19 دی: نماینده کارگروه هنرمندان در انجمن خادمان قرآن کریم با بیان اینکه ساخت فیلم‌های قرآنی در وزارت ارشاد در حاشیه است، گفت: فیلم قرآنی فقط شامل آثار تاریخی و قصص قرآن نیست.
به گزارش مرکز خبرِ شورای عالی انقلاب فرهنگی، نشست عمومی هم‌اندیشی کارشناسان امور قرآنی دستگاه‌ها و نهادهای کشور، به همت دبیرخانه شورای توسعه فرهنگ قرآنی به منظور بحث و تبادل نظر در مورد ابعاد تحول مطلوب در نظام امور قرآنی کشور، طرح و بررسی مسائل و مشکلات ساختارها و تشکیلات امور قرآنی و راهکارهای بهبود و ارائه آزاد نقدها برگزار شد.

یکی از اهداف برگزاری این نشست فراهم کردن اشتراک تجارب تخصصی و زمینه‌های یادگیری و رشد سازمانی کارشناسان دستگاه‌ها، نهادها و بخش‌های مؤثر کشور جهت هم‌افزایی توان، تجربه و ارتقای سطح آنها در توسعه فرهنگ قرآنی است.
گفتنی است موضوعات جلسه برای بحث و تبادل نظر در این هم‌اندیشی عبارتند از: «اظهار نظر کارشناسی در خصوص ابعاد تحول مطلوب در نظام امور قرآنی کشور»؛ «طرح و بررسی مسائل و مشکلات ساختارها و تشکیلات امور قرآنی و راهکارهای بهبود» و «ارائه آزاد نقدها، نظرات و پیشنهادها».
عباس صالح مدرسه‌ای سینماگر و نماینده کارگروه هنرمندان در انجمن خادمان قرآن کریم طی سخنانی در نشست عمومی هم‌اندیشی کارشناسان امور قرآنی دستگاه‌ها و نهادهای کشور از بی‌توجهی به فعالیت‌های هنری قرآنی انتقاد کرد و خواستار توجه مسئولان فرهنگی کشور به تولید فیلم‌های قرآنی در سطحِ کلان شد. وی فیلمسازِ خادم قرآن به انتخاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بخاطر ساختِ مجموعه فیلم‌های قرآنی است.

متن کامل سخنان این کارشناس سینما و مباحث قرآنی در این جلسه بدین شرح است:
اجازه بفرمایید ابتدا یک بحث کلی و ریشه‌ای را مطرح کنم که پاسخ بسیاری از سؤالات و جواب خیلی از راهکارها در این قسمت نهفته است. شاید با این نگاه، نیازی نباشد خیلی از مسائل را بگوییم و قدم‌های بعدی برای پیشبردِ مباحث استراتژیک را به عقلا و وجدان‌های بیدار می‌سپاریم. پر واضح است که بی توجهی به چراغ‌های هدایت، باعث بروز موانع و مشکلات عمیق در جامعه قرآنی کشور شده است.
دوره تعارف و نان قرض دادن گذشته و تعریف و تمجید در این گونه جلسات بی فایده است. چون معمولاً مسئولین برای بیان این گونه مسائل، بیلان چاپ می‌کنند، مصاحبه می‌کنند، عکس می‌گیرند و نمودار ارائه می‌دهند. با توجه به وقت محدود جلسه باید روشن و بی پرده راجع به آسیب‌شناسی‌ها صحبت کرد و از تعارفات معمول و متداول که دیسیپلینِ اداری را بر این گونه جلسات تحمیل می‌کند، پرهیز کرد.
