19 دی: دبیر کل حزب اسلامی کار گفت: باید به طور اساسی سیستم حقوق دهی مورد بازنگری و اصلاح قرار بگیرد تا کارگران احساس زندگی راحتی داشته باشند. نه اینکه همیشه دغدغه و نگرانی نان شب خود و فرزندانشان را داشته باشند و درسایه ترس و وحشت زندگی کنند.
حسین کمالی دبیرکل حزب اسلامی کار در پاسخ به این سوال که فرق میان اصلاح طلبی و اصلاح طلبان چیست و آیا اصلاح طلبان امروز در قالب اصلاح طلبی قرار میگیرند، گفت: یکی از موضوعاتی که ما امروز با دوستانمان در مجموعه اصلاحطلبان داریم این است که یک مانیفست و تعریف مشخصی از اصلاحطلبی ارائه نکردهایم که تحت این عنوان تغییر و تحولاتی متفاوت را ایجاد کنیم. جامعه نیز تعریف واضحی از اصلاح طلبی ندارد و مردم نمیدانند مجموعه اصلاحطلبانی که قرار است جامعه به آنها اعتماد کند و کار را به آنها بسپارد، چه اهداف و وظایفی داشته و باید چه کارهایی را انجام دهند؟ اصلاحطلبان میخواهند چه سیاستها، خط مشیها و تفکراتی را در جامعه جلو ببرند؟ بنابراین، این موضوعات تبیین نشده جامعه را در سردرگمی فرو برده و ملت با آن ناآشناست.
وی افزود: صرفا یکسری افرادی که تفکرات بازتری نسبت به گروههایی که دگم بوده و تعصبات کور و غیرمنطقی دارند و نگاهشان متفاوت از محافظه کاران است مشخصه اصلاح طلبان شده است و از اینکه آنها سختگیری غیرمنطقی در امور مختلف ندارند؛ خرسندند. اما اینکه جریان اصلاحات در زمینه سیاست، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و محیط زیست چه خط مشی را دنبال میکند، مشخص نیست.
کمالی تصریح کرد: اصلاحطلبان موضوع «گفتگوی تمدنها» را مطرح کردند و آن را در مقابل نظرات «هانتینگتون» که بحث جنگ تمدن ها را از جرج بوش پدر که غلبه تمدن و فرهنگ آمریکایی بر سایر تمدن ها و فرهنگها را عنوان کرده بود قرار دادند. اما گفتگوی تمدنها چه چیزی میخواهد بگوید؟ میخواهد خودش را در یک گفتگوی مستقل قرار دهد یا خود را به عنوان عملکرد یا کنش چهل ساله مطرح کند؟ ما این موضوع را تبیین و بیان نکردیم.
وی گفت: بعضی از اصلاح طلبان بر این باور هستند که چون نسبت به طبقات ضعیف و فقیر کم توجهی شده، جامعه تمایلش را به این جناح از دست داده است. چراکه بزرگترین مشخصه این جریان که در ادامه جریان خط امام محسوب می شود؛ حمایت از طبقات ضعیف و فقیر بود. این در حالی است که دبیرکل یکی از احزاب اصلاح طلب گفته است ما نماینده طبقه متوسط هستیم و طبقات ضعیف و فقیر را نمایندگی نمیکنیم. با توجه به اینکه اکثرجامعه امروز نزدیک به خط فقر یا زیر خط فقر است به صورت خودجوش اعلام میکند که با اکثریت جامعه قطع ارتباط کرده ایم. این خود عامل بزرگی برای ایجاد فاصله بین اصلاح طلبان و جامعه است.
دبیرکل حزب اسلامی کار گفت: باید این موضوع را جداگانه بررسی کنیم که به چه کسانی اصلاحطلب میگویند؟ چه بیانی دارند و مانفیست آنها چیست؟ اگر ما میگوییم به تکثرگرایی معتقدیم، اگر کار در دست خودمان قرار گیرد به این تکثرگرایی پایبند خواهیم بود یا خیر یا مشابه جریان محافظهکار عمل میکنیم؟ اگر به آزادی بیان معتقدیم به آن عمل میکنیم یعنی اجازه میدهیم دیگران درباره هرکسی و هر موضوعی صحبت کنند یا فقط آزادی را برای خودمان میخواهیم؟ برخی از اصولگرایان و محافظه کاران نیز به آزادی بیان معتقد هستند اما یکسویه به صورتی که تنها خودشان علیه دیگران حرف بزنند و اجازه ندهند دیگران علیه آنها حرف بزنند و نقد کنند.
دبیرکل حزب اسلامی کار ادامه داد: امروز در جریان اصلاحات مانند جریان محافظه کار کسانی که از سیستم سرمایهداری «آدام اسمیتی» دفاع می کنند نسبت به کسانی که از طبقات فقیر و ضعیف جامعه دفاع میکنند؛ بیشتر هستند. امروزه نظرات «اسپنسر» جامعه شناس معروف در کشور ما جریان و اصالت یافته است. او میگفت طبقات ضعیف به نفع طبقات ثروتمند و قوی باید حذف شده و نباید به آنها کمک کرد و کمک به ضعفا را ظلم در حق ژنهای برتر میدانند.
