19 دی: کارگردان سریال «همسایه» که این روزها روی آنتن شبکه سه است، اعتقاد دارد برخی از ایرانیها، حتی کسانی که نژادپرست نیستند، نگاه بدی نسبت به مهاجران افغانستانی دارند.
سریال «همسایه» با کارگردانی محمدحسین غضنفری این روزها روی آنتن شبکه سه سیما میرود.
این سریال با بازی پیام دهکردی، شقایق فراهانی، مجید مظفری، جلال فاطمی، مریم کاظمی و مهران رجبی، به چالشهای مهاجران افغانستانی در ایران میپردازد.
در ادامه، گفتوگو با محمدحسین غضنفری را میخوانید.
یکی از دلایلی که سریال«همسایه»، مورد توجه قرار گرفت، داستان و محتوای اصلی آن بود. هدفتان از پرداختن به ماجرای مهاجران افغانستانی با این زاویه دید چه بود؟
ما در جامعه ایران زندگی میکنیم و سعی داشتیم درباره معضلاتی که مهاجران داخل ایران با آن مواجه هستند صحبت کنیم. البته این ماجرا و موضوع سریال هیچ ارتباطی با موضوع فعلی افغانستان ندارد. این همزمانی به صورت ناگهانی رخ داد، چراکه پیش از عید، زمان پخش این سریال مشخص شده بود.
چالش طالبان در افغانستان، بحث امروز و دیروز و چند ماه گذشته نیست، افغانستان چندین سال است که در گیر این ماجرا است و نمیتوانیم بگوییم سریال «همسایه» به این ماجرا ارتباطی ندارد.
به ماجرای افغانستان ارتباط دارد اما به جریانات اخیر طالبان و افغانستان ارتباطی ندارد، چون پیش از رویدادن این ماجرا، سریال ساخته شده بود. این همزمانی کاملا اتفاقی بود و برنامهریزی برای آن وجود نداشت.
نگاه شما خیلی مثبت است. حتی کسانی که نژادپرست نیستند، نگاه بدی نسبت به مهاجران دارند. شاید بگویید که اگر جایمان برعکس بود، آنها رفتار بدتری داشتند اما ما جامعهای پیشرفتهتر و متمدنتر هستیم و چنین جامعهای باید رفتار متفاوتتری داشته باشد. ضمن اینکه در گذشته افغانستان برای ایران بود و به نوعی هموطن به حساب میآییم. یک موضوعی که مهم است و همه افراد نیز باید آن را در نظر بگیرند، این است که همه ما انسان هستیم و نباید بگذاریم که مرزبندیهای جغرافیایی، انسانیت ما را زیر سوال ببرند.
در جامعه کنونی تعامل زیادی با افغانستانیها داریم و طبیعتا نحوه صحبت کردن آنها را شنیدهایم. اما آن چیزی که در سریال میبینیم شباهت ۱۰۰ درصدی به واقعیت ندارد.
این چیزی که در حال حاضر به نمایش در آمده، برای خود مردم افغانستان قابل قبول است و تا اینجای کار توانستهاند با آن ارتباط برقرار کنند. اگر کم و کاستیهایی وجود دارد، کاملا طبیعی است، چون یک ایرانی نقش یک افغانستانی را بازی میکند. با اینحال، تا کنون اعتراض یا بازخورد منفیای در اینباره دریافت نکردیم. ضمن اینکه ما یک کارشناس و مشاور زبان و لهجه داشتیم که خودش افغانستانی بود و به طور کامل ما را در این مسیر همراهی کرد.
چرا برای بازیگران اصلی، از مردم افغانستان کمک نگرفتید؟ چون هم هنرآموزان و هم هنرمندان افغانستانی زیادی در ایران داریم.
تا آنجایی که در توانمان بود، از بازیگران افغانستانی استفاده کردیم حتی این موضوع را برای کودکان مدرسهای هم رعایت کردیم اما برای نقش اصلی، از هنرمندان افغانستانی استفاده نکردیم، چون نتوانستیم فردی را پیدا کنیم که به معیارهایمان شباهت داشته باشد. اما خودمان خیلی دوست داشتیم که یک دختر افغانستانی شخصیت اصلی را ایفا کند.
برای ساخت چنین سریالی صرفا به اطلاعات مکتوب اتکا کردید یا با مشاوران فرهنگی افغانستان هم تعامل داشتید و به این کشور سفر کردید؟
با مشاورن فرهنگی در ارتباط بودیم، مطالعه کردیم و البته اطلاعات میدانی ما کم نبود. اما قطعا امکان داشت که خیلی بیش از این موارد فرهنگ و آداب و رسومشان را بررسی کنیم.