جلسه را متبرک کنیم با تذکری از رسول خدا صلوات الله و سلامه علیه: «مَنْ تَقَدَّمَ عَلی قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمینَ وَ هُوَ یَری أَنَّ فیهِمْ من هو افضل منه فقد خان اللَّه و رسوله و المسلمین؛ هر کس جلودارِ عده‌ای از مسلمانان گردد در حالی که می‌داند در بین مسلمین فردی بهتر از او وجود دارد پس خائن به خدا، رسولش و مسلمانان خواهد بود»؛ و در روایتی دیگر آن بزرگوار فرموند: «مَنْ اسْتَعْمَلَ غُلاماً فی عِصابَةٍ فی‌ها مَنْ هُوَ أَرْضی لِلّهِ مِنْهُ فَقَدْ خانَ اللَّهَ؛ هر کس جوانی را به حکومت جمعی بگمارد در حالی که فردی در بین آن جمع وجود دارد که بیشتر مورد رضای خداست، به خداوند خیانت کرده است.» در برخی روایات نیز از کسانی که صلاحیت کاری را نداشته و خود را متولی آن نیز می‌کنند، به عنوان افرادی که شخصیت خویش را ذلیل نموده‌اند یاد شده است. در حدیثی دیگر از آن حضرت وارد شده است: «لایَنْبَغی لِلْمُؤمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ قیلَ لَهُ: وَ کَیْفَ یُذِلّ نَفْسَهُ؟ قالَ: یَتَعَرَّضَ لِمالایُطیقُ؛ مؤمن حق ندارد خود را به ذلّت بیندازد. پرسیده شد چگونه به ذلت می افتد؟ فرموند: خود را داوطلب کاری کند که بیش از توانِ اوست.»
روایات از حیث سند و مضمون مشکلی ندارند و در حیث عقلایی نیز مورد تأییدند؛ زیرا که طبیعی است تصدی امر، بدون احراز صلاحیت‌ها و توانایی‌های لازم از سوی شخصی، باعث ایجاد مشکلات عدیده‌ای برای هر جامعه‌ای خصوصاً جامعه اسلامی خواهد بود. در بهترین حالت می‌توان متصور بود که فردی با وجود داشتن توانایی‌های لازم متصدی امری شده که بهتر و قویتر برای تصدی این مقام و مسئولیت وجود دارد. در این حالت نیز هر چند شاید از این حیث هزینه بالایی متوجه جامعه نشود ولی به دو دلیل این تصدی نیز حرام بوده و خیانت به خداوند و رسولش به حساب می‌آید. اول این که استعدادها و توانایی‌های بالقوه فردی مؤمن ضایع خواهد شد و دوم این که جامعه از سرعت و دقت کمتری در مسیر پیشرفت برخوردار می‌شود. چه بسا این کُندی در حرکت، موجب پدیداریِ بسیاری از مشکلات از جانب دشمنان مسلمین شود.
با عنایت به هشدارهای دقیق پیشوایان که تکلیف را روشن کرده‌اند، اشاره‌ای می‌کنم به فرمایشات بنیانگزار جمهوری اسلامی که فرمودند: انسان هم خودش می‌تواند خودش را بشناسد، هیچ کس بهتر از خود انسان، البته بسیاری از اوقات هم انسان از خودش هم غفلت می‌کند، اما بسیاری از اوقات هم هست که انسان خودش درک می‌کند که چی دارد می‌کند و در دلش چی می‌گذرد؛ ماها نمی‌دانیم، اما خدا می‌داند. انسان می‌فهمد که اگر انتقاد بکند، آیا این انتقاد سازنده است یا انتقام است. خودش می‌فهمد- یعنی، غالباً می‌فهمد- خودش می‌فهمد که این که در این پست هست، پست را دوست دارد یا خدمت را دوست دارد. این چون خدمتگزار است، دلبسته به این پست هست، یا خیر؛ دلبسته به این پست است، خدمتگزاری پیشش خیلی مهم نیست.
عمده آن جهت است که انسان واقعاً بداند که یک روزی جواب باید بدهد. هیچ، هیچ شبهه در این نیست که ما یک روزی باید جواب بدهیم. هر کداممان، هر کاری انجام بدهیم، یک روز جواب می‌خواهد، انتقاد بکنیم، یک روز جواب می‌خواهد؛ انتقام‌گیری باشد، یک روز جواب می‌خواهد؛ و بدرفتاری باشد، یک روز جواب می‌خواهند از ما...
