19 دی: پرویز پرستویی در نامهای به رهبری از حواشی سفر خود به آمریکا و دغدغههای امروز جامعه گفت.
متن نامه پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون به شرح زیر است:
سلام به محضