19 دی: کرامت تو را بانو، میتوان در آیینه عباست دید وقتی که دست رد به امان نامه هم قبیلههایش زد و فریاد کشید، مگر میشود پسر ام البنین امان داشته باشد و پسر فاطمه زهرا (س) زیر تیغ بماند؟
اسمش فاطمه و از قبیله بنی کلابیه بود. عقیل بردار علی(ع) چون نسبشناس خوبی بود، او را برای خانه مولا انتخاب کرد، اما همین که وارد خانه مولا شد، شرط گذاشت که علی(ع)، فاطمه صدایش نکند.
عروس مهربانیها و خوبیها گفته بود که به دختر بزرگ علی(ع) بگویند که وی برای مادری نیامدهاست و خود را کنیز فرزندان امیرالمومنین(ع) میدانست و بعد از آن بود که سایه مهربانیاش را مادرانه، بر سر فرزندان زهرا(س) گستراند.
عروس تازه ابوطالب، روز اولی که وارد خانه زهرا(س) شد، حسن و حسین(ع) در بستر بیماری بودند و او همانند مادری مهربان گرد آنها میچرخید و تیمارشان میکرد.
ارادتت بانو، به خاندان پیامبر(ص) و فرزندان فاطمه زهرا(س) آنقدر بود که وقتی اولین پسرش که بعدها قمر بنی هاشم لقب گرفت به دنیا آمد، او را دور سر فرزندان فاطمه(س) گرداند و به او یاد داد تا هیچگاه حسن(ع) و حسین(ع) را بردار نخواند، چرا که مادر آنها دختر رسول مهربانی است ولی مادر آنها کنیز زهرا(س) است.
وقتی سه پسر دیگر به دنیا آمدند قرار گذاشت، پدر خانه او را ام البنین یعنی مادر پسران صدا کند، تا فرزندان زهرا(س) کمتر یاد مادرشان بیفتند و گرد بیمادری را بر صورتشان حس کنند.
ماجرای زندگیاش گذشت تا اینکه سال 61 هجری تلخترین خاطرات را برایش به همراه آورد، آنگاه که حسین بن علی (ع) حج خود را نیمه تمام رها کرد و راهی سرزمینی شد که به کرب و بلا معروف بود.
همان زمان بود که پسرانش را به صف کرد تا در لشکر حسین(ع)، سایه به سایه زینب(س) حریم کبریایی خاندان نبوت را محافظ باشند و از آن روز به بعد بود که پسر بزرگ وی، ابوالفضل(ع)، شد علمدار لشکر عاشورا و ساقی گلهای محمدی.
او به راستی که مادر ادب بود و شرافت را به بند کشیده بود، وقتی که به فرزندانش در صحرای تفدیده کربلا یاد داد لحظهای به پسر فاطمه(س) پشت نکنند و عثمان و عبدالله و جعفر را فدای کودکان بیپناه سیدالشهداء کرد.
کرامت این بانو را میتوان در آیینه عباس دید، وقتی که دست رد به امان نامه هم قبیلههایش زد و فریاد کشید، مگر میشود پسرام البنین امان داشته باشد و پسر فاطمه زهرا(س) زیر تیغ بماند؟
ام البنین روز عاشورا برابر فاطمه(س) سربلند و روسفید شد، پسرانش مردانگی به خرج دادند و تا زنده بودند نگذاشتند سپاهیان شیطان به خیمههای حسین(ع) نزدیک شوند.
راویان کربلا میگویند پسر ام البنین، تا آخرین لحظه مولایش را برادر صدا نکرد، اما وقتی که در کنار نهر علقمه دو دستش را از بدن جدا و تیر به چشمانش رها کردند و با عمود فرقش را شکافتند، عقده از دل وا کرد و آن زمان که سیدالشهداء(ع) سرش را به زانو گرفت او را بردار خطاب کرد.