وی افزود: علیرغم اینکه در جامعه دستگاههای حمایتی زیادی را ایجاد کردیم، اما سیاستهایی را وضع کردیم که طبقات ضعیف و فقیر روز به روز ضعیف تر و فقیرتر می شوند تا نابود شوند. بطور مثال در جریان بیماری کرونا کسانی که پول دارند زنده میمانند و آنهایی که ندارند میمیرند. کسی که پول دارد به دانشگاه میرود و کسی که پول ندارد، نمیتواند درس بخواند. کسی که پول دارد شغل و سرپناه دارد و کسی که ندارد کارتن خواب و گرسنه می ماند. اساس همه چیز بر مبنای پول و سرمایه قرار گرفته است.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: ما زشتترین نوع سرمایهداری را در کشورمان داریم. در هیچ جای دنیا، دادگستری و قوه قضائیه، برای رسیدگی به شکایت شاکیان، پول دریافت نمیکند اما در ایران تا شما پول نریزید، به شکایت شما رسیدگی نمیکنند. شکایت کردن و حقطلبی، اولین حق هر انسان در هر جامعه مدنی است در حالی که حکومت ما این حق را هم از مردم گرفته است، فقط شعار عدالت اجتماعی و عدالت علی را میدهیم. طبقات فقیر و ضعیف این موارد را میبینند. اینگونه نیست که اگر طرف تحصیلات عالیه ندارد، پس درک هم ندارد. مردم درک دارند، این مسائل را در دورههایی که ما اصلاحطلبان و محافظهکاران در مدیریت ارشد جامعه نقش آفرین بودهایم؛ دیده اند. در همه سالهای گذشته این روند تداوم داشته است.حتی عمل به آن شعارهای قبل از انقلاب مثل سهیم کردن کارگران در سود و سهام کارگاهها و ترویج کشاورزی و ... همه کنار گذاشته شده است.
وی افزود: امروز نزدیک ۱۰ میلیون بیکار داریم که سرگردان هستند و هیچ کس پاسخگوی آنها نیست.کسی نمی پرسد آنها چگونه باید زندگی کنند. زندان ها مملو از افرادی است که به مطالبات آنها پاسخ داده نشده است و هیج مقرری هم دریافت نمیکنند.
کمالی گفت: ما در مسائل زیستمحیطی هم همان سیاستهایی را اتخاذ کردیم که اصولگرایان اتخاذ کردند. طبیعتاً سیاستهای اصلاحطلبان باید متفاوت، مدرن و پیشرفته باشد. اصلاحطلب به نظر من کسی است که فردایش بهتر از امروز او باشد. این شعار حضرت امیر(ع) است که میفرماید کسی که فردایش مثل امروز او باشد، زیانکار است. حضرت علی(ع) را باید سرسلسله اصلاحطلبان بدانیم که با موضوعات و پدیده ها اینگونه مواجه میشود.اما اینک ما چه کردهایم؟ هر روزمان بدتر از دیروزمان است! هر کسی از ما احوال بپرسد میگوییم الحمدلله از فردا بهتریم! یعنی شرایط طوری است که روز به روز بدتر میشود. ما در این زمینهها دچار تحجر شده و داریم به عقب میرویم.
وی افزود: در بحث محیط زیست چه کردهایم؟طوری عمل کرده ایم که آب، هوا و جنگل هاو همه چیز آسیب دیده است؟ در زمینه مسائل اجتماعی طوری عمل کرده ایم که اعتماد اجتماعی سوخته و سرمایه اجتماعی به حداقل ممکن رسیده است. مردم به همدیگر و به دولت اعتماد ندارند به عبارتی سرمایه اجتماعی آسیب دیده است. رابطه حکومت و مردم در یک بی اعتمادی نسبی است. جریان اصلاحات برای این موارد چه ساز و کاری ترسیم کرده است؟ اینکه بیایم حرف بزنیم و برویم جواب نمیدهد.
کمالی گفت: درباره روابط بین الملل چه برنامهای داریم؟چه کرده ایم که توقع داریم همه دنیا ما را دوست خود فرض کنند؟ این موضوع خیلی عجیب و غریب است. در آخر به چین و روسیه نزدیک شدیم ؛چرا؟ به این دلیل که از گرگی مانند آمریکا نگران بوده و هراس داریم و فکر میکنیم آنها با ما برخورد بد و خصمانه خواهند داشت؟ ما باید در تعاملات بین المللی جایگاه و موقعیت خودمان را داشته باشیم و بر اساس منافع ملی رفتار کنیم. سیاست خارجی باید براساس منافع ملی ترسیم شود. با اینکه در دورههای گذشته از لحاظ شعار متفاوت از محافظهکاران بودیم اما در عمل مشابه آنها رفتار کرده ایم.
این فعال سیاسی گفت: دولت فعلی امروز به تمام وعدههایی که در زمان انتخابات داده بود باید یک به یک عمل کند. حالا امروز به طور مرتب آدرس میدهد که دولت قبلی مشکلاتی را به وجود آورده است البته این روش در میان دولتهای گذشته نیز مرسوم بوده است که مشکلات خود را به گردن دولت قبل بیاندازند. حالا شش ماه گذشته است خب تمام مشکلات را اصلاح کنید. آمدید که خبر بدهید دولت قبل این مشکلات را به وجود آورده است یا اینکه اشتباهات گذشته را اصلاح و جبران کنید؟ امروز قیمت تمام کالاها گرانتر شده است. بعضی از دولتیان وعده می دهند که نان را میخواهند جیره بندی کرده و به روش قرون وسطایی توزیع و مازاد مصرف تعیین شده را نیز گران کنند.با این نوع نگرش مردم چگونه و چرا باید به رفتار شما و حرفهایتان اعتماد کنند؟
وی در ادامه گفت: اول باید مشخص کنیم،چه اصلاحی قرار است صورت پذیرد. بعد هرکس که معتقد به آن تعریف و کنش است میتواند در قالب اصلاح طلب تعریف شود. اصلاح طلبی مثل مدال ژنرالهای روسیه نیست که بر روی سینهشان بزنند و بگویند اصلاح طلبیم.هرکسی که به آینده بهتر، زندگی بهتر و فردای بهتر فکر میکند؛ اصلاح طلب است و میتواند در این چارچوب قرار بگیرد به شرطی که به چارچوب منافع ملی و خواست اکثریت جامعه وفادار بوده، خسته نشود و تغییر جهت نیز ندهد.
