشد.
شنیدن خاطرات اصحاب رسانه از زمان ورودشان به عرصه خبررسانی علاوه بر بازتابی از چالشها و مسائل آنان در زمان خود، میتواند تجربهای وزین برای نسل جدید خبرنگاران باشد تا از زوایای دیگری به کار رسانهای نگاه کنند و آن را به کار بگیرند. این تجربه علاوه بر بهرهگیری خبرنگاران، میتواند برای مدیران رسانهای هم کاربرد داشته باشد تا با نگاهی به نقاط ضعف و قوت رسانه خود، در راستای اصلاح و انتشار مطالب اثرگذار قدم بردارند.
این بار شفقنا میزبان مرتضی داستانی مدیر مسئول روزنامه «۱۹ دی» و از خبرنگاران پیشکسوت روزنامه «جمهوری اسلامی» بود.
داستانی که سالها به کار مطبوعاتی مشغول بوده است، یکی از انگیزههای مهم خود را در تأسیس روزنامه «۱۹ دی» شنیدن صداهای مختلف در قم میداند و میگوید: تصور عموم مردم درباره قم این هست که فکر میکنند، یک تفکر خاص در قم وجود دارد. از طرفی چون ما با تفکرات شهید بهشتی مأنوس بودیم، میخواستیم از طریق یک رسانه به مردم بگوییم که در قم صداهای مختلفی هست.
اما این روزنامه نگار پیشکسوت چه حد توانسته در رسانه خود بازتاب دهنده صداهای مختلف باشد؟ او توضیح میدهد: به زعم مشکلاتی که بر سر راهمان بود، به نظرم تا حدخوبی توانستیم به این هدف برسیم و انعکاس دهنده صداهای مختلف در روزنامه باشیم. اینکه همه علما و مراجع سعی میکردند روزنامه ما را مطالعه کنند، برای ما ارزشمند بود. هدف ما از ارتباط با علما و مراجع استفاده سیاسی نبود، بلکه میخواستیم مطالبی را منعکس کنیم که نقطه نظرات خود آنهاست؛ مثلاً تیتری را انتخاب نمیکردیم که خواسته ما باشد، چون به دور از اخلاق حرفهای روزنامه نگاری است. به خاطر همین روش، علما میدانستند که صدای آنها در روزنامه ما منتشر میشود و از مخاطبان اصلی «۱۹ دی» بودند.
او ادامه میدهد: متأسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی و بدهی زیادی که داشتیم از اسفند سال گذشته قادر به چاپ روزنامه نبودیم و در حال حاضر به صورت برخط فعالیت داریم. اگر چه دنبال رفع مشکلات و انتشار روزنامه به صورت چاپی هستیم. امیدوارم با شروع چاپ دوباره روزنامه بتوانیم از قالب و طراحیهای نوین برای چاپ مطالبمان استفاده کنیم.
داستانی معتقد است برای ماندگاری مطبوعات و رقابت با فضای مجازی، روزنامهها باید به فکر اقتضائات دیگری باشند.
این پیشکسوت مطبوعاتی در ادامه صحبتهای خود توضیحاتی درباره منابع درآمدی روزنامه و مشکلات و موانعی که بر سر راهشان بوده ارائه میکند و میگوید: بیشترین درآمد ما از آگهیها بود و حدود ده درصد از فروش بود که علت این مقدار فروش هم به خاطر دو هزار اشتراکی بود که داشتیم. ما در دوران احمدی نژاد به شدت تحت فشار بودیم. به حدی که یارانه و آگهیهای ما قطع شد. در همان دوران نیروهای تحریریه ما به کمترین حد خود رسید با این وجود ما برای بقای روزنامه بسیار جنگیدیم.
داستانی با اشاره به صریح القلم بودن روزنامه «۱۹ دی» توضیح میدهد: مبنای روزنامه ما این بود که صریح مطالب را بنویسیم ولی با این وجود کمتر با مشکل روبرو میشدیم. شاید در استانهای دیگر به خاطر مراکز قدرتی که وجود دارد، چنین فرصتی برای روزنامهها فراهم نباشد. به همین خاطر معتقدم هر کجا تکثر قدرت وجود داشته باشد فعالیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در آنجا راحتتر است.
