19 دی: امروز شبکه نمایش خانگی با ساخت سریالهای بعضاً جذاب و عامهپسند رقیب سینما و تلویزیون شده است.
روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت نوشت: امروز شبکه نمایش خانگی با ساخت سریالهای بعضاً جذاب و عامهپسند رقیب سینما و تلویزیون شده است.
در فضایی که براحتی میتوان فیلمها و سریالها را دانلود کرد، کشاندن بخشی از مخاطبان پای شبکه نمایش خانگی که هزینه نسبتاً بالایی هم دربردارد نکته قابل تأملی است.
عقب افتادن از علایق مخاطبان، بیتوجهی به بخش خصوصی، کیفیت پایین سناریوها و دلایل بسیار زیاد دیگر در سالهای اخیر باعث شد شبکه نمایش خانگی با برطرف کردن حداقلی این موارد، اعتماد بخشی از مخاطبان را به سمت خود جذب کند. امروز شاهدیم که یک فیلم یا سریال در صداوسیما قابلیت پخش ندارد، اما همان فیلم در شبکه نمایش خانگی پخش میشود.
اگر این دوگانگی بین صداوسیما و شبکه نمایش خانگی عمیقتر شود، ضربات جبرانناپذیری به عرصه هنر و فرهنگ کشور وارد خواهد شد. اگر صداوسیما با علایق مخاطبان همگام شود، میتواند صاحب مخاطبان سریالها و برنامههای جذاب شبکه نمایش خانگی شود.
برنامههای صبحگاهی صداوسیما همان روال دهه ۸۰ را طی میکنند. برنامه ظهرگاهی و مذهبی همان تاکشو قدیمی مجری و کارشناس محور است. برنامههای انتقادی در بیکیفیتترین حالت ممکن و با کلیشههای همیشگی روی آنتن میرود. سریالها جذابیت محتوایی خود را ازدست دادهاند. هرچند هرازگاهی برنامه یا سریالی گل میکند، اما این اتفاق مقطعی است.
دلیل پیشرفت ناگهانی شبکه نمایش خانگی را باید عبور از کلیشهها و البته برخی خط قرمزهای صداوسیما جستوجو کرد. حال باید دید که رویکرد مسئولان تصمیم گیر در مقابل پیشرفت شبکه نمایش خانگی چیست؟ اگر همین شبکه نمایش خانگی هم دچار کلیشهها صداوسیما شود مخاطب به سمت شبکههای ماهوارهای و شبکههای نمایش خانگی خارجی روانه میشود. در روزهایی که فیلم و سریالهای جذاب خارجی با بودجههای کلان ساخته میشود نمیتوان با ممیزی هم باعث شد برنامهای از چشم مخاطبان دور بماند؛ نمونهاش یک مینی سریال کرهای است که توانست پربینندهترین سریال سال در ایران شود؛ درحالی که نه در صداوسیما پخششده است نه در شبکه نمایش خانگی!
نقطه گم شده این روزهای صداوسیما ایده است. ایدهای که بتواند ضمن رعایت هنجارها از کلیشهها عبور کرده و جذابیت را نیز لحاظ کند. این کار اگرچه سخت است، ولی غیر قابل دستیابی نیست.
روزگاری تلویزیون خود را در رقابت با شبکههای ماهوارهای میدید. شبکه نمایش خانگی نشان داد که مخاطب حتی با صرف هزینه حاضر است به جای ماهواره به تماشای محصولات داخلی بنشیند. ظهور شبکه نمایش خانگی با همه انتقادهایی که در روند پخش و محتوای آن وجود دارد، باعث شده است مدیران صداوسیما کلاهشان را بالاتر بگذارند و متوجه شوند که اهمیت دادن به علایق مخاطبان و بالابردن کیفیت تولیدات هم میتواند مخاطب را برگرداند و هم میتواند منافع مالی داشته باشد.
ساخت برنامه، سریال و فیلم باکیفیت یک بازی برد- برد است؛ هم رضایت مخاطب از هزینهای را که برای اوقات فراغتش میپردازد در پی دارد و هم چرخ اقتصادی فرهنگ را به چرخش درمیآورد. امروز این مردم هستند که تصمیم میگیرند چه چیزی را و در کجا تماشا کنند.
در فضایی که براحتی میتوان فیلمها و سریالها را دانلود کرد، کشاندن بخشی از مخاطبان پای شبکه نمایش خانگی که هزینه نسبتاً بالایی هم دربردارد نکته قابل تأملی است.
عقب افتادن از علایق مخاطبان، بیتوجهی به بخش خصوصی، کیفیت پایین سناریوها و دلایل بسیار زیاد دیگر در سالهای اخیر باعث شد شبکه نمایش خانگی با برطرف کردن حداقلی این موارد، اعتماد بخشی از مخاطبان را به سمت خود جذب کند. امروز شاهدیم که یک فیلم یا سریال در صداوسیما قابلیت پخش ندارد، اما همان فیلم در شبکه نمایش خانگی پخش میشود.
اگر این دوگانگی بین صداوسیما و شبکه نمایش خانگی عمیقتر شود، ضربات جبرانناپذیری به عرصه هنر و فرهنگ کشور وارد خواهد شد. اگر صداوسیما با علایق مخاطبان همگام شود، میتواند صاحب مخاطبان سریالها و برنامههای جذاب شبکه نمایش خانگی شود.
برنامههای صبحگاهی صداوسیما همان روال دهه ۸۰ را طی میکنند. برنامه ظهرگاهی و مذهبی همان تاکشو قدیمی مجری و کارشناس محور است. برنامههای انتقادی در بیکیفیتترین حالت ممکن و با کلیشههای همیشگی روی آنتن میرود. سریالها جذابیت محتوایی خود را ازدست دادهاند. هرچند هرازگاهی برنامه یا سریالی گل میکند، اما این اتفاق مقطعی است.
دلیل پیشرفت ناگهانی شبکه نمایش خانگی را باید عبور از کلیشهها و البته برخی خط قرمزهای صداوسیما جستوجو کرد. حال باید دید که رویکرد مسئولان تصمیم گیر در مقابل پیشرفت شبکه نمایش خانگی چیست؟ اگر همین شبکه نمایش خانگی هم دچار کلیشهها صداوسیما شود مخاطب به سمت شبکههای ماهوارهای و شبکههای نمایش خانگی خارجی روانه میشود. در روزهایی که فیلم و سریالهای جذاب خارجی با بودجههای کلان ساخته میشود نمیتوان با ممیزی هم باعث شد برنامهای از چشم مخاطبان دور بماند؛ نمونهاش یک مینی سریال کرهای است که توانست پربینندهترین سریال سال در ایران شود؛ درحالی که نه در صداوسیما پخششده است نه در شبکه نمایش خانگی!
نقطه گم شده این روزهای صداوسیما ایده است. ایدهای که بتواند ضمن رعایت هنجارها از کلیشهها عبور کرده و جذابیت را نیز لحاظ کند. این کار اگرچه سخت است، ولی غیر قابل دستیابی نیست.
روزگاری تلویزیون خود را در رقابت با شبکههای ماهوارهای میدید. شبکه نمایش خانگی نشان داد که مخاطب حتی با صرف هزینه حاضر است به جای ماهواره به تماشای محصولات داخلی بنشیند. ظهور شبکه نمایش خانگی با همه انتقادهایی که در روند پخش و محتوای آن وجود دارد، باعث شده است مدیران صداوسیما کلاهشان را بالاتر بگذارند و متوجه شوند که اهمیت دادن به علایق مخاطبان و بالابردن کیفیت تولیدات هم میتواند مخاطب را برگرداند و هم میتواند منافع مالی داشته باشد.
ساخت برنامه، سریال و فیلم باکیفیت یک بازی برد- برد است؛ هم رضایت مخاطب از هزینهای را که برای اوقات فراغتش میپردازد در پی دارد و هم چرخ اقتصادی فرهنگ را به چرخش درمیآورد. امروز این مردم هستند که تصمیم میگیرند چه چیزی را و در کجا تماشا کنند.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/30465