کمالی در پاسخ به این سوال که آینده اصلاح طلبان را چه طور پیش بینی میکنید؟ گفت: همه چیز به تفکر و عملکرد ما بستگی دارد. اگر تفکر صحیح را ترسیم و عملکرد درستی داشته باشیم، میتوانیم اعتماد عمومی را به دست بیاوریم در غیر آن صورت، نمیتوانیم. وقایع زیادی در کشور اتفاق افتاده که بی تفاوت بوده ایم. یعنی توقعی که از اصلاح طلبان بود که در آن زمان لازم بیایند اظهارنظرهای صریح و جدی داشته باشند برآورده نشده است. مثلا در بحث اعتراضات آبان ۹۸ در موضوع گرانی بنزین در حالیکه جامعه در تلاطم بود باید می آمدند حرف می زدند و حرف مردم را هم می زدند اما سکوت کرده و خاموشی برگزیدند. باید تاکید می کردند که اعتراض حق مردم است و نباید با آدم معترض برخورد فیزیکی و خشنی صورت بگیرد اما بعضیها سکوت کردند.
وی گفت: نوع کُنش، رفتار و تعامل ما با جامعه، آینده ما را رقم میزند و غیر از این نباید توقع داشته باشیم که مردم مرید ما باشند و دنبال ما بیایند و رابطه مرید و مرادی برقرار شود. نه! مردم باید بتوانند تجزیه و تحلیل علمی و عملی کنند.از کسانی که میخواهند آنها را نمایندگی کنند و مدعیاند که میتوانند نظرات آنها را بهتر بیان کنند ارزیابی دقیقی داشته باشند تا بتوانند به آنها اعتماد کنند و کار را به آنها بسپارند.
رئیس خانه احزاب ایران درباره لزوم تغییر زبان اصلاح طلبان و اینکه در چه جاهایی باید این تغییر صورت بگیرد گفت: حتی اگر زبان ما با مجموعه جامعه یکی باشد اما دلمان با آنها یکی نباشد نتیجه نمیگیریم. همدلی بهتر از همزبانی است. زمانی هم زبانی داشتیم اما همدلی نداشتیم و با جان و دل در کنار آنها نبودیم. من به این همزبانیها اعتقادی ندارم. باید همدلی صورت بگیرد تا تفکرات و خواستههای ما بر نیازهای جامعه و خواست مردم همراه و منطبق باشد. بعضی از جریانات فکر میکنند حتی نباید تفکرات و خواستههای مردم را نمایندگی کرد که این ناشی از خودبزرگ بینی است. چراکه ما هرچقدر هم که بزرگ باشیم باز یک قطره از دریای ملت هستیم.
کمالی درباره اختلاف نظر اصلاح طلبان با یکدیگر درخصوص شرکت کردن یا نکردن در انتخابات ۱۴۰۰ و ۹۸ گفت: به طور کلی مدیریت خوبی شکل نگرفت. انتخابات میتوانست بهتر مدیریت شود تا وحدت و یکپارچگی حفظ شود. اما این موضوع در مرحله گفتگو قرار دارد و قبل از دیالکتیک گروهی و قبل از اینکه به نتیجه برسیم بازکردن آن درست نیست.امیدوارم این گفتگوها به نتیجه برسد.
دبیرکل حزب اسلامی کار درباره رهبری اصلاحات و اینکه آقای خاتمی رهبری اصلاحات را نمیپذیرند و اینکه آیا باید در جبهه اصلاحات رهبری وجود داشته باشد، گفت: مواقعی است که ما تفکراتی در جبهه اصلاحات داریم که این تفکرات چندان اصلاح طلبانه نیست و بعضا محافظه کارانه یا حتی اصولگرایانه است. احتمال دارد در بعضی زمینهها مثل کانون خانواده از نگاه سنتی تبعیت کنیم اما در درباره مسائل فرهنگی، نگاه نو داشته باشیم یا در اقتصاد نگاه نو داشته باشیم اما در سیاست نداشته باشیم. بنابراین اصلاح طلبی به معنای رسیدن به شرایط و موقعیت و فردای بهتر در تمام زمینههاست که این نکته همواره می بایست مورد توجه همه اصلاح طلبان قرار بگیرد.
وی گفت: اگر اینچنین به موضوعات بنگریم این اصلاحطلبی نمیتواند فردگرا باشد؛حالا این فرد هر کسی میخواهد باشد. اصلاحطلبی به تفکر، تدبیر و اجرای جمعی، معتقد است. وقتی ما به سمت فرد پیش میرویم، یعنی داریم به سمت حاکمیت نظر و تصمیم فردی حرکت می کنیم و به رفتاری مشابه جریان اصولگرایی میل پیدا میکنیم. شاید این ناشی از بعضی علایق شخصی باشد ولی این با نگاه و مشی اصلاحطلبانه، فاصله دارد. تصمیم گیریهای فردی که منشاء بخشی از گرفتاری امروز جریان اصلاح طلبی است یکی از عوامل اختلافی است که در میان اصلاح طلبان و کل جامعه وجود دارد.
وی درباره اصلاح و بازسازی ارتباط اصلاح طلبان با مردم گفت: جریان اصلاح طلبی هر روز باید خود را بازسازی و نوسازی کند، باید خود را با شرایط روز تطبیق دهد. فردای خود را نیز ببیند و به آن فکر کرده، برنامه ریزی کند و به جلو برود.معمولا محافظه کاران به آنچه که وجود دارد و منافعشان تعریف میشود؛پایبند بوده و اصرار دارند.لیکن اصلاح طلبان به گردش نخبگان و تغییر و تحول سیاستها و برنامهها معتقدند.اصلاح طلبان معتقدند که باید همه امور بهبود یافته و تغییرکند.
وی درباره اینکه رابطه اصلاح طلبان با حاکمیت به چه شکلی پیش خواهد رفت؟ گفت: ما وقتی تفکری را در جامعه بیان کنیم و آن تفکر توسط جامعه پذیرفته شود، همه جامعه اعم از حاکمیت و غیرحاکمیت با آن پدیده همراه خواهند شد. یعنی امکان ندارد که مردم نگاه، تصمیم و اجرای دیگری داشته باشند اما حاکمیت بخواهد کار دیگری انجام دهد. وقتی که ما از فکر جمعی، تصمیم جمعی و اجرای جمعی حرف میزنیم در حقیقت این موضوع به همه ارکان جامعه برمیگردد و هریخشی که هماهنگ با این حرکتها نباشد خود به خود هماهنگ می شود.
دبیرکل حزب اسلامی کار درباره حذف ارز ۴۲۰۰ از بودجه ۱۴۰۱ و این که چه تاثیری بر معیشت و اقتصاد مردم میگذارد؟ گفت: در مجموع سیاستهای اقتصادی دولت مبنی بر حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی به شرطی موفق است که با جایگزینی توزیع کالاهای اساسی بین مردم و ورود دولت و نقش آفرینی آن در اقتصاد و کنترل کامل قیمت ها همراه شود. اما در شرایطی که طبقات ضعیف و فقیر شناسایی نشده این کار میتواند فاجعه ای بسیار سنگین به وجود بیاورد. افزایش قیمت کالای اساسی میتواند بربهای تمامی کالاهای دیگر اثر بگذارد. دولت می اندیشد تنها ارز بر پنج تا شش قلم کالا و قیمت آنها اثر دارد و اگر قیمت را آزاد کند فقط آنها گران خواهند شد،در حالیکه تمام قیمت ها افزایش عجیب و غریبی خواهند یافت که دولت به هیچ وجه نمیتواند آن را کنترل کند.
وی افزود: کسانی که میگویند ما این مشکل را از طریق یارانهها حل میکنیم، اشتباه میکنند. سیستم یارانه دادن و گرفتن ما خیلی غلط است. برای اینکه افرادی زیادی هستند که نباید امروز یارانه بگیرند و می گیرند و برعکس آن امروز کسانی هستند که مستحق دریافت یارانه اند و باید یارانه بگیرند که نمیتوانند بگیرند. نکته دیگر هم اینکه شناسایی درستی انجام نشده به گونه ای که جمعیت زیادی امروز آسیب پذیر شدند. همه مردم تحت تاثیر این گرانیها قرار میگیرند و برای پاسخگویی به گرانیها دولت هیچ سیاست مدون و اعلام شدهای ندارد. راهکار این است که اگر دولت میخواهد جلوی رانت و سوء استفاده را بگیرد باید خودش صحنه را مدیریت کند و تا زمانی که شرایط برای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی فراهم نشده احتیاط کند. البته باید به این نکته هم توجه شود که اقتصاد ما براساس قانون اساسی سه بخش دارد.دولتی،تعاونی و خصوصی.ولی متاسفانه دولت از ورود به اقتصاد با تفکرات لیبرالیستی مشابه دولت قبل خودداری می کند.
این فعال سیاسی درباره افزایش حقوق کارمندان در سال ۱۴۰۱ و این که حقوق واقعی باید چقدر باشد و آیا این افزایش حقوق واقعی است گفت: اخیرا برای خط فقر تعریف جدیدی در نظر گرفتند و خط گدایی را جایگزین خط فقر کردند. در کشوری که خط فقر ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است، وقتی به کارگر ماهانه ۴ تا ۵ میلیون تومان حقوق میدهند یعنی ۹۰ درصد کارگران کشور حداقل حقوق و زیر ۱۰ میلیون تومان را میگیرند به عبارتی اینها همچنان فقیر هستند و بعد میخواهید با این جامعه فقیر و گرسنه تحول ایجاد کنید، اختراع و تولید بهتر داشته باشید زندگی خوب داشته باشید در حالی که هیچ کدام از این موارد اتفاق نخواهد افتاد.
وی تصریح کرد: جامعه امروز سرمایهداری است. هرچقدر در جامعه سرمایه داری به کارگر حقوق دهید مشکل او حل نخواهد شد، دستمزدی که کارگران میگیرند بلافاصله با افزایش قیمتهایی که سرمایهداران در ارائه کالاها و خدمات خود اعمال میکنند از بین خواهد رفت. اگر قیمت بنزین را لیتری ۳۰هزار تومان افزایش دهید کسانی که سرمایه بیشتری دارند خوشحال میشوند. چرا چون تعداد کمتری از ماشینها در خیابان ظاهر میشوند و آنهایی که پولدارند در خیابانها راحت گاز میدهند. برای سرمایه دار دیگر میلیون و میلیارد معنا ندارد، در حقیقت آنهایی که ضعیف و فقیرند در این چرخه له میشوند.
کمالی افزود: امروز دارند درباره حقوق کارگران که بین ۴ تا ۶ میلیون تومان است بحث میکنند،این مشکلی از جامعه کارگری را حل نمیکند. هزینه جامعه کارگری باید تامین شود. مسکن،خواربار، بهداشت تامین شود. هزینه مقرری بیکاری باید در نظر گرفته شود و پرداخت گردد. هزینه تحصیل فرزندان در دانشگاه آزاد و دولتی باید برعهده دولت باشد. در قانون اساسی آموزش و بهداشت و درمان رایگان است اما امروز این اصول به کلی تعطیل شده و به فراموشی سپرده شده است و خیال خودشان را راحت کرده اند.
وی در ادامه تصریح کرد: باید به طور اساسی سیستم حقوق دهی مورد بازنگری و اصلاح قرار بگیرد تا کارگران احساس زندگی راحتی داشته باشند. نه اینکه همیشه دغدغه و نگرانی نان شب خود و فرزندانشان را داشته باشند و درسایه ترس و وحشت زندگی کنند.
