19 دی: کتاب «موقعیت شکارچی» تازهترین کتاب حوزه هنری قم در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس و ادبیات پایداری است که در آن به خاطرات حاج حسین شکارچی پرداخته میشود.
گفتوگو با رضا یزدانی، مسئول واحد ادبیات پایداری حوزه هنری قم درباره این کتاب و سوژه آن که به زودی منتشر را در ادامه میخوانید:
با وجود گذشت بیش از 30 سال از پایان جنگ تحمیلی، جایگاه تاریخ شفاهی جنگ در استان چگونه است؟
در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قم افرادی هستند که با وجود نقش بسزا و تأثیرگذارشان در رویدادهای این برهههای مهم تاریخی، نامشان همچنان مغفول مانده است. افرادی که در طول این بیش از سی سال که از پایان جنگ تحمیلی میگذرد، نه خودشان به ثبت خاطرات خود پرداختهاند و نه کسی سراغ آنها رفته است. درحالیکه گنجینههای مهمی از تاریخ شفاهی در یاد و خاطر این شاهدان زنده وجود دارد که همچنان خاک میخورد و آرام آرام غبار فراموشی بر آنها مینشیند. اگر کسی سراغ این گنجینهها نرود، بخش مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مغفول خواهد ماند.
تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قم، بهرغم تولید آثار متعدد در طی بیش از چهل سال پس از انقلاب اسلامی، هنوز بکر و دستنخورده است. هنوز هم نیازمند افرادی است که پا در این عرصه بگذارند و پای خاطرات صحنهگردانان واقعی انقلاب در قم بنشینند و پیش از آنکه فرصت از دست برود، این گنجینههای شفاهی را ثبت و ضبط کنند. خدا را شاکرم که توفیق چنین کار مهمی را به من داد.
چطور با حاج حسین شکارچی و داستانش آشنا شدید؟
سال 1397 که مشغول ثبت و ضبط خاطرات حاج آقای اقبالیان، راوی کتاب «حجره شماره دو»، بودم، چند بار لابه لای صحبتهایش نام حاج حسین شکارچی را به میان آورد و از من خواست تا برای تکمیل خاطرات به او مراجعه کنم. همین اشارهها برایم کافی بود تا کنجکاو شوم حاج حسین کیست که در بسیاری از اتفاقات حضور داشته است. تابستان سال 1398 سراغ مسئول واحد تعاون لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) در زمان دفاع مقدس رفتم. با عکسهای دوران جوانیاش تفاوت زیادی نداشت. جز موها و محاسن سفید شده و صورتی چین و چروک دار.
در واحد تعاون چه اتفاقاتی میافتاده است؟
واحد تعاون یکی از واحدهای مهم در هر سپاه است که در حوزه ثبت خاطرات شفاهی دفاع مقدس کمتر به آن پرداخته شده است. اتفاقات شنیدنی از ثبتنام و اعزام رزمندهها، برگرداندن پیکر شهدا و تشییع و دفن آنها، رساندن خبر شهادت رزمندهها، سپردن وصیتنامه و وسایل شخصی شهدا به خانوادههایشان همه و همه بخش جذاب جنگ است که در ذهن مسئولان واحد تعاون لشکرها مثل گنجی پنهان است و باید بیرون استخراج شود. در این کتاب نیز از این دست خاطرهها فراوان است و برای مخاطبهای جوان و جنگ ندیده شنیدنی است.
کمی درباره حاج حسین شکارچی و خاطراتش بگویید
حاج حسین شکارچی یکی از جوانهای قم بوده است که قبل از انقلاب به دلیل کار در داروخانه در تأمین مواد شیمیایی برای ساخت مواد منفجره انقلابیهای قم نقش مهمی داشته و در پخش اعلامیه و راه انداختن راهپیمایی و تظاهرات شبانه در منطقۀ صفاییه و دورشهر فعالیت میکرده است. بعد از انقلاب هم با پوشیدن لباس سبز پاسداری در راه خدمت به انقلاب گام برمیدارد و دِینش را ادا میکند.
