19 دی: یکی از بدترین ویژگیهای برخی از تندروها فقدان شفافیت یا وجود تناقض در برخی از مواضع آنان به ویژه در امور مهم است. نمونه آن در روابط خارجی و بهطور مشخص در این روزها، مساله افغانستان و طالبان است.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از بدترین ویژگیهای برخی از تندروها فقدان شفافیت یا وجود تناقض در برخی از مواضع آنان به ویژه در امور مهم است. نمونه آن در روابط خارجی و بهطور مشخص در این روزها، مساله افغانستان و طالبان است.
متاسفانه به نظر میرسد که آنان در یک راهبرد نانوشته مسیری را طی میکنند تا نشان دهند که حضور امریکاییها در منطقه بهطور مطلق شکست خورده است و برای تحقق این هدف و سیاست، حاضر هستند به طالبان نیز خوشامد بگویند حتی آنان را جنبشی اصیل معرفی کنند. در حالی که عقل سلیم نشان میدهد که این نتیجه در برابر عوارض احیای دوباره طالبان در افغانستان اهمیت چندانی ندارد. درست است که امریکاییها در آنجا شکست خوردهاند، ولی اثبات این فرضیه نیازمند سلطه دوباره طالبان بر افغانستان نیست.
تا همین جا هم معلوم است که امریکاییها شکست خوردهاند. حضور رژیمی مثل طالبان در هر کشوری میتواند بذر ناامنی و تباهی را در همان کشور و کشورهای همسایه بکارد. طالبان جریان ارتجاعی است و غیر ممکن است که بتواند ثبات و آرامش را در افغانستان به ارمغان آورد. در گذشته و پیش از سقوط آنان به دست ایالات متحده هم ثبات حکومتشان تا حدی مبتنی بر زور و بدون توسعه و پیشرفت بود.
مساله مهمی که درباره افغانستان یا هر کشور همسایه دیگر ایران، باید درک کنیم این است که توسعه هر کشور در دل توسعه منطقهای رخ میدهد و نمیتوان شاهد توسعه منطقهای بود ولی کشورهای همسایه که دارای مرز زمینی هستند، توسعهنیافته باشند.
سرریز این وضعیت توسعهنیافتگی کشورهای همسایه را ضعیف میکند. فقر و ناامنی و توسعهنیافتگی مثل ویروس کرونا از مرزها منتقل و به کشور همسایه سرازیر میشود. با پیشرفت طالبان ایران در خطر هجوم صدها هزار و شاید بیش از یک میلیون نفر آواره افغانستانی خواهد بود. دست مردم افغانستان از نزدیک در آتش طالبان است و میدانند که چه سرنوشتی در انتظار آنان است. این مردم به تحلیلهای خوشبینانه ولی غیرواقعی اصولگرایان ایرانی باور ندارند. چنین وضعی هزینه سنگینی را به لحاظ امنیتی، اجتماعی و اقتصادی به ایران و مردم ما تحمیل میکند. بدتر از آن، یکی از بازارهای مهم صادراتی ایران را دچار اختلال میکند. شاید ایران نتواند بهطور مستقیم و به تنهایی مانع از تحولات جاری افغانستان شود ولی چرا باید عدهای خواهان تسریع در این روند شوند؟ با چه زبانی باید اعلام کرد که افغانستان به عنوان یکی از مهمترین حوزههای تمدنی ایران در حال تغییر ماهیت است. کشورهای رقیب و حتی دشمن ایران در تقویت این فرآیند کوشا هستند و حتی هزینه میکنند.
تا همین جا هم معلوم است که امریکاییها شکست خوردهاند. حضور رژیمی مثل طالبان در هر کشوری میتواند بذر ناامنی و تباهی را در همان کشور و کشورهای همسایه بکارد. طالبان جریان ارتجاعی است و غیر ممکن است که بتواند ثبات و آرامش را در افغانستان به ارمغان آورد. در گذشته و پیش از سقوط آنان به دست ایالات متحده هم ثبات حکومتشان تا حدی مبتنی بر زور و بدون توسعه و پیشرفت بود.
مساله مهمی که درباره افغانستان یا هر کشور همسایه دیگر ایران، باید درک کنیم این است که توسعه هر کشور در دل توسعه منطقهای رخ میدهد و نمیتوان شاهد توسعه منطقهای بود ولی کشورهای همسایه که دارای مرز زمینی هستند، توسعهنیافته باشند.
سرریز این وضعیت توسعهنیافتگی کشورهای همسایه را ضعیف میکند. فقر و ناامنی و توسعهنیافتگی مثل ویروس کرونا از مرزها منتقل و به کشور همسایه سرازیر میشود. با پیشرفت طالبان ایران در خطر هجوم صدها هزار و شاید بیش از یک میلیون نفر آواره افغانستانی خواهد بود. دست مردم افغانستان از نزدیک در آتش طالبان است و میدانند که چه سرنوشتی در انتظار آنان است. این مردم به تحلیلهای خوشبینانه ولی غیرواقعی اصولگرایان ایرانی باور ندارند. چنین وضعی هزینه سنگینی را به لحاظ امنیتی، اجتماعی و اقتصادی به ایران و مردم ما تحمیل میکند. بدتر از آن، یکی از بازارهای مهم صادراتی ایران را دچار اختلال میکند. شاید ایران نتواند بهطور مستقیم و به تنهایی مانع از تحولات جاری افغانستان شود ولی چرا باید عدهای خواهان تسریع در این روند شوند؟ با چه زبانی باید اعلام کرد که افغانستان به عنوان یکی از مهمترین حوزههای تمدنی ایران در حال تغییر ماهیت است. کشورهای رقیب و حتی دشمن ایران در تقویت این فرآیند کوشا هستند و حتی هزینه میکنند.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/22200