وی همچنین درباره اینکه دولت باید چه حمایتهایی از کارفرمایان داشته باشد تا به خاطر افزایش حقوق تصمیم به تعدیل کارگران نگیرند، گفت: مقدمه بهبود همه فعالیتهای اقتصادی اصلاح ساختار اقتصادی است. اگر اصلاح ساختار اقتصادی صورت نگیرد، کارگران اگر امروز شغلشان را از دست ندهند؛ فردا از دست خواهند داد. اقتصاد ما باید رقابتی، مزیتی و تخصصی شده و سوآور شود. در اقتصادی که فعالیت در آن زیان تولید می کند، نباید توقع داشت که زندگی کارگر و کارفرما بهبود پیدا کند. روز به روز عقب خواهند رفت و وضعیت بدتری خواهند داشت. اینکه در برخی اوقات به کارفرماها کمک شده، وام دادند و امثال اینها مشکلی از کارفرماها و کارگران حل نکرده است. اینکه کارگری را استخدام کنند و چهار روز هم او را نگه دارند و از کمک دولت به آنها حقوق بدهند یا خودشان پرداخت کنند، مشکلی از کار کارگران و کارفرمایان حل نمیکند. همچنان میگویم ما باید اصلاح ساختار اقتصادی را انجام دهیم اما هیچ دولتی شهامت ورود به این صحنه را نداشته و ندارد.
وی افزود: صرفا یکسری افرادی که تفکرات بازتری نسبت به گروههایی که دگم بوده و تعصبات کور و غیرمنطقی دارند و نگاهشان متفاوت از محافظه کاران است مشخصه اصلاح طلبان شده است و از اینکه آنها سختگیری غیرمنطقی در امور مختلف ندارند؛ خرسندند. اما اینکه جریان اصلاحات در زمینه سیاست، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و محیط زیست چه خط مشی را دنبال میکند، مشخص نیست.
کمالی تصریح کرد: اصلاحطلبان موضوع «گفتگوی تمدنها» را مطرح کردند و آن را در مقابل نظرات «هانتینگتون» که بحث جنگ تمدن ها را از جرج بوش پدر که غلبه تمدن و فرهنگ آمریکایی بر سایر تمدن ها و فرهنگها را عنوان کرده بود قرار دادند. اما گفتگوی تمدنها چه چیزی میخواهد بگوید؟ میخواهد خودش را در یک گفتگوی مستقل قرار دهد یا خود را به عنوان عملکرد یا کنش چهل ساله مطرح کند؟ ما این موضوع را تبیین و بیان نکردیم.
وی گفت: بعضی از اصلاح طلبان بر این باور هستند که چون نسبت به طبقات ضعیف و فقیر کم توجهی شده، جامعه تمایلش را به این جناح از دست داده است. چراکه بزرگترین مشخصه این جریان که در ادامه جریان خط امام محسوب می شود؛ حمایت از طبقات ضعیف و فقیر بود. این در حالی است که دبیرکل یکی از احزاب اصلاح طلب گفته است ما نماینده طبقه متوسط هستیم و طبقات ضعیف و فقیر را نمایندگی نمیکنیم. با توجه به اینکه اکثرجامعه امروز نزدیک به خط فقر یا زیر خط فقر است به صورت خودجوش اعلام میکند که با اکثریت جامعه قطع ارتباط کرده ایم. این خود عامل بزرگی برای ایجاد فاصله بین اصلاح طلبان و جامعه است.
دبیرکل حزب اسلامی کار گفت: باید این موضوع را جداگانه بررسی کنیم که به چه کسانی اصلاحطلب میگویند؟ چه بیانی دارند و مانفیست آنها چیست؟ اگر ما میگوییم به تکثرگرایی معتقدیم، اگر کار در دست خودمان قرار گیرد به این تکثرگرایی پایبند خواهیم بود یا خیر یا مشابه جریان محافظهکار عمل میکنیم؟ اگر به آزادی بیان معتقدیم به آن عمل میکنیم یعنی اجازه میدهیم دیگران درباره هرکسی و هر موضوعی صحبت کنند یا فقط آزادی را برای خودمان میخواهیم؟ برخی از اصولگرایان و محافظه کاران نیز به آزادی بیان معتقد هستند اما یکسویه به صورتی که تنها خودشان علیه دیگران حرف بزنند و اجازه ندهند دیگران علیه آنها حرف بزنند و نقد کنند.
دبیرکل حزب اسلامی کار ادامه داد: امروز در جریان اصلاحات مانند جریان محافظه کار کسانی که از سیستم سرمایهداری «آدام اسمیتی» دفاع می کنند نسبت به کسانی که از طبقات فقیر و ضعیف جامعه دفاع میکنند؛ بیشتر هستند. امروزه نظرات «اسپنسر» جامعه شناس معروف در کشور ما جریان و اصالت یافته است. او میگفت طبقات ضعیف به نفع طبقات ثروتمند و قوی باید حذف شده و نباید به آنها کمک کرد و کمک به ضعفا را ظلم در حق ژنهای برتر میدانند.
وی افزود: علیرغم اینکه در جامعه دستگاههای حمایتی زیادی را ایجاد کردیم، اما سیاستهایی را وضع کردیم که طبقات ضعیف و فقیر روز به روز ضعیف تر و فقیرتر می شوند تا نابود شوند. بطور مثال در جریان بیماری کرونا کسانی که پول دارند زنده میمانند و آنهایی که ندارند میمیرند. کسی که پول دارد به دانشگاه میرود و کسی که پول ندارد، نمیتواند درس بخواند. کسی که پول دارد شغل و سرپناه دارد و کسی که ندارد کارتن خواب و گرسنه می ماند. اساس همه چیز بر مبنای پول و سرمایه قرار گرفته است.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: ما زشتترین نوع سرمایهداری را در کشورمان داریم. در هیچ جای دنیا، دادگستری و قوه قضائیه، برای رسیدگی به شکایت شاکیان، پول دریافت نمیکند اما در ایران تا شما پول نریزید، به شکایت شما رسیدگی نمیکنند. شکایت کردن و حقطلبی، اولین حق هر انسان در هر جامعه مدنی است در حالی که حکومت ما این حق را هم از مردم گرفته است، فقط شعار عدالت اجتماعی و عدالت علی را میدهیم. طبقات فقیر و ضعیف این موارد را میبینند. اینگونه نیست که اگر طرف تحصیلات عالیه ندارد، پس درک هم ندارد. مردم درک دارند، این مسائل را در دورههایی که ما اصلاحطلبان و محافظهکاران در مدیریت ارشد جامعه نقش آفرین بودهایم؛ دیده اند. در همه سالهای گذشته این روند تداوم داشته است.حتی عمل به آن شعارهای قبل از انقلاب مثل سهیم کردن کارگران در سود و سهام کارگاهها و ترویج کشاورزی و ... همه کنار گذاشته شده است.