او در ادامه سیاستهای وزارت ارشاد در زمینه اعطای مجوز و آگهیهای دولتی را اشتباه میداند و میگوید: یکی از سیاستهای اشتباه وزارت ارشاد در کشور ما تعداد مجوزهایی است که به افراد برای تأسیس رسانهها داده میشود و مدام از آمار و اطلاعات تعداد این مجوزها خبر میدهند. در حالیکه کاری به کیفیت و نحوه کار آن رسانهها ندارند. خب این مسأله یک آسیب بزرگ برای رسانههای مکتوب ایجاد کرده است.
او روایت میکند: در سفری که ۲۰ سال پیش به لبنان داشتم متوجه شدم که در آنجا ۵۰ سال مجوزی برای رسانهای جدید داده نشده است. با توجه به آزادی بیان و تکثر در رسانههای لبنان، این مورد برایم خیلی عجیب بود. طی صحبتی که با تعدادی از وزرای اطلاعات لبنان داشتم، همه به اتفاق گفتند که لبنان یک ظرفیت محدودی دارد و اگر تعداد روزنامهها بیشتر از این تعداد فعلی شود، وابسته به بیگانه یا به فساد کشیده میشوند. متاسفانه ما چنین تفکری در ایران نداریم.
داستانی با انتقاد از ازدیاد اعطای مجوز برای تأسیس رسانه میگوید: با توجه به افزایش مشکلات اقتصادی و دادن مجوزهای پی در پی بدون سختگیری، امکان آگهی به پایینترین حد خود میرسد و به روزنامهها مبلغی نمیرسد. به نظرم چنین سیاستی در وزارت ارشاد باعث از بین رفتن روزنامههای اصیل در کشور میشود. از دیگر سیاستهای غلط وزارت ارشاد موضوع آگهیهای دولتی است.
این پیشکسوت مطبوعاتی روایت میکند: خاطرم هست زمان جنگ خود دولت به روزنامهها کاغذ میداد، بعد دولت بابت این کار و برای کاهش هزینههایش، از روزنامهها میخواست آگهی ثبتی (تکمیلی) دولت را به قیمت کمتری درج کنند که دولت هزینه زیادی نپردازد. ولی خب برای اینکه هر آگهی، آگهی دولتی حساب نشود، وزارت ارشاد خواستار متولی تأیید کردن آگهیهای دولتی شد. با جمع آوری و تمرکز همه آگهی در وزارت ارشاد به همه آگهی برچسب دولتی زدند. فارغ از اینکه چرا و برای چه؟
او با انتقاد بیان میکند: الان چه اتفاقی برای روزنامهها رخ داده است؟ شاهدیم روزنامههای با قدمت چندین ساله با روزنامهای که شاید یک سال از تأسیس اش نمیگذرد، در درج آگهی با هم رقابت میکنند و روزنامههایی وجود دارند که فقط با هدف زدن آگهی تأسیس شدهاند و اصلاً کار ژورنالیستی انجام نمیدهند. همه این اتفاقها باعث فشار آمدن به رسانههای اصیل است چرا که با این اوصاف نمیتوانند خود را اداره کنند.
او با اشاره به دیگر تبعات ازدیاد مجوز به رسانهها میگوید: علاوه بر مشکلاتی که ذکر کردم، به نظرم همین وجود رسانههای زیاد باعث پخش شدن خبرنگاران در رسانهها میشود و همین مسأله موجب تضعیف رسانهها میشود. برای داشتن رسانههای قوی و روزنامه نگاران حرفهای باید در سیاستهای فعلی تجدید نظر شود. اگر این اتفاق رخ ندهد، باید روزانه شاهد مرگ روزنامههای اصیل خود باشیم.
داستانی پیشنهاد میدهد: باید آگهیهای دولتی جمع آوری شوند. با این سیاست، فساد گسترده سیستمی کم میشود. اگر این اتفاق بیافتد بسیاری از روزنامهها که مطالب جدی ندارند، دیگر منتشر نمیشوند و ما به روزنامههای مردمی که محتوای با کیفیت دارند، برمی گردیم. پس جمع آوری آگهیهای دولتی نوعی نجات روزنامههاست.