اگر انسان در خودش ادراک کرد که من بروم آن بالا را بگیرم، بداند که این کار، یک کار شیطانی است، این کار ازش نمی‌آید. اگر در ذهنش این است که برویم یک کاری انجام بدهیم برای جمهوری اسلام، این کار الهی است و ازش هم کار می‌آید. این محکی است که انسان خودش غالباً می‌تواند تشخیص بدهد. گاهی هم البته اشتباه دارد؛ یعنی، گاهی هم بر خود انسان مخفی است یک مسائلی.... باید کسانی که می‌خواهند یک کاری بکنند، باید فکر این باشند که شایسته این کار هستند یا نه! اگر چنانچه انسان دنبال این باشد که حالایی که من رئیس دولت هستم، بروم دنبال رفقایی که همراه من هستند، کار آمد باشند یا نباشند، به این کار نداشته باشد، بداند که این کار، کار شیطانی است.
گاهی وقتها خود انسان هم در اشتباه است لکن باید فکر کند حالا این کاری که من دارم می‌کنم و این قدر خوشحالم برای اینکه برای خدا این کار را کردم، اگر یک کسی بهتر از من این کار را انجام بدهد، حاضرم که این را به او بدهم و خوشحالتر هم بشوم برای اینکه، او بهتر برای خدا کار می‌کند یا نه. اگر اینجا آدم فهمید که نه، این طور نیست، حاضر نیست این کار را، بداند این خدایی نبوده- صرف خدایی- اخلاص نبوده در آن. آنی که برای ما فایده دارد اخلاص است که برای خدا هم کار بکنیم، خدا هم احتیاجی به هیچ چیز ندارد، احتیاجی به اخلاص ما هم ندارد. خدا می‌خواهد که، میل دارد، یعنی میل به آن معنایی که دیگران دارند نه، انبیا را فرستاده که تربیت کنند، مردم را نجات بدهند. نجات مردم هم به این است که دنبال انبیا باشند و انگیزه‌هایشان هم انگیزه انبیا باشد؛ نمی‌توانیم به آن قدر، به هر اندازه‌ای که می‌توانیم. البته ما نمی‌توانیم که انگیزه‌ای که حضرت امیر دارد ما داشته باشیم، این معلوم است که ما نمی‌توانیم؛ اما می‌توانیم که یک انگیزه‌هایی داشته باشیم که مشابه او باشد، برویم طرفِ آن طرف.
نگاه اسلام به زمامداران و مسئولان جامعه، بسیار سخت‌گیرانه است، چنان نیست که قبول مسئولیت امتیازی ویژه قلمداد شود و مردم از هر سو برای رسیدن به آن بشتابند. مسئولیت در اسلام، امانتی الهی است. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در نامه ۵ نهج‌البلاغه خطاب به اشعث‌بن قیس -از کارگزاران حضرت در منطقه آذربایجان- این‌گونه می‌فرماید: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَة»، یعنی حکمرانی برای تو طعمه نیست بلکه امانتی بر عهده‌ات است، رهبر انقلاب در این باره خطاب به مسئولین می‌فرمایند: «مسئولیت و منصبی که در نظام اسلامی داری، طعمه و سرمایه و کاسبی نیست - اشتباه نشود - مسئولیت در نظام اسلامی باری بر دوش انسان است که باید آن را به خاطر هدف و نیّتی تحمّل کند.» برداشت صحیح از مسئولیت اسلامی این‌چنین است. وقتی انسان نگاه امانت‌دارانه به مسئولیت داشته باشد، ابتدا باید قدرت پذیرش امانت و عمل به تعهدات آن را در خود ببیند و سپس خود را در معرض قبول مسئولیت قرار دهد، «بعضی‌مان این جوری هستیم- به مجرّد اینکه یک مسندی، یک جایی، یا خالی می‌شود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم می‌دوزیم که برویم آنجا! خب شما اوّل نگاه کن ببین می‌توانی یا نمی‌توانی.» توانایی و شایستگی مسئولان، نقش کلیدی در انتخاب مدیران دارد، تا آنجا که شخصی مثل ابوذر که از صحابی بزرگ پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و یاران خاص امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) است از هرگونه مدیریت منع می‌شود، پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به ابوذر می‌فرماید: «من جنابعالی را در مدیریّت، ضعیف می‌بینم. خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فی‌سبیل‌اللّه، رُک‌گو، و آسمان بر راست‌گوتر از او سایه نیفکنده، زمین راست‌گوتر از او را بر خودش حمل نکرده؛ این‌ها همه به جای خود محفوظ، امّا شما آدم ضعیفی هستی. حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی! یعنی تو آدمی هستی که مدیریّت نداری؛ اگر چنانچه بر دو نفر یا بیشتر ریاست پیدا کردی، نمی‌توانی کار آنها را به سامان برسانی.» در واقع آدم خوب بودن به معنای مدیر خوب بودن نیست.
«البته چنان نیست که مسئولیت پذیرفتن مخالف رضای الهی باشد، مسئولیت‌ها می‌تواند فرصتی برای خدمت باشد، «قدرت و توانایی مدیریّت و احراز مناصب مدیریّتی یک نعمت است، امروز، در هر بخشی قدرت ایجاد مسیر، تغییر مسیر، تصحیح مسیر را خدای متعال به ما داده است؛ خب این یک نعمت است... اگر در جهت خدمت به مردم و هدایت جامعه به آن سمتی که مطلوب دین خدا است این مدیریّت به‌کار رفت، خب این شکر نعمت است؛ اگر چنانچه در این جهت به‌کار نرفت، معطّل ماند یا عکسش به‌کار رفت، این کفر نعمت است.»
بنابراین مسئولیت و مدیریت در اسلام به معنای وسیله کاسبی و طعمه نیست، امانتی است که فرد متعهد می‌شود در جهت خدمت به مردم و اهداف الهی فعالیت کند. توانایی و صلاحیت مدیریت از مؤلفه‌های تعیین‌کننده است و صرف اینکه شخصی درجه ایمانی بالایی داشته باشد دلیل بر مدیر خوب بودن وی نیست. توجه به این نکته نقشی اساسی دارد که از نگاه اسلام هر کس در میدان مدیریت وارد می‌شود در قیامت مورد مؤاخذه الهی قرار می‌گیرد و اگر خیانتی در امانت مسئولیت از او سرزده باشد تا ابد در آتش قهر الهی خواهد سوخت.
هنوز پس از چهارده قرن از صدور هشدار پیامبرخدا و بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، باز هم عده‌ای همچون کبک سرشان را زیر برف کرده‌اند و به مسیر ناصواب خود ادامه می‌دهند. به همین دلیل، برای حسن ختام این بخش از صحبت‌ها جمله‌ای از دانشمندِ شهید دکتر چمران نقل می‌کنم. این اسطوره علمی و عملی فرمود: می‌گویند برای مسئولین کشور تقوا از تخصص لازم‌تر است، آن را می‌پذیرم اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، قطعاً بی تقواست.

شهدا ذخائر ما هستند
به علت نزدیکی زمانیِ این جلسه با سالگرد شهادت سپهبد سلیمانی، جا دارد تا این هم اندیشی را با یادی از این سرباز قرآن و عترت(ع) معطر کنیم. سردار سلیمانی با توجه به این یک چهره نظامی برجسته در سطح دنیاست اما شخصیتی به شدت فرهنگی و قرآنی دارد؛ یعنی دیدگاه‌های فرهنگی و هنری‌اش، بیانگر نگرانی‌های بی پرده و صریح اوست. با دقت در هشدارهای او در خصوص مباحث فرهنگی و اجتماعی کشور به خیلی از نکات زمین مانده پی می‌بریم. علت تمایز شهید سلیمانی با هم قطارانش در حوزه نظامی، تفاوت‌های خاص ایشان در نحوه برداشتِ از قرآن و روش‌های عملی کتاب الله برای تعاملات اجتماعی است.
داعش، محصول کار فرهنگی و زیربنایی غرب است، لذا بحث نظامی داعش در وهله بعد قابل بررسی است. در حوزه قرآنی و جنگ فرهنگی غرب و نظام سلطه با اسلام، فاصله گرفتن از روش‌های ناکارآمد قبل واجب است. دیگر سال‌های آغازین انقلاب نیست که بگوییم هنوز تجربه کافی به دست نیامده یا سیستم، دوام وقوام خودش را پیدا نکرده. امروز با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب، هنوز آموزه‌های قرآن نهادینه نشده و معضلات ریشه‌ای این فاجعه قابل توجیه نیست. دیگر، ماله کشیِ مدیران کارساز نیست.
آمارها نشان می‌دهد سرانه تلاوت قرآن در جامعه ایران به شدت پایین آمده است و دیگر برگزاری نمایشگاه و مسابقات و چاپ و نشر به تنهایی پاسخگو نسیت و راهکارهای جدید، چاره کار است.
سال‌ها پیش در جاهای مختلف پیشنهاد داده شد که نهادها و سازمان‌های قرآنی تلفیق و ادغام شوند، نظیر همان تجربه موفقی که در تشکیل نیروی انتظامی اتفاق افتاده بود؛ ترکیب ژاندارمری، کمیته انقلاب و شهربانی. با همه اختلافاتی که بین این سه مجموعه بود نیروی انتظامی آمد و به تدریج، همه یک روند واحد را پیش گرفتند. اتفاقی که لازم است در مجموعه‌های بزرگ فرهنگ و هنر و تبلیغات و... هم بیفتد و از موازی‌کاری‌های وقت‌کش و فرصت‌سوز جلوگیری شود. البته تشکیل سازمان جامعِ قرآنی به تنهایی جواب نمی‌دهد چون زیرساخت‌های آن مهیا نشده است. دعوت از یک عده کارشناسِ صاحب نظرِ نخبه و بی طرف که منافع مالی و شخصی نداشته باشند، قدم اول برای آغازِ مطالعاتِ این تغییر است. سازمان‌های عریض و طویل وقتی می‌توان گفت خوبند که کارساز و گره‌گشا باشند نه اینکه با یک صدم ظرفیت حرکتی حلزونی کنند.
آموزش قرآن در نظام آموزشی وضعیت خوبی ندارد؛ یعنی الان دیگر چیزی از آموزش عملی و حقیقی قرآن در سیستم وزارت آموزش و پرورش کمرنگ شده است. چرا؟ چون برنامه‌شان دقیق و حساب شده بود؛ یعنی قرار بود کاری کنند تا نسل جدید و آینده‌ساز حتی از خواندنِ قرآن عاجز باشند تا چه رسد به فهم و تدبر در قرآن!
در سیستم سنتی و قدیمی هم اغلبِ جلسات قرآن تبدیل شده به مداحی و مباحث غیر قرآنی؛ این غفلت‌ها توجیه پذیر نیست.
در اوضاع نابسامان فرهنگی فعلی، وزارت ارشاد در حوزه قرآنی آشفته‌ترین دوران این سال‌ها را در حال سپری کردن است. شش ماه است که معاونت قرآن و عترت، سرپرست دارد و همه بلاتکلیف هستند. مشکلات سایر دستگاه‌های قرآنی هم که به یک مثنوی هفتاد منی شبیه است، به قوت خود باقی است و به تفکیک در جای دیگر باید بررسی شود.
متأسفانه تا پیش از این، هم اغلب مدیران وزارت ارشاد، هم شورای عالی انقلاب فرهنگی و هم شورای توسعه فعالیت‌های قرآنی تذکر صریح حضرت امام(ره) هنگام ورودشان در بهشت زهرا و بعدها نیز سخنان رهبر معظم انقلاب در خصوص فیلم سینما را درخصوص تأثیر فیلم و سینما و جایگاه فیلم‌های قرآنی نادیده گرفته‌اند. ساخت فیلم‌های قرآنی در وزارت ارشاد در حاشیه است. البته همه دستگاه‌ها مسئولند منتهی نخستین دستگاهی که عنوان «فرهنگ» و «ارشاد» و «هنر» را دارد، زیر ذره‌بین و مورد سؤال است. وقتی وزارت ارشاد جاخالی می‌دهد، سایر دستگاه‌ها به مراتب عقب‌تر می‌روند. در واقع، فیلم قرآنی باید متولی داشته باشد و دستگاه‌ها فرافکنی نکنند.
 نکته مهم دیگر، برنامه ریزیِ کلان و حیاتی نظام، در خصوص تولید «فیلم‌های قرآنی» در همه ژانرها است.
اغلبِ مدیران و مسئولان در دهه‌های مختلف می‌پنداشتند «فیلم قرآنی» فقط شامل آثار تاریخی و قصص قرآن است؛ در حالی که چنین نیست و قصه‌های تاریخی قرآن، تنها یکی از گونه‌های فیلمسازی است. به استناد کارشناسی‌های دقیق که طی سال‌های گذشته، اینجانب و همکارانم مکرر متذکر شده‌ایم، فیلم قرآنی به ترسیم و ترویج هوشمندانه و هنرمندانه مفاهیم و مضامین قرآنی در قالب‌های مستند، داستانی، انیمیشن و تجربی (بلند و کوتاه) تولید می‌شود و با تنوعِ مخاطبان، برای همه سلائقِ جامعه در سنینِ مختلف، خوراک فکری و بصری دارد.
ساختِ این آثار فاخر که در سال‌های پشت سر، در سیاستِ یک بام و دو هوایِ نهادهای مسئول زمین مانده؛ به علتِ سیاسی کاری‌ها با پاس کاری‌های رایج برخی مدیران مواجه شده است. با روش خودسرانه و غیر اصولیِ برخی مدیران از اختصاص بودجه‌هایی که (برای تولید فیلم‌های قرآنی) منع قانونی هم نداشت دریغ کردند. با پیگیری‌های مداوم ما از مدیران بعدی و بعدتر که می‌توانستند برای ساخت آثار مُلهم از قرآن، بودجه‌هایی فراهم و تأمین کنند، آن قدر فرصت سوزی کردند که موقعیت‌های طلاییِ زیادی در سازمان برنامه و بودجه و... از بین رفت. فیلم قرآنی «متولی» ندارد. چون باورهای تصمیم‌گیرندگان و افراد سیاسی مؤثر در مدیریت، هنوز به «جاده» اهمیت و تأثیرگذاریِ فیلم‌های قرآنی نرسیده و اغلب مسئولین، مثل بسیاری از عوام، قرآن را مختص به مجالس عروسی و عزا می‌دانند.
هالیوود طی دهه‌های گذشته نسبت به پیاده سازیِ اهدافِ صهیونیستی و «کتاب مقدس» اهتمام داشته و برنامه‌های پایدار و کلانِ جهانی برای ترویجِ معانی و مفاهیم کتاب مقدس را در بین ملل و جوامعِ انسانی، در اولویت و دستور کار خود قرار داده است و از ظرفیتِ همه قالب‌های مستند، داستانی و انیمیشن بهره می‌گیرد.
جلوگیریِ از تولید فیلم‌های قرآنی، بُعد دیگری هم دارد که نباید به سادگی از آن گذشت؛ زیرا انگلیسی‌ها و به طور کلی صهیونیسم جهانی، تمایلی به ساخت فیلم‌های قرآنی با نگاه اصیلِ شیعی در ایران را ندارند. لذا با چند واسطه مثل سایر توطئه‌هایشان، این مهم را در دستگاه‌های فرهنگی هنری ما قفل می‌کنند.
اکنون تولید فیلم‌های قرآنی نباید همچون گذشته مغفول بماند. لذا به جهت دوریِ از شعار و به قصد دفاعِ مردانه و شرافتمندانه از ساحت قرآن در حوزه سینما، واجب است تا همه دستگاه‌ها در اقدامی مشترک و منسجم، به پاس خون شهدا -که دوام این انقلاب و این پست‌ها و مسئولیت‌ها به برکت خون مطهر ایشان است- نسبت به تشکیل کارگروه تولید فیلم‌های قرآنی بدون فوت وقت، با سرلوحه قرار دادنِ توصیه‌های حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، مبنی بر ترویج فرهنگ و معارف قرآن در حوزه هنر و سینما اهتمام ورزند.