وی افزود: امروز نزدیک ۱۰ میلیون بیکار داریم که سرگردان هستند و هیچ کس پاسخگوی آنها نیست.کسی نمی پرسد آنها چگونه باید زندگی کنند. زندان ها مملو از افرادی است که به مطالبات آنها پاسخ داده نشده است و هیج مقرری هم دریافت نمیکنند.
کمالی گفت: ما در مسائل زیستمحیطی هم همان سیاستهایی را اتخاذ کردیم که اصولگرایان اتخاذ کردند. طبیعتاً سیاستهای اصلاحطلبان باید متفاوت، مدرن و پیشرفته باشد. اصلاحطلب به نظر من کسی است که فردایش بهتر از امروز او باشد. این شعار حضرت امیر(ع) است که میفرماید کسی که فردایش مثل امروز او باشد، زیانکار است. حضرت علی(ع) را باید سرسلسله اصلاحطلبان بدانیم که با موضوعات و پدیده ها اینگونه مواجه میشود.اما اینک ما چه کردهایم؟ هر روزمان بدتر از دیروزمان است! هر کسی از ما احوال بپرسد میگوییم الحمدلله از فردا بهتریم! یعنی شرایط طوری است که روز به روز بدتر میشود. ما در این زمینهها دچار تحجر شده و داریم به عقب میرویم.
وی افزود: در بحث محیط زیست چه کردهایم؟طوری عمل کرده ایم که آب، هوا و جنگل هاو همه چیز آسیب دیده است؟ در زمینه مسائل اجتماعی طوری عمل کرده ایم که اعتماد اجتماعی سوخته و سرمایه اجتماعی به حداقل ممکن رسیده است. مردم به همدیگر و به دولت اعتماد ندارند به عبارتی سرمایه اجتماعی آسیب دیده است. رابطه حکومت و مردم در یک بی اعتمادی نسبی است. جریان اصلاحات برای این موارد چه ساز و کاری ترسیم کرده است؟ اینکه بیایم حرف بزنیم و برویم جواب نمیدهد.
کمالی گفت: درباره روابط بین الملل چه برنامهای داریم؟چه کرده ایم که توقع داریم همه دنیا ما را دوست خود فرض کنند؟ این موضوع خیلی عجیب و غریب است. در آخر به چین و روسیه نزدیک شدیم ؛چرا؟ به این دلیل که از گرگی مانند آمریکا نگران بوده و هراس داریم و فکر میکنیم آنها با ما برخورد بد و خصمانه خواهند داشت؟ ما باید در تعاملات بین المللی جایگاه و موقعیت خودمان را داشته باشیم و بر اساس منافع ملی رفتار کنیم. سیاست خارجی باید براساس منافع ملی ترسیم شود. با اینکه در دورههای گذشته از لحاظ شعار متفاوت از محافظهکاران بودیم اما در عمل مشابه آنها رفتار کرده ایم.
این فعال سیاسی گفت: دولت فعلی امروز به تمام وعدههایی که در زمان انتخابات داده بود باید یک به یک عمل کند. حالا امروز به طور مرتب آدرس میدهد که دولت قبلی مشکلاتی را به وجود آورده است البته این روش در میان دولتهای گذشته نیز مرسوم بوده است که مشکلات خود را به گردن دولت قبل بیاندازند. حالا شش ماه گذشته است خب تمام مشکلات را اصلاح کنید. آمدید که خبر بدهید دولت قبل این مشکلات را به وجود آورده است یا اینکه اشتباهات گذشته را اصلاح و جبران کنید؟ امروز قیمت تمام کالاها گرانتر شده است. بعضی از دولتیان وعده می دهند که نان را میخواهند جیره بندی کرده و به روش قرون وسطایی توزیع و مازاد مصرف تعیین شده را نیز گران کنند.با این نوع نگرش مردم چگونه و چرا باید به رفتار شما و حرفهایتان اعتماد کنند؟
وی در ادامه گفت: اول باید مشخص کنیم،چه اصلاحی قرار است صورت پذیرد. بعد هرکس که معتقد به آن تعریف و کنش است میتواند در قالب اصلاح طلب تعریف شود. اصلاح طلبی مثل مدال ژنرالهای روسیه نیست که بر روی سینهشان بزنند و بگویند اصلاح طلبیم.هرکسی که به آینده بهتر، زندگی بهتر و فردای بهتر فکر میکند؛ اصلاح طلب است و میتواند در این چارچوب قرار بگیرد به شرطی که به چارچوب منافع ملی و خواست اکثریت جامعه وفادار بوده، خسته نشود و تغییر جهت نیز ندهد.
کمالی در پاسخ به این سوال که آینده اصلاح طلبان را چه طور پیش بینی میکنید؟ گفت: همه چیز به تفکر و عملکرد ما بستگی دارد. اگر تفکر صحیح را ترسیم و عملکرد درستی داشته باشیم، میتوانیم اعتماد عمومی را به دست بیاوریم در غیر آن صورت، نمیتوانیم. وقایع زیادی در کشور اتفاق افتاده که بی تفاوت بوده ایم. یعنی توقعی که از اصلاح طلبان بود که در آن زمان لازم بیایند اظهارنظرهای صریح و جدی داشته باشند برآورده نشده است. مثلا در بحث اعتراضات آبان ۹۸ در موضوع گرانی بنزین در حالیکه جامعه در تلاطم بود باید می آمدند حرف می زدند و حرف مردم را هم می زدند اما سکوت کرده و خاموشی برگزیدند. باید تاکید می کردند که اعتراض حق مردم است و نباید با آدم معترض برخورد فیزیکی و خشنی صورت بگیرد اما بعضیها سکوت کردند.