داستانی در بخش دیگری از صحبتهایش به مشکلات این روزهای رسانهها اشاره میکند و میگوید: متأسفانه مدیران رسانهای به دلیل صرفه جویی در هزینهها، پاسخگوی نیاز و حقوق نیروهای ماهر خود نیستند، به همین خاطر تحریریههای ما در حال خالی شدن نیروهای ماهر است و این نیروها جذب مراکز اداری و دیگر فعالیتها میشوند. همین مسأله باعث افت کار رسانهای میشود.
داستانی معتقد است دلیل کاهش مخاطب روزنامههای ما، افت محتوا است. او توضیح میدهد: اگر ما دارای محتوای مطلوب و با کیفیت بودیم قطعاً میتوانستیم با فضای مجازی رقابت کنیم و به نوعی ما حتی میتوانستیم تأمین کننده محتوای فضای مجازی باشیم؛ اما چون روزنامهها فاقد نیروی ماهرند، این امکان برای مطبوعات وجود ندارد.
این پیشکسوت مطبوعاتی به موضوع هویت رسانهای در میان خبرنگاران اشاره میکند و با توضیح درباره خلاء هویت رسانهای در بین خبرنگاران امروزی بیان میکند: در گذشته خبرنگاران ما هویت خبری داشتند و در آن رسانهها به نوعی ماندگار بودند؛ یعنی اگر نیرویی در اطلاعات یا کیهان بود، همیشه برای این رسانه مطلب آماده میکرد. همین هویت رسانهای باعث تعصب خبرنگار نسبت به رسانهاش میشد. هویت رسانهای که در میان نیروهای قدیمی روزنامه نگار وجود داشت، بسیار باعث ارتقا و رشد رسانه هم میشد.
داستانی معتقد است روزنامه نگار بایستی طوری فعالیت کند که به باورها و رفتار مخاطب احترام بگذارد و بتواند آنها را به سمت راههای درست سوق دهد تا گرفتار مشکلات و انحطاط رسانهای نشود. به همین خاطر او بر ضرورت توجه رسانهها به نیاز مخاطب تاکید میکند و میگوید: یک رسانه موفق و حرفهای باید مخاطب محور و ذائقه مخاطب خود را بشناسد و بر اساس آن ذائقه، مطالب خود را منتشر کند. برخی از روزنامهها همچنان مخاطبان قدیم خود را دارند اما اگر میخواهند به مخاطبین خود اضافه کنند، باید آن رسانه این مسأله را در نظر بگیرد که این دو گروه مخاطب کاملاً با هم متفاوتاند. البته این مسأله در بسیاری از کشورها هم وجود دارد. روزنامههای ما دچار این پارادوکس هستند که بین مخاطبان جدید و قدیم و نوع مطالب انتشاری چگونه عمل کنند.
او روایت میکند: خاطرم هست سردبیر لوموند هم میگفت: ما برآورد کردیم اگر بخواهیم به سمت ذائقه مخاطب جدید برویم و شکل و طراحی روزنامه را تغییر بدهیم، بسیار متضرر خواهیم شد، چرا که بسیاری از مخاطبان قدیمی خود را که بیشتر از مخاطبان جدید است، از دست میدهیم. به همین خاطر لوموند همان شکل و شمایل قدیم خود را حفظ کرده است؛ مثلاً روزنامه رسالت قبلاً در قطع بزرگ و بعدازظهرها منتشر میشد که تصمیم گرفت در قطع کوچیکتر و در صبحها منتشر شود، با این کار بسیاری از مخاطبان خود را از دست داد.
او ادامه میدهد: متأسفانه اساتید روزنامه نگار برای این مسأله هیچ ایدهای ندارند. به نظرم اگر روزنامه تازه تأسیسی بخواهد ایدههای نو ایجاد کند، موفقتر از روزنامهها با سبک قدیمی هستند.