مدینه هنوز صدای گریهها و مرثیههای ام البنین در بقیع را به یاد دارد وقتی که چهار صورت قبر برای پسرانش ساخت و به همه میگفت که دیگر ام البنین صدایش نکنند.
سلام بر تو ای مادر وفا و ادب. سلام بر تو ام البنین.
.........................................
مهدی بخشی سورکی
عروس مهربانیها و خوبیها گفته بود که به دختر بزرگ علی(ع) بگویند که وی برای مادری نیامدهاست و خود را کنیز فرزندان امیرالمومنین(ع) میدانست و بعد از آن بود که سایه مهربانیاش را مادرانه، بر سر فرزندان زهرا(س) گستراند.
عروس تازه ابوطالب، روز اولی که وارد خانه زهرا(س) شد، حسن و حسین(ع) در بستر بیماری بودند و او همانند مادری مهربان گرد آنها میچرخید و تیمارشان میکرد.
ارادتت بانو، به خاندان پیامبر(ص) و فرزندان فاطمه زهرا(س) آنقدر بود که وقتی اولین پسرش که بعدها قمر بنی هاشم لقب گرفت به دنیا آمد، او را دور سر فرزندان فاطمه(س) گرداند و به او یاد داد تا هیچگاه حسن(ع) و حسین(ع) را بردار نخواند، چرا که مادر آنها دختر رسول مهربانی است ولی مادر آنها کنیز زهرا(س) است.
وقتی سه پسر دیگر به دنیا آمدند قرار گذاشت، پدر خانه او را ام البنین یعنی مادر پسران صدا کند، تا فرزندان زهرا(س) کمتر یاد مادرشان بیفتند و گرد بیمادری را بر صورتشان حس کنند.
ماجرای زندگیاش گذشت تا اینکه سال 61 هجری تلخترین خاطرات را برایش به همراه آورد، آنگاه که حسین بن علی (ع) حج خود را نیمه تمام رها کرد و راهی سرزمینی شد که به کرب و بلا معروف بود.
همان زمان بود که پسرانش را به صف کرد تا در لشکر حسین(ع)، سایه به سایه زینب(س) حریم کبریایی خاندان نبوت را محافظ باشند و از آن روز به بعد بود که پسر بزرگ وی، ابوالفضل(ع)، شد علمدار لشکر عاشورا و ساقی گلهای محمدی.
او به راستی که مادر ادب بود و شرافت را به بند کشیده بود، وقتی که به فرزندانش در صحرای تفدیده کربلا یاد داد لحظهای به پسر فاطمه(س) پشت نکنند و عثمان و عبدالله و جعفر را فدای کودکان بیپناه سیدالشهداء کرد.
کرامت این بانو را میتوان در آیینه عباس دید، وقتی که دست رد به امان نامه هم قبیلههایش زد و فریاد کشید، مگر میشود پسرام البنین امان داشته باشد و پسر فاطمه زهرا(س) زیر تیغ بماند؟
ام البنین روز عاشورا برابر فاطمه(س) سربلند و روسفید شد، پسرانش مردانگی به خرج دادند و تا زنده بودند نگذاشتند سپاهیان شیطان به خیمههای حسین(ع) نزدیک شوند.
راویان کربلا میگویند پسر ام البنین، تا آخرین لحظه مولایش را برادر صدا نکرد، اما وقتی که در کنار نهر علقمه دو دستش را از بدن جدا و تیر به چشمانش رها کردند و با عمود فرقش را شکافتند، عقده از دل وا کرد و آن زمان که سیدالشهداء(ع) سرش را به زانو گرفت او را بردار خطاب کرد.
مدینه هنوز صدای گریهها و مرثیههای ام البنین در بقیع را به یاد دارد وقتی که چهار صورت قبر برای پسرانش ساخت و به همه میگفت که دیگر ام البنین صدایش نکنند.
سلام بر تو ای مادر وفا و ادب. سلام بر تو ام البنین.
.........................................
مهدی بخشی سورکی
- نویسنده :
- منبع : مهر
https://19dey.com/news/31728