مسئولین چه قرآنی و چه غیر قرآنی، خودشان و خانواده‌هایشان به طور مداوم از محصولات و تولیدات فیلم و سینما در فضای مجازی و تلویزیون استفاده می‌کنند و گاهی هم نسبت به محتوای آثار اعتراض دارند اما هیچگاه قدم بر نداشته‌اند و ما هم که در جلسات تذکر دادیم با تعارف و تعریف و تمجید بی خود و بی جهت از ما، از موضوع طفره رفته‌اند و سر صحبت را عوض کردند.
در دولت انقلابی، ساختِ فیلم‌های قرآنی باید از اولویت‌های کلانِ نظام باشد و این کاربزرگ، در حد و اندازه معاونت قرآن و عترت(ع) نیست. توانایی معاونت نوپایِ قرآن و عترت، بسیار کم، ناچیز و محدود است؛  لذا به دلایل گوناگونِ فنی و کارشناسی، زیرساخت‌های معاونت قرآنی برای حمایت و تولید فیلم‌های قرآنی تعریف و پیش بینی نشده است. از سوی دیگر، تلویزیون، بنیاد سینمائی فارابی و سازمان سینماییِ وزارت ارشاد در چارچوب فکری و کلیشه‌ای گذشته منفعل مانده‌اند و قرآنِ محجوب در اولویتِ کاریِ ایشان نبوده است و نظیرِ عوام الناس، قرآن را تشریفاتی برای عروسی و عزا و یا داشبورد ماشین می‌دانند! تا فکر سیاسیون اصلاح نشود، نمی‌توان توقع داشت که جایگاه فیلم قرآنی در جامعه تبیین گردد.
سردار سلیمانی که خود را سرباز وطن می‌نامید، پرورش یافته مکتب قرآن بود و برای پاسداری و حفظ قرآن به مقام والای شهادت نائل آمد، آن وقت تعدادی افراد در عمل، نسبت به خودِ قرآن و اصلِ قرآن بی توجهند. چرا؟ چون اهل قرآن نیستند. متاسفانه این حقیقت هم تلخ است.
حاج قاسم اگر امروز در کنار ما حضور فیزیکی داشت، بی تردید می‌گفت «نشانِ عالی قرآن» را تعریف کنید و به فیلمسازانِ مجاهدِ قرآنی اهدا کنید که عملاً روح و محتوایِ حدیث ثقلین را «ترجمه معنا به تصویر» کرده‌اند.
ما به تعدادی از مسئولین وزارت ارشاد در دولت قبل بارها گفتیم اهدای «نشانِ عالیِ قرآن در سینما» و در جشنواره فیلم فجر، ضرورتی غیر قابل انکار است؛ آن هم چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی. می‌دانستیم بی وفا هستند، با این حال - به جهت تکلیف مداری - با آن‌ها اتمام حجت کردیم. گفتیم طبق حدیث معتبر، در قیامت قرآن از شماها شکایت می‌کند؛ اما باز هم خودشان را به خواب خرگوشی زدند!
همیشه گفته‌ایم اصلاح معضلِ بی‌توجهیِ نظام به قرآن، نیاز به «باور» و «بیداری» متولیان فرهنگی و هنری دارد. چنانچه امروز این بیداری در وزارت ارشاد و سایر نهادها و سازمان‌ها رُخ بدهد، می‌توان گفت زمان سنجی و درک شرایط روز، در حالِ به وقوع پیوستن است.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر دستگاه‌ها در این جنگ گسترده فرهنگی که متجاوزانِ غربی دین و ایمان مردم را نشانه گرفته‌اند، باید با همه قدرت و توان، بتواند هوشمندانه با تکیه بر تاکیدات رهبری معظم انقلاب، افزایش چشمگیر بودجه فیلم‌های قرآنی را برای مجلس شورای اسلامی و دولتمردان تبیین و تفهیم نماید.