او در پایان برای زنده ماندن مطبوعات در فضایی که رسانهها و شبکههای اجتماعی در حال افزایش هستند، میگوید: مزیت فضای مجازی در لحظه بودن و آنلاین بودن است. مزایای رسانههای مکتوب فرصت داشتن است. اگر از این زاویه به رسانهها نگاه کرد میتوان اقتضائات هر دو رسانهها را شناخت. البته که لازمه حفظ جایگاه هر رسانه هم داشتن نیروهای ماهر است.
این بار شفقنا میزبان مرتضی داستانی مدیر مسئول روزنامه «۱۹ دی» و از خبرنگاران پیشکسوت روزنامه «جمهوری اسلامی» بود.
داستانی که سالها به کار مطبوعاتی مشغول بوده است، یکی از انگیزههای مهم خود را در تأسیس روزنامه «۱۹ دی» شنیدن صداهای مختلف در قم میداند و میگوید: تصور عموم مردم درباره قم این هست که فکر میکنند، یک تفکر خاص در قم وجود دارد. از طرفی چون ما با تفکرات شهید بهشتی مأنوس بودیم، میخواستیم از طریق یک رسانه به مردم بگوییم که در قم صداهای مختلفی هست.
اما این روزنامه نگار پیشکسوت چه حد توانسته در رسانه خود بازتاب دهنده صداهای مختلف باشد؟ او توضیح میدهد: به زعم مشکلاتی که بر سر راهمان بود، به نظرم تا حدخوبی توانستیم به این هدف برسیم و انعکاس دهنده صداهای مختلف در روزنامه باشیم. اینکه همه علما و مراجع سعی میکردند روزنامه ما را مطالعه کنند، برای ما ارزشمند بود. هدف ما از ارتباط با علما و مراجع استفاده سیاسی نبود، بلکه میخواستیم مطالبی را منعکس کنیم که نقطه نظرات خود آنهاست؛ مثلاً تیتری را انتخاب نمیکردیم که خواسته ما باشد، چون به دور از اخلاق حرفهای روزنامه نگاری است. به خاطر همین روش، علما میدانستند که صدای آنها در روزنامه ما منتشر میشود و از مخاطبان اصلی «۱۹ دی» بودند.
او ادامه میدهد: متأسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی و بدهی زیادی که داشتیم از اسفند سال گذشته قادر به چاپ روزنامه نبودیم و در حال حاضر به صورت برخط فعالیت داریم. اگر چه دنبال رفع مشکلات و انتشار روزنامه به صورت چاپی هستیم. امیدوارم با شروع چاپ دوباره روزنامه بتوانیم از قالب و طراحیهای نوین برای چاپ مطالبمان استفاده کنیم.
داستانی معتقد است برای ماندگاری مطبوعات و رقابت با فضای مجازی، روزنامهها باید به فکر اقتضائات دیگری باشند.
این پیشکسوت مطبوعاتی در ادامه صحبتهای خود توضیحاتی درباره منابع درآمدی روزنامه و مشکلات و موانعی که بر سر راهشان بوده ارائه میکند و میگوید: بیشترین درآمد ما از آگهیها بود و حدود ده درصد از فروش بود که علت این مقدار فروش هم به خاطر دو هزار اشتراکی بود که داشتیم. ما در دوران احمدی نژاد به شدت تحت فشار بودیم. به حدی که یارانه و آگهیهای ما قطع شد. در همان دوران نیروهای تحریریه ما به کمترین حد خود رسید با این وجود ما برای بقای روزنامه بسیار جنگیدیم.
داستانی با اشاره به صریح القلم بودن روزنامه «۱۹ دی» توضیح میدهد: مبنای روزنامه ما این بود که صریح مطالب را بنویسیم ولی با این وجود کمتر با مشکل روبرو میشدیم. شاید در استانهای دیگر به خاطر مراکز قدرتی که وجود دارد، چنین فرصتی برای روزنامهها فراهم نباشد. به همین خاطر معتقدم هر کجا تکثر قدرت وجود داشته باشد فعالیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در آنجا راحتتر است.