در حال حاضر یک ماه از آغاز پخش سریال «همسایه» میگذرد. بازخوردی از مردم افغانستان گرفتهاید که با پخش این سریال تغییری در روابطشان ایجاد شده و یا یک ایرانی به شما گفته است که نوع نگاهش تغییر پیدا کرده است؟
کار فرهنگی در لحظه اثرگذار نیست و باید در بلند مدت شاهد نتیجه آن باشیم.
کار فرهنگی نیاز به زمان دارد، یعنی اگر شش سال دیگر از مردم بپرسیم سریال «همسایه» کدام بود، به این سریال میرسند؟
سالهای سال که بگذرد، اگر مردم یاد موضوعی از افغانستان بیفتند، به این سریال باز میگردند. موضوع سریال بسیار جذاب است، اما کدام کار را سراغ دارید که با این میزان از جزییات به این ماجرا پرداخته باشد.
ما زمانی میتوانیم بگوییم موضوع یک سریال فرهنگساز است که ادامهدار باشد. با یک سریال نمیتوانیم تفاوت خاصی را ایجاد کنیم.
بله این کاملا درست است چون موضوع سریال هر قدر که جذاب باشد بازهم نمیتواند در یک ماه تاثیر فرهنگی بگذارد. باید ادامهدار باشد تا در نهایت بگوییم که توانسته کارآمد باشد یا خیر.
یعنی دومین کار شماهم درباره مهاجرین است؟
با این حجم از اطلاعاتی که درباره افغانستان و فرهنگش به دست آوردهام، بازهم مایلم که درباره این موضوع فیلمسازی کنم. اما باید شرایط آن فرهم شود. مدیران باید رضایت داشته باشند. از نظر شخصی خودم مایلم که این کار را انجام دهم اما این اولین کار من پس از سالها تدوین بود و معلوم نیست آینده چگونه پیش میرود.
در سریال شخصیتهای منفی یا خاکستری اکثرا ایرانی هستند و شخصیتهای مثبت افغانستانی، چرا این چیدمان را انجام دادید؟ میتوانستید تعادل را رعایت کنید.
این سوال را قبلتر هم از من پرسیدهاند من هم به آنها گفتهام که تا پایان داستان صبر کنید. نکه دیگر اینکه شخصیتهای ایرانی ما بیشتر هستند و به تناسب این اتفاق رخ میدهد اما اینگونه نیست که بگویم این کار از قصد انجام شده است. کاملا اتفاقی و به فراخور قصه رخ داده. تنها هدف ما این بود که بگوییم افغانستانیها هم انسانهای شریف، تحصیلکرده و با سوادی هستند که تعدادی از آنها هم از لحاظ اقتصادی اوضاع خوبی دارند.
چرا در سریالهای ایرانی برای اینکه به داستان هیجان وارد شود حتما یکنفر باید پایش به بیمارستان باز شود و دست برقضا یک آشنا هم آنجا داشته باشد. یا چرا حتما باید افراد به کلانتری و دادگاه بروند مگر راه دیگری برای ایجاد هیجان یا ایجاد نقطه غم و شادی در سریال وجود ندارد؟
یک مقدار در قصهپردازی محدودیت داریم و باید بپذیریم که این مورد ضعف در قصهپردازی به شمار میآید و باید سعی کرد که یک فرم دیگری را در سریالها اعمال کرد تا این اندازه شبیه یکدیگر نشوند.
دوست دارم آخر صحبتهایم این موضوع را اضافه کنم که لطفا کارها را با یکدیگر مقایسه نکنیم و هر کدام را به تناسب با خودشان بسنجیم، چون زمان تولید، موقعیت و بودجه هر سریال با دیگری تفاوت دارد و البته من مطمئنم که «همسایه» به دلیل داستان متفاوتی که روایت میکند، در ذهنها ماندگار میشود.
این سریال اولین کار جدی من پس از دو تله فیلم به شمار میآید و من هم میپذیرم که ضعفهایی در این زمینه داشتهام اما تلاشم در بهبود است چون باید به بیننده احترام گذاشته شود. به طور مثال سریال «آرایشگاه زیبا» خانم مرضیه برومند هیچگاه از ذهنها پاک نمیشود، نمیگویم که سریالسازی من در حد ایشان است، اما وقتی به مخاطب احترام گذاشته شود و موضوع متفاوت باشد آن اثر در ذهنها ماندگار میشود و فکر میکنم که «همسایه» هم در ذهنها ماندگار میشود.
