سرمقاله روزنامه ۱۹ دی شماره ۳۳۵۹ مورخه ۱۸ بهمنماه ۱۴۰۰ با عنوان «دهه مبارک فجر، دهه محاسبه» به قلم حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری بدین شرح است:
???? در ایام دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی هستیم، این رخداد بی نظیر و مبارک را از صمیم قلب تبریک عرض میکنم، وقتی در این ایام به آن روزهای پرشور انقلاب، سرنگونی رژیم دوهزار و پانصد ساله ستمشاهی، استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و ایام سرور و شادی نخستین دهه مبارک فجر فکر میکنم میبینم چقدر این 43 سال زود سپری شد، انگار دیروز بود، به قول مرحوم شهریار در «حیدر بابا» همه آن صحنهها مانند پرده سینما از جلوی چشمانم عبور میکنند، چقدر صفا، صمیمیت و یک دلی در میان اقشار مختلف با گرایشهای متفاوت حاکم بود، شیعه، سنی، مسیحی، کلیمی، زرتشتی از هم تفکیک داده نمیشدند، جوانان مسلمان و حتی حزب تودهایها، مجاهدین خلق، فدائیان خلق، نهضت آزادیها و ده ها گروه دیگر در کنار هم و با مشتهای گره کرده، در صف واحد به پیش میرفتیم.
???? اما شگفتا وقتی نوبت به تقسیم غنائم و قدرت رسید کم کم طور دیگری شد، امروز وقتی به اطرافم نگاه میکنم، وضعیتمان قابل توصیف و رضایت بخش نیست و نگران کننده است، به قدری اختلاف، تشتت آراء، سوء تفاهمات، تهمتها، گوشه و کنایه زدنها فراگیر شده حتی انقلابیون نیز از هم فاصله میگیرند و تفاهم ندارند و به هم گیر میدهند، نگارنده چون با همه گروهها اعم از چپ، راست، اصولگرا، اصلاح طلب، اعتدالی و غیره کم و بیش ارتباط داشته و دارد و آنان هم به حقیر لطف، محبت و حسن نیت دارند؛ این واقعیت تلخ را بوضوح میبینم، حتی در یک مؤسسه که به یک جناح خاص تعلق دارد، حالا فرق نمیکند که کدام جناح باشد دو نفر با هم همدلی ندارند، در گروههای مختلف فضای مجازی گویا همه به جان هم افتادند. چرا این چنین از هم پراکنده شدیم؟
???? اگر جسارت نباشد بحثهایی که گاهی میان اعضای گروه، دوستان و اساتید رخ میدهد، کاملاً اوضاع جامعه را قابل لمس به تصویر میکشد و مشت نمونه خروار میکند؛ برخوردها جور دیگری شده است، زبان هم فهمیده و درک نمیشود، تحمل همدیگر بسیار سخت شده است. انحصار طلبی ها غوغا میکند، ناخواسته از نقاط مشترک که خیلی هم زیاد است غفلت میکنیم، اما بدون توجه به سمت و سوی تشتت، تفرقه و تنفر سوق داده میشویم و... مگر سلف صالح ما شهید مطهریها و شهید بهشتیها نبودند که خیلی راحت با کیانوریها به مناظره مینشستند؟ چطور شده ما همه مدعی انقلابی و ارزشی، اما مخالفان که هیچ، همدیگر را چند لحظه نمیتوانیم تحمل کنیم؟ دیروز کجا بودیم و امروز به کجا رسیدیم و به کدامین سمت و سوی در حرکتیم؟
???? دهه مبارک فجر فرصت خوبی است که به خود آییم و اندکی خودمان و عملکردهایمان را حسابرسی کنیم، گاهی فکر و با خودم حدیث نفس میکنم نکند نعوذ بالله خدای متعال لطف، عنایت و توجه خویش را از این انقلاب، نظام، کشور و مردم برداشته باشد؟ حاشا که چنین شود، شاید من خیالاتی و موجی شدهام! هر وقت این صحنهها و تشتتها را میبینم به یاد آن جمله معروف مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی می افتم که وقتی اختلافات میان طرفداران و مخالفان «دارالتبلیغ اسلامی» به اوج رسیده بود به یکی از روحانیون شهرستان از باب گلایه و هشدار مینویسد: «الغرض، دارند سر ما روغن مالی میکنند تا مشغول دارند ما را به بعضی از امور جزئی که برای حفظ اصول به درد نمیخورد، خداوند همه ما را از بین بِبَرَد و به جای ما قومی صالح بیاورد که بلکه به خدمت به مردم کوشا باشند.»