وی گفت: نوع کُنش، رفتار و تعامل ما با جامعه، آینده ما را رقم میزند و غیر از این نباید توقع داشته باشیم که مردم مرید ما باشند و دنبال ما بیایند و رابطه مرید و مرادی برقرار شود. نه! مردم باید بتوانند تجزیه و تحلیل علمی و عملی کنند.از کسانی که میخواهند آنها را نمایندگی کنند و مدعیاند که میتوانند نظرات آنها را بهتر بیان کنند ارزیابی دقیقی داشته باشند تا بتوانند به آنها اعتماد کنند و کار را به آنها بسپارند.
رئیس خانه احزاب ایران درباره لزوم تغییر زبان اصلاح طلبان و اینکه در چه جاهایی باید این تغییر صورت بگیرد گفت: حتی اگر زبان ما با مجموعه جامعه یکی باشد اما دلمان با آنها یکی نباشد نتیجه نمیگیریم. همدلی بهتر از همزبانی است. زمانی هم زبانی داشتیم اما همدلی نداشتیم و با جان و دل در کنار آنها نبودیم. من به این همزبانیها اعتقادی ندارم. باید همدلی صورت بگیرد تا تفکرات و خواستههای ما بر نیازهای جامعه و خواست مردم همراه و منطبق باشد. بعضی از جریانات فکر میکنند حتی نباید تفکرات و خواستههای مردم را نمایندگی کرد که این ناشی از خودبزرگ بینی است. چراکه ما هرچقدر هم که بزرگ باشیم باز یک قطره از دریای ملت هستیم.
کمالی درباره اختلاف نظر اصلاح طلبان با یکدیگر درخصوص شرکت کردن یا نکردن در انتخابات ۱۴۰۰ و ۹۸ گفت: به طور کلی مدیریت خوبی شکل نگرفت. انتخابات میتوانست بهتر مدیریت شود تا وحدت و یکپارچگی حفظ شود. اما این موضوع در مرحله گفتگو قرار دارد و قبل از دیالکتیک گروهی و قبل از اینکه به نتیجه برسیم بازکردن آن درست نیست.امیدوارم این گفتگوها به نتیجه برسد.
دبیرکل حزب اسلامی کار درباره رهبری اصلاحات و اینکه آقای خاتمی رهبری اصلاحات را نمیپذیرند و اینکه آیا باید در جبهه اصلاحات رهبری وجود داشته باشد، گفت: مواقعی است که ما تفکراتی در جبهه اصلاحات داریم که این تفکرات چندان اصلاح طلبانه نیست و بعضا محافظه کارانه یا حتی اصولگرایانه است. احتمال دارد در بعضی زمینهها مثل کانون خانواده از نگاه سنتی تبعیت کنیم اما در درباره مسائل فرهنگی، نگاه نو داشته باشیم یا در اقتصاد نگاه نو داشته باشیم اما در سیاست نداشته باشیم. بنابراین اصلاح طلبی به معنای رسیدن به شرایط و موقعیت و فردای بهتر در تمام زمینههاست که این نکته همواره می بایست مورد توجه همه اصلاح طلبان قرار بگیرد.
وی گفت: اگر اینچنین به موضوعات بنگریم این اصلاحطلبی نمیتواند فردگرا باشد؛حالا این فرد هر کسی میخواهد باشد. اصلاحطلبی به تفکر، تدبیر و اجرای جمعی، معتقد است. وقتی ما به سمت فرد پیش میرویم، یعنی داریم به سمت حاکمیت نظر و تصمیم فردی حرکت می کنیم و به رفتاری مشابه جریان اصولگرایی میل پیدا میکنیم. شاید این ناشی از بعضی علایق شخصی باشد ولی این با نگاه و مشی اصلاحطلبانه، فاصله دارد. تصمیم گیریهای فردی که منشاء بخشی از گرفتاری امروز جریان اصلاح طلبی است یکی از عوامل اختلافی است که در میان اصلاح طلبان و کل جامعه وجود دارد.
وی درباره اصلاح و بازسازی ارتباط اصلاح طلبان با مردم گفت: جریان اصلاح طلبی هر روز باید خود را بازسازی و نوسازی کند، باید خود را با شرایط روز تطبیق دهد. فردای خود را نیز ببیند و به آن فکر کرده، برنامه ریزی کند و به جلو برود.معمولا محافظه کاران به آنچه که وجود دارد و منافعشان تعریف میشود؛پایبند بوده و اصرار دارند.لیکن اصلاح طلبان به گردش نخبگان و تغییر و تحول سیاستها و برنامهها معتقدند.اصلاح طلبان معتقدند که باید همه امور بهبود یافته و تغییرکند.
وی درباره اینکه رابطه اصلاح طلبان با حاکمیت به چه شکلی پیش خواهد رفت؟ گفت: ما وقتی تفکری را در جامعه بیان کنیم و آن تفکر توسط جامعه پذیرفته شود، همه جامعه اعم از حاکمیت و غیرحاکمیت با آن پدیده همراه خواهند شد. یعنی امکان ندارد که مردم نگاه، تصمیم و اجرای دیگری داشته باشند اما حاکمیت بخواهد کار دیگری انجام دهد. وقتی که ما از فکر جمعی، تصمیم جمعی و اجرای جمعی حرف میزنیم در حقیقت این موضوع به همه ارکان جامعه برمیگردد و هریخشی که هماهنگ با این حرکتها نباشد خود به خود هماهنگ می شود.
دبیرکل حزب اسلامی کار درباره حذف ارز ۴۲۰۰ از بودجه ۱۴۰۱ و این که چه تاثیری بر معیشت و اقتصاد مردم میگذارد؟ گفت: در مجموع سیاستهای اقتصادی دولت مبنی بر حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی به شرطی موفق است که با جایگزینی توزیع کالاهای اساسی بین مردم و ورود دولت و نقش آفرینی آن در اقتصاد و کنترل کامل قیمت ها همراه شود. اما در شرایطی که طبقات ضعیف و فقیر شناسایی نشده این کار میتواند فاجعه ای بسیار سنگین به وجود بیاورد. افزایش قیمت کالای اساسی میتواند بربهای تمامی کالاهای دیگر اثر بگذارد. دولت می اندیشد تنها ارز بر پنج تا شش قلم کالا و قیمت آنها اثر دارد و اگر قیمت را آزاد کند فقط آنها گران خواهند شد،در حالیکه تمام قیمت ها افزایش عجیب و غریبی خواهند یافت که دولت به هیچ وجه نمیتواند آن را کنترل کند.