این سریال با بازی پیام دهکردی، شقایق فراهانی، مجید مظفری، جلال فاطمی، مریم کاظمی و مهران رجبی، به چالشهای مهاجران افغانستانی در ایران میپردازد.
در ادامه، گفتوگو با محمدحسین غضنفری را میخوانید.
یکی از دلایلی که سریال«همسایه»، مورد توجه قرار گرفت، داستان و محتوای اصلی آن بود. هدفتان از پرداختن به ماجرای مهاجران افغانستانی با این زاویه دید چه بود؟
ما در جامعه ایران زندگی میکنیم و سعی داشتیم درباره معضلاتی که مهاجران داخل ایران با آن مواجه هستند صحبت کنیم. البته این ماجرا و موضوع سریال هیچ ارتباطی با موضوع فعلی افغانستان ندارد. این همزمانی به صورت ناگهانی رخ داد، چراکه پیش از عید، زمان پخش این سریال مشخص شده بود.
چالش طالبان در افغانستان، بحث امروز و دیروز و چند ماه گذشته نیست، افغانستان چندین سال است که در گیر این ماجرا است و نمیتوانیم بگوییم سریال «همسایه» به این ماجرا ارتباطی ندارد.
به ماجرای افغانستان ارتباط دارد اما به جریانات اخیر طالبان و افغانستان ارتباطی ندارد، چون پیش از رویدادن این ماجرا، سریال ساخته شده بود. این همزمانی کاملا اتفاقی بود و برنامهریزی برای آن وجود نداشت.
نگاه شما خیلی مثبت است. حتی کسانی که نژادپرست نیستند، نگاه بدی نسبت به مهاجران دارند. شاید بگویید که اگر جایمان برعکس بود، آنها رفتار بدتری داشتند اما ما جامعهای پیشرفتهتر و متمدنتر هستیم و چنین جامعهای باید رفتار متفاوتتری داشته باشد. ضمن اینکه در گذشته افغانستان برای ایران بود و به نوعی هموطن به حساب میآییم. یک موضوعی که مهم است و همه افراد نیز باید آن را در نظر بگیرند، این است که همه ما انسان هستیم و نباید بگذاریم که مرزبندیهای جغرافیایی، انسانیت ما را زیر سوال ببرند.
در جامعه کنونی تعامل زیادی با افغانستانیها داریم و طبیعتا نحوه صحبت کردن آنها را شنیدهایم. اما آن چیزی که در سریال میبینیم شباهت ۱۰۰ درصدی به واقعیت ندارد.
این چیزی که در حال حاضر به نمایش در آمده، برای خود مردم افغانستان قابل قبول است و تا اینجای کار توانستهاند با آن ارتباط برقرار کنند. اگر کم و کاستیهایی وجود دارد، کاملا طبیعی است، چون یک ایرانی نقش یک افغانستانی را بازی میکند. با اینحال، تا کنون اعتراض یا بازخورد منفیای در اینباره دریافت نکردیم. ضمن اینکه ما یک کارشناس و مشاور زبان و لهجه داشتیم که خودش افغانستانی بود و به طور کامل ما را در این مسیر همراهی کرد.
چرا برای بازیگران اصلی، از مردم افغانستان کمک نگرفتید؟ چون هم هنرآموزان و هم هنرمندان افغانستانی زیادی در ایران داریم.
تا آنجایی که در توانمان بود، از بازیگران افغانستانی استفاده کردیم حتی این موضوع را برای کودکان مدرسهای هم رعایت کردیم اما برای نقش اصلی، از هنرمندان افغانستانی استفاده نکردیم، چون نتوانستیم فردی را پیدا کنیم که به معیارهایمان شباهت داشته باشد. اما خودمان خیلی دوست داشتیم که یک دختر افغانستانی شخصیت اصلی را ایفا کند.
برای ساخت چنین سریالی صرفا به اطلاعات مکتوب اتکا کردید یا با مشاوران فرهنگی افغانستان هم تعامل داشتید و به این کشور سفر کردید؟
با مشاورن فرهنگی در ارتباط بودیم، مطالعه کردیم و البته اطلاعات میدانی ما کم نبود. اما قطعا امکان داشت که خیلی بیش از این موارد فرهنگ و آداب و رسومشان را بررسی کنیم.