???? من مثبت گرا هستم و همیشه به آینده انقلاب امیدوار و خوشبین بودهام، در اینجا نیز منظورم آیه یأس خواندن نیست، اما واقعیتها را نباید نادیده گرفت و خود را گول زد، این گونه تیشه به ریشه هم زدنها نمیتواند عادی باشد، چه کسانی دوباره ما را به بازی گرفتند؟ چرا از نزاعهای زرگری و پیامدهای شکننده پدیدههایی مانند «شهید جاوید و شهید آگاه» عبرت نمیگیریم؟ مبادا به جایی برسیم که فرصتها به کلی از دست خارج شود و خدای متعال همه ما را منزوی کند و از بین ببرد و به جای ما قوم دیگری بیاورد، او خدای بی همتایی است که با هیچ قومی عقد اخوت نبسته است. راستی اشکال کار ما از کجاست؟
???? در ایام دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی هستیم، این رخداد بی نظیر و مبارک را از صمیم قلب تبریک عرض میکنم، وقتی در این ایام به آن روزهای پرشور انقلاب، سرنگونی رژیم دوهزار و پانصد ساله ستمشاهی، استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و ایام سرور و شادی نخستین دهه مبارک فجر فکر میکنم میبینم چقدر این 43 سال زود سپری شد، انگار دیروز بود، به قول مرحوم شهریار در «حیدر بابا» همه آن صحنهها مانند پرده سینما از جلوی چشمانم عبور میکنند، چقدر صفا، صمیمیت و یک دلی در میان اقشار مختلف با گرایشهای متفاوت حاکم بود، شیعه، سنی، مسیحی، کلیمی، زرتشتی از هم تفکیک داده نمیشدند، جوانان مسلمان و حتی حزب تودهایها، مجاهدین خلق، فدائیان خلق، نهضت آزادیها و ده ها گروه دیگر در کنار هم و با مشتهای گره کرده، در صف واحد به پیش میرفتیم.
???? اما شگفتا وقتی نوبت به تقسیم غنائم و قدرت رسید کم کم طور دیگری شد، امروز وقتی به اطرافم نگاه میکنم، وضعیتمان قابل توصیف و رضایت بخش نیست و نگران کننده است، به قدری اختلاف، تشتت آراء، سوء تفاهمات، تهمتها، گوشه و کنایه زدنها فراگیر شده حتی انقلابیون نیز از هم فاصله میگیرند و تفاهم ندارند و به هم گیر میدهند، نگارنده چون با همه گروهها اعم از چپ، راست، اصولگرا، اصلاح طلب، اعتدالی و غیره کم و بیش ارتباط داشته و دارد و آنان هم به حقیر لطف، محبت و حسن نیت دارند؛ این واقعیت تلخ را بوضوح میبینم، حتی در یک مؤسسه که به یک جناح خاص تعلق دارد، حالا فرق نمیکند که کدام جناح باشد دو نفر با هم همدلی ندارند، در گروههای مختلف فضای مجازی گویا همه به جان هم افتادند. چرا این چنین از هم پراکنده شدیم؟
???? اگر جسارت نباشد بحثهایی که گاهی میان اعضای گروه، دوستان و اساتید رخ میدهد، کاملاً اوضاع جامعه را قابل لمس به تصویر میکشد و مشت نمونه خروار میکند؛ برخوردها جور دیگری شده است، زبان هم فهمیده و درک نمیشود، تحمل همدیگر بسیار سخت شده است. انحصار طلبی ها غوغا میکند، ناخواسته از نقاط مشترک که خیلی هم زیاد است غفلت میکنیم، اما بدون توجه به سمت و سوی تشتت، تفرقه و تنفر سوق داده میشویم و... مگر سلف صالح ما شهید مطهریها و شهید بهشتیها نبودند که خیلی راحت با کیانوریها به مناظره مینشستند؟ چطور شده ما همه مدعی انقلابی و ارزشی، اما مخالفان که هیچ، همدیگر را چند لحظه نمیتوانیم تحمل کنیم؟ دیروز کجا بودیم و امروز به کجا رسیدیم و به کدامین سمت و سوی در حرکتیم؟
???? دهه مبارک فجر فرصت خوبی است که به خود آییم و اندکی خودمان و عملکردهایمان را حسابرسی کنیم، گاهی فکر و با خودم حدیث نفس میکنم نکند نعوذ بالله خدای متعال لطف، عنایت و توجه خویش را از این انقلاب، نظام، کشور و مردم برداشته باشد؟ حاشا که چنین شود، شاید من خیالاتی و موجی شدهام! هر وقت این صحنهها و تشتتها را میبینم به یاد آن جمله معروف مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی می افتم که وقتی اختلافات میان طرفداران و مخالفان «دارالتبلیغ اسلامی» به اوج رسیده بود به یکی از روحانیون شهرستان از باب گلایه و هشدار مینویسد: «الغرض، دارند سر ما روغن مالی میکنند تا مشغول دارند ما را به بعضی از امور جزئی که برای حفظ اصول به درد نمیخورد، خداوند همه ما را از بین بِبَرَد و به جای ما قومی صالح بیاورد که بلکه به خدمت به مردم کوشا باشند.»
???? من مثبت گرا هستم و همیشه به آینده انقلاب امیدوار و خوشبین بودهام، در اینجا نیز منظورم آیه یأس خواندن نیست، اما واقعیتها را نباید نادیده گرفت و خود را گول زد، این گونه تیشه به ریشه هم زدنها نمیتواند عادی باشد، چه کسانی دوباره ما را به بازی گرفتند؟ چرا از نزاعهای زرگری و پیامدهای شکننده پدیدههایی مانند «شهید جاوید و شهید آگاه» عبرت نمیگیریم؟ مبادا به جایی برسیم که فرصتها به کلی از دست خارج شود و خدای متعال همه ما را منزوی کند و از بین ببرد و به جای ما قوم دیگری بیاورد، او خدای بی همتایی است که با هیچ قومی عقد اخوت نبسته است. راستی اشکال کار ما از کجاست؟
- نویسنده : عبدالرحیم اباذری
- منبع :
https://19dey.com/news/33192