وی افزود: کسانی که میگویند ما این مشکل را از طریق یارانهها حل میکنیم، اشتباه میکنند. سیستم یارانه دادن و گرفتن ما خیلی غلط است. برای اینکه افرادی زیادی هستند که نباید امروز یارانه بگیرند و می گیرند و برعکس آن امروز کسانی هستند که مستحق دریافت یارانه اند و باید یارانه بگیرند که نمیتوانند بگیرند. نکته دیگر هم اینکه شناسایی درستی انجام نشده به گونه ای که جمعیت زیادی امروز آسیب پذیر شدند. همه مردم تحت تاثیر این گرانیها قرار میگیرند و برای پاسخگویی به گرانیها دولت هیچ سیاست مدون و اعلام شدهای ندارد. راهکار این است که اگر دولت میخواهد جلوی رانت و سوء استفاده را بگیرد باید خودش صحنه را مدیریت کند و تا زمانی که شرایط برای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی فراهم نشده احتیاط کند. البته باید به این نکته هم توجه شود که اقتصاد ما براساس قانون اساسی سه بخش دارد.دولتی،تعاونی و خصوصی.ولی متاسفانه دولت از ورود به اقتصاد با تفکرات لیبرالیستی مشابه دولت قبل خودداری می کند.
این فعال سیاسی درباره افزایش حقوق کارمندان در سال ۱۴۰۱ و این که حقوق واقعی باید چقدر باشد و آیا این افزایش حقوق واقعی است گفت: اخیرا برای خط فقر تعریف جدیدی در نظر گرفتند و خط گدایی را جایگزین خط فقر کردند. در کشوری که خط فقر ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است، وقتی به کارگر ماهانه ۴ تا ۵ میلیون تومان حقوق میدهند یعنی ۹۰ درصد کارگران کشور حداقل حقوق و زیر ۱۰ میلیون تومان را میگیرند به عبارتی اینها همچنان فقیر هستند و بعد میخواهید با این جامعه فقیر و گرسنه تحول ایجاد کنید، اختراع و تولید بهتر داشته باشید زندگی خوب داشته باشید در حالی که هیچ کدام از این موارد اتفاق نخواهد افتاد.
وی تصریح کرد: جامعه امروز سرمایهداری است. هرچقدر در جامعه سرمایه داری به کارگر حقوق دهید مشکل او حل نخواهد شد، دستمزدی که کارگران میگیرند بلافاصله با افزایش قیمتهایی که سرمایهداران در ارائه کالاها و خدمات خود اعمال میکنند از بین خواهد رفت. اگر قیمت بنزین را لیتری ۳۰هزار تومان افزایش دهید کسانی که سرمایه بیشتری دارند خوشحال میشوند. چرا چون تعداد کمتری از ماشینها در خیابان ظاهر میشوند و آنهایی که پولدارند در خیابانها راحت گاز میدهند. برای سرمایه دار دیگر میلیون و میلیارد معنا ندارد، در حقیقت آنهایی که ضعیف و فقیرند در این چرخه له میشوند.
کمالی افزود: امروز دارند درباره حقوق کارگران که بین ۴ تا ۶ میلیون تومان است بحث میکنند،این مشکلی از جامعه کارگری را حل نمیکند. هزینه جامعه کارگری باید تامین شود. مسکن،خواربار، بهداشت تامین شود. هزینه مقرری بیکاری باید در نظر گرفته شود و پرداخت گردد. هزینه تحصیل فرزندان در دانشگاه آزاد و دولتی باید برعهده دولت باشد. در قانون اساسی آموزش و بهداشت و درمان رایگان است اما امروز این اصول به کلی تعطیل شده و به فراموشی سپرده شده است و خیال خودشان را راحت کرده اند.
وی در ادامه تصریح کرد: باید به طور اساسی سیستم حقوق دهی مورد بازنگری و اصلاح قرار بگیرد تا کارگران احساس زندگی راحتی داشته باشند. نه اینکه همیشه دغدغه و نگرانی نان شب خود و فرزندانشان را داشته باشند و درسایه ترس و وحشت زندگی کنند.
وی همچنین درباره اینکه دولت باید چه حمایتهایی از کارفرمایان داشته باشد تا به خاطر افزایش حقوق تصمیم به تعدیل کارگران نگیرند، گفت: مقدمه بهبود همه فعالیتهای اقتصادی اصلاح ساختار اقتصادی است. اگر اصلاح ساختار اقتصادی صورت نگیرد، کارگران اگر امروز شغلشان را از دست ندهند؛ فردا از دست خواهند داد. اقتصاد ما باید رقابتی، مزیتی و تخصصی شده و سوآور شود. در اقتصادی که فعالیت در آن زیان تولید می کند، نباید توقع داشت که زندگی کارگر و کارفرما بهبود پیدا کند. روز به روز عقب خواهند رفت و وضعیت بدتری خواهند داشت. اینکه در برخی اوقات به کارفرماها کمک شده، وام دادند و امثال اینها مشکلی از کارفرماها و کارگران حل نکرده است. اینکه کارگری را استخدام کنند و چهار روز هم او را نگه دارند و از کمک دولت به آنها حقوق بدهند یا خودشان پرداخت کنند، مشکلی از کار کارگران و کارفرمایان حل نمیکند. همچنان میگویم ما باید اصلاح ساختار اقتصادی را انجام دهیم اما هیچ دولتی شهامت ورود به این صحنه را نداشته و ندارد.
- نویسنده :
- منبع : ایلنا
https://19dey.com/news/32900