به جز مسئولیت واحد تعاون سپاه قم و لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع)، مسئولیت واحد بهداری سپاه قم را نیز برعهده داشته و خاطراتش از روزهای خدمت در این واحد نیز پر است از اتفاقات تلخ و شیرین و به یاد ماندنی.
با وجود گذشت بیش از 30 سال از پایان جنگ تحمیلی، جایگاه تاریخ شفاهی جنگ در استان چگونه است؟
در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قم افرادی هستند که با وجود نقش بسزا و تأثیرگذارشان در رویدادهای این برهههای مهم تاریخی، نامشان همچنان مغفول مانده است. افرادی که در طول این بیش از سی سال که از پایان جنگ تحمیلی میگذرد، نه خودشان به ثبت خاطرات خود پرداختهاند و نه کسی سراغ آنها رفته است. درحالیکه گنجینههای مهمی از تاریخ شفاهی در یاد و خاطر این شاهدان زنده وجود دارد که همچنان خاک میخورد و آرام آرام غبار فراموشی بر آنها مینشیند. اگر کسی سراغ این گنجینهها نرود، بخش مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مغفول خواهد ماند.
تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قم، بهرغم تولید آثار متعدد در طی بیش از چهل سال پس از انقلاب اسلامی، هنوز بکر و دستنخورده است. هنوز هم نیازمند افرادی است که پا در این عرصه بگذارند و پای خاطرات صحنهگردانان واقعی انقلاب در قم بنشینند و پیش از آنکه فرصت از دست برود، این گنجینههای شفاهی را ثبت و ضبط کنند. خدا را شاکرم که توفیق چنین کار مهمی را به من داد.
چطور با حاج حسین شکارچی و داستانش آشنا شدید؟
سال 1397 که مشغول ثبت و ضبط خاطرات حاج آقای اقبالیان، راوی کتاب «حجره شماره دو»، بودم، چند بار لابه لای صحبتهایش نام حاج حسین شکارچی را به میان آورد و از من خواست تا برای تکمیل خاطرات به او مراجعه کنم. همین اشارهها برایم کافی بود تا کنجکاو شوم حاج حسین کیست که در بسیاری از اتفاقات حضور داشته است. تابستان سال 1398 سراغ مسئول واحد تعاون لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) در زمان دفاع مقدس رفتم. با عکسهای دوران جوانیاش تفاوت زیادی نداشت. جز موها و محاسن سفید شده و صورتی چین و چروک دار.
در واحد تعاون چه اتفاقاتی میافتاده است؟
واحد تعاون یکی از واحدهای مهم در هر سپاه است که در حوزه ثبت خاطرات شفاهی دفاع مقدس کمتر به آن پرداخته شده است. اتفاقات شنیدنی از ثبتنام و اعزام رزمندهها، برگرداندن پیکر شهدا و تشییع و دفن آنها، رساندن خبر شهادت رزمندهها، سپردن وصیتنامه و وسایل شخصی شهدا به خانوادههایشان همه و همه بخش جذاب جنگ است که در ذهن مسئولان واحد تعاون لشکرها مثل گنجی پنهان است و باید بیرون استخراج شود. در این کتاب نیز از این دست خاطرهها فراوان است و برای مخاطبهای جوان و جنگ ندیده شنیدنی است.
کمی درباره حاج حسین شکارچی و خاطراتش بگویید
حاج حسین شکارچی یکی از جوانهای قم بوده است که قبل از انقلاب به دلیل کار در داروخانه در تأمین مواد شیمیایی برای ساخت مواد منفجره انقلابیهای قم نقش مهمی داشته و در پخش اعلامیه و راه انداختن راهپیمایی و تظاهرات شبانه در منطقۀ صفاییه و دورشهر فعالیت میکرده است. بعد از انقلاب هم با پوشیدن لباس سبز پاسداری در راه خدمت به انقلاب گام برمیدارد و دِینش را ادا میکند.
به جز مسئولیت واحد تعاون سپاه قم و لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع)، مسئولیت واحد بهداری سپاه قم را نیز برعهده داشته و خاطراتش از روزهای خدمت در این واحد نیز پر است از اتفاقات تلخ و شیرین و به یاد ماندنی.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/19887