در حال حاضر یک ماه از آغاز پخش سریال «همسایه» میگذرد. بازخوردی از مردم افغانستان گرفتهاید که با پخش این سریال تغییری در روابطشان ایجاد شده و یا یک ایرانی به شما گفته است که نوع نگاهش تغییر پیدا کرده است؟
کار فرهنگی در لحظه اثرگذار نیست و باید در بلند مدت شاهد نتیجه آن باشیم.
کار فرهنگی نیاز به زمان دارد، یعنی اگر شش سال دیگر از مردم بپرسیم سریال «همسایه» کدام بود، به این سریال میرسند؟
سالهای سال که بگذرد، اگر مردم یاد موضوعی از افغانستان بیفتند، به این سریال باز میگردند. موضوع سریال بسیار جذاب است، اما کدام کار را سراغ دارید که با این میزان از جزییات به این ماجرا پرداخته باشد.
ما زمانی میتوانیم بگوییم موضوع یک سریال فرهنگساز است که ادامهدار باشد. با یک سریال نمیتوانیم تفاوت خاصی را ایجاد کنیم.
بله این کاملا درست است چون موضوع سریال هر قدر که جذاب باشد بازهم نمیتواند در یک ماه تاثیر فرهنگی بگذارد. باید ادامهدار باشد تا در نهایت بگوییم که توانسته کارآمد باشد یا خیر.
یعنی دومین کار شماهم درباره مهاجرین است؟
با این حجم از اطلاعاتی که درباره افغانستان و فرهنگش به دست آوردهام، بازهم مایلم که درباره این موضوع فیلمسازی کنم. اما باید شرایط آن فرهم شود. مدیران باید رضایت داشته باشند. از نظر شخصی خودم مایلم که این کار را انجام دهم اما این اولین کار من پس از سالها تدوین بود و معلوم نیست آینده چگونه پیش میرود.
در سریال شخصیتهای منفی یا خاکستری اکثرا ایرانی هستند و شخصیتهای مثبت افغانستانی، چرا این چیدمان را انجام دادید؟ میتوانستید تعادل را رعایت کنید.
این سوال را قبلتر هم از من پرسیدهاند من هم به آنها گفتهام که تا پایان داستان صبر کنید. نکه دیگر اینکه شخصیتهای ایرانی ما بیشتر هستند و به تناسب این اتفاق رخ میدهد اما اینگونه نیست که بگویم این کار از قصد انجام شده است. کاملا اتفاقی و به فراخور قصه رخ داده. تنها هدف ما این بود که بگوییم افغانستانیها هم انسانهای شریف، تحصیلکرده و با سوادی هستند که تعدادی از آنها هم از لحاظ اقتصادی اوضاع خوبی دارند.
چرا در سریالهای ایرانی برای اینکه به داستان هیجان وارد شود حتما یکنفر باید پایش به بیمارستان باز شود و دست برقضا یک آشنا هم آنجا داشته باشد. یا چرا حتما باید افراد به کلانتری و دادگاه بروند مگر راه دیگری برای ایجاد هیجان یا ایجاد نقطه غم و شادی در سریال وجود ندارد؟
یک مقدار در قصهپردازی محدودیت داریم و باید بپذیریم که این مورد ضعف در قصهپردازی به شمار میآید و باید سعی کرد که یک فرم دیگری را در سریالها اعمال کرد تا این اندازه شبیه یکدیگر نشوند.
دوست دارم آخر صحبتهایم این موضوع را اضافه کنم که لطفا کارها را با یکدیگر مقایسه نکنیم و هر کدام را به تناسب با خودشان بسنجیم، چون زمان تولید، موقعیت و بودجه هر سریال با دیگری تفاوت دارد و البته من مطمئنم که «همسایه» به دلیل داستان متفاوتی که روایت میکند، در ذهنها ماندگار میشود.
این سریال اولین کار جدی من پس از دو تله فیلم به شمار میآید و من هم میپذیرم که ضعفهایی در این زمینه داشتهام اما تلاشم در بهبود است چون باید به بیننده احترام گذاشته شود. به طور مثال سریال «آرایشگاه زیبا» خانم مرضیه برومند هیچگاه از ذهنها پاک نمیشود، نمیگویم که سریالسازی من در حد ایشان است، اما وقتی به مخاطب احترام گذاشته شود و موضوع متفاوت باشد آن اثر در ذهنها ماندگار میشود و فکر میکنم که «همسایه» هم در ذهنها ماندگار میشود.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/27386