او در ادامه سیاستهای وزارت ارشاد در زمینه اعطای مجوز و آگهیهای دولتی را اشتباه میداند و میگوید: یکی از سیاستهای اشتباه وزارت ارشاد در کشور ما تعداد مجوزهایی است که به افراد برای تأسیس رسانهها داده میشود و مدام از آمار و اطلاعات تعداد این مجوزها خبر میدهند. در حالیکه کاری به کیفیت و نحوه کار آن رسانهها ندارند. خب این مسأله یک آسیب بزرگ برای رسانههای مکتوب ایجاد کرده است.
او روایت میکند: در سفری که ۲۰ سال پیش به لبنان داشتم متوجه شدم که در آنجا ۵۰ سال مجوزی برای رسانهای جدید داده نشده است. با توجه به آزادی بیان و تکثر در رسانههای لبنان، این مورد برایم خیلی عجیب بود. طی صحبتی که با تعدادی از وزرای اطلاعات لبنان داشتم، همه به اتفاق گفتند که لبنان یک ظرفیت محدودی دارد و اگر تعداد روزنامهها بیشتر از این تعداد فعلی شود، وابسته به بیگانه یا به فساد کشیده میشوند. متاسفانه ما چنین تفکری در ایران نداریم.
داستانی با انتقاد از ازدیاد اعطای مجوز برای تأسیس رسانه میگوید: با توجه به افزایش مشکلات اقتصادی و دادن مجوزهای پی در پی بدون سختگیری، امکان آگهی به پایینترین حد خود میرسد و به روزنامهها مبلغی نمیرسد. به نظرم چنین سیاستی در وزارت ارشاد باعث از بین رفتن روزنامههای اصیل در کشور میشود. از دیگر سیاستهای غلط وزارت ارشاد موضوع آگهیهای دولتی است.
این پیشکسوت مطبوعاتی روایت میکند: خاطرم هست زمان جنگ خود دولت به روزنامهها کاغذ میداد، بعد دولت بابت این کار و برای کاهش هزینههایش، از روزنامهها میخواست آگهی ثبتی (تکمیلی) دولت را به قیمت کمتری درج کنند که دولت هزینه زیادی نپردازد. ولی خب برای اینکه هر آگهی، آگهی دولتی حساب نشود، وزارت ارشاد خواستار متولی تأیید کردن آگهیهای دولتی شد. با جمع آوری و تمرکز همه آگهی در وزارت ارشاد به همه آگهی برچسب دولتی زدند. فارغ از اینکه چرا و برای چه؟
او با انتقاد بیان میکند: الان چه اتفاقی برای روزنامهها رخ داده است؟ شاهدیم روزنامههای با قدمت چندین ساله با روزنامهای که شاید یک سال از تأسیس اش نمیگذرد، در درج آگهی با هم رقابت میکنند و روزنامههایی وجود دارند که فقط با هدف زدن آگهی تأسیس شدهاند و اصلاً کار ژورنالیستی انجام نمیدهند. همه این اتفاقها باعث فشار آمدن به رسانههای اصیل است چرا که با این اوصاف نمیتوانند خود را اداره کنند.
او با اشاره به دیگر تبعات ازدیاد مجوز به رسانهها میگوید: علاوه بر مشکلاتی که ذکر کردم، به نظرم همین وجود رسانههای زیاد باعث پخش شدن خبرنگاران در رسانهها میشود و همین مسأله موجب تضعیف رسانهها میشود. برای داشتن رسانههای قوی و روزنامه نگاران حرفهای باید در سیاستهای فعلی تجدید نظر شود. اگر این اتفاق رخ ندهد، باید روزانه شاهد مرگ روزنامههای اصیل خود باشیم.
داستانی پیشنهاد میدهد: باید آگهیهای دولتی جمع آوری شوند. با این سیاست، فساد گسترده سیستمی کم میشود. اگر این اتفاق بیافتد بسیاری از روزنامهها که مطالب جدی ندارند، دیگر منتشر نمیشوند و ما به روزنامههای مردمی که محتوای با کیفیت دارند، برمی گردیم. پس جمع آوری آگهیهای دولتی نوعی نجات روزنامههاست.
داستانی در بخش دیگری از صحبتهایش به مشکلات این روزهای رسانهها اشاره میکند و میگوید: متأسفانه مدیران رسانهای به دلیل صرفه جویی در هزینهها، پاسخگوی نیاز و حقوق نیروهای ماهر خود نیستند، به همین خاطر تحریریههای ما در حال خالی شدن نیروهای ماهر است و این نیروها جذب مراکز اداری و دیگر فعالیتها میشوند. همین مسأله باعث افت کار رسانهای میشود.
داستانی معتقد است دلیل کاهش مخاطب روزنامههای ما، افت محتوا است. او توضیح میدهد: اگر ما دارای محتوای مطلوب و با کیفیت بودیم قطعاً میتوانستیم با فضای مجازی رقابت کنیم و به نوعی ما حتی میتوانستیم تأمین کننده محتوای فضای مجازی باشیم؛ اما چون روزنامهها فاقد نیروی ماهرند، این امکان برای مطبوعات وجود ندارد.
این پیشکسوت مطبوعاتی به موضوع هویت رسانهای در میان خبرنگاران اشاره میکند و با توضیح درباره خلاء هویت رسانهای در بین خبرنگاران امروزی بیان میکند: در گذشته خبرنگاران ما هویت خبری داشتند و در آن رسانهها به نوعی ماندگار بودند؛ یعنی اگر نیرویی در اطلاعات یا کیهان بود، همیشه برای این رسانه مطلب آماده میکرد. همین هویت رسانهای باعث تعصب خبرنگار نسبت به رسانهاش میشد. هویت رسانهای که در میان نیروهای قدیمی روزنامه نگار وجود داشت، بسیار باعث ارتقا و رشد رسانه هم میشد.
داستانی معتقد است روزنامه نگار بایستی طوری فعالیت کند که به باورها و رفتار مخاطب احترام بگذارد و بتواند آنها را به سمت راههای درست سوق دهد تا گرفتار مشکلات و انحطاط رسانهای نشود. به همین خاطر او بر ضرورت توجه رسانهها به نیاز مخاطب تاکید میکند و میگوید: یک رسانه موفق و حرفهای باید مخاطب محور و ذائقه مخاطب خود را بشناسد و بر اساس آن ذائقه، مطالب خود را منتشر کند. برخی از روزنامهها همچنان مخاطبان قدیم خود را دارند اما اگر میخواهند به مخاطبین خود اضافه کنند، باید آن رسانه این مسأله را در نظر بگیرد که این دو گروه مخاطب کاملاً با هم متفاوتاند. البته این مسأله در بسیاری از کشورها هم وجود دارد. روزنامههای ما دچار این پارادوکس هستند که بین مخاطبان جدید و قدیم و نوع مطالب انتشاری چگونه عمل کنند.
او روایت میکند: خاطرم هست سردبیر لوموند هم میگفت: ما برآورد کردیم اگر بخواهیم به سمت ذائقه مخاطب جدید برویم و شکل و طراحی روزنامه را تغییر بدهیم، بسیار متضرر خواهیم شد، چرا که بسیاری از مخاطبان قدیمی خود را که بیشتر از مخاطبان جدید است، از دست میدهیم. به همین خاطر لوموند همان شکل و شمایل قدیم خود را حفظ کرده است؛ مثلاً روزنامه رسالت قبلاً در قطع بزرگ و بعدازظهرها منتشر میشد که تصمیم گرفت در قطع کوچیکتر و در صبحها منتشر شود، با این کار بسیاری از مخاطبان خود را از دست داد.
او ادامه میدهد: متأسفانه اساتید روزنامه نگار برای این مسأله هیچ ایدهای ندارند. به نظرم اگر روزنامه تازه تأسیسی بخواهد ایدههای نو ایجاد کند، موفقتر از روزنامهها با سبک قدیمی هستند.
او در پایان برای زنده ماندن مطبوعات در فضایی که رسانهها و شبکههای اجتماعی در حال افزایش هستند، میگوید: مزیت فضای مجازی در لحظه بودن و آنلاین بودن است. مزایای رسانههای مکتوب فرصت داشتن است. اگر از این زاویه به رسانهها نگاه کرد میتوان اقتضائات هر دو رسانهها را شناخت. البته که لازمه حفظ جایگاه هر رسانه هم داشتن نیروهای ماهر است.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/17430