بنابراین، در صورت علاقه مدیران ارشد، با مشارکت همه دستگاه‌ها تشکیل اتاقِ فکر و ایجادِ حرکت مستمرِ «کار گروه تولید فیلم‌های قرآنی»، تجاربِ سه دهه فعالیت سینماگرانِ قرآنی را در این حوزه حیاتی - در سطحِ کلان - برای نظام اسلامی امری اجتناب پذیر است تا فرصتی طلایی برای فیلمسازانِ قرآنی ایجاد گردد و بتوانند با بهره مندی از چشمه جوشان الهی، به آفرینش آثار فاخر مبادرت ورزند؛ زیرا این فرصت را باید مغتنم شمرد، چون بفرمایش معصوم(ع) در صورت سلب توفیق، معلوم نیست چه زمانی این «در» بسته خواهد شد.
این تصمیم حساس و سرنوشت سازِ دولتمردان در خصوص ترویج مفاهیم و مضامینِ قرآنِ مظلوم از طریق ابزارِ سینما، موجبِ دوری از غفلت‌های گذشتگان و باقیات و صالحات در دوران تصدیِ ایشان است که نزد خداوند متعال به عنوان ذخیره قبر و قیامتِ همه دست اندکاران، ثبت و ضبط می‌گردد و کلیدِ آمرزش است.
دستگاه‌های مختلف هر چقدر هم بیلان و آمار بدهند که برای‌ترویج مفاهیم و معارف و معانی قرآن چه کرده‌اند، مانند اقیانوسی است به عمق یک سانتیمتر. بی‌تردید، حق مطلب ادا نشده و مسئولین در تعارفات اولیه گیر کرده‌اند. تجمیع فعالیت‌های قرآنی کشور در صورتی مؤثر است که برای همه زیرمجموعه‌ها و گروه‌ها فکری اساسی بشود تا اختلافات صنفیِ مجموعه‌ها و تشکل‌های قرآنی به حداقل برسد و منافع عمومی برایشان اولویت داشته باشد. از باب نمونه، صنف رانندگان کامیون، الان موفق‌تر از اصنافِ جامعه قرآنی هستند، علیرغم این که هیچ ادعایی ندارند و خودشان را افراد فرهیخته و تحصیلکرده و حافظ قرآن نمی‌دانند اما خیلی از مسائلِ پیش پا افتاده، برایشان حل شده و درک صحیحی از کار صنفی و جمعی دارند؛ چون می‌دانند دنبال چه هستند.
روشن است که هنر و به‌خصوص فیلم و سینما جنبه تزیینی و تفننی ندارد بلکه در جوامع بشری هنر تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز است. اساساً تعدادی از قرآنی‌های متنفذ در دستگاه‌ها با فعالیت‌های هنری و سینمایی میانه چندان خوبی ندارند و بیشتر به دنبال مسابقه و نمایشگاه و حضور در مجامع داخلی و خارجی و اهداف پنهان خودشان هستند و نمی‌گذارند بودجه برای سینما و تولید فیلم‌های قرآنی بماند. این بی‌عدالتی و نفوذ و زیاده‌خواهی باید اصلاح شود. حیای نابجا در حوزه قرآن باعث می‌شود مطالبات مطرح نگردد و کاسبان، خودشان را پشت قرآن مخفی کنند. افرادی که نمی‌خواهند ما ابراز نظر کنیم و در صدد تخریب هستند، دلیلش این است که منافع شخصی و تیمی خودشان را در خطر می‌بینند.
خداوند متعال شاهد و ناظر است که این توضیحاتِ صادقانه و صراحت و بی پیرایگی، حسب وظیفه و به دلیلِ ادایِ دین است و هرگز به این فکر نمی‌کنم که ممکن است چه قضاوتی درباره‌ام صورت بگیرد و چه موانع و محدودیت‌هایی بعد از این صحبت‌ها بر من تحمیل می‌کند؛ زیرا عمل به تکلیف شرعی، حجت را بر همه تمام می‌کند.
از درگاه الهی مسئلت می‌کنم به متخصصان و دلسوزان حقیقی توفیق ویژه دهد تا پیکرِ ضعیف و بیمارگونه دستگاه‌ها، محافل و مجامع قرآنی را در دوران تصدی، مداوا کنند و کارنامه‌شان نقطه عطفی باشد در این هرج و مرج و افسار گسیختگیِ فرهنگی و هنری.


  • نویسنده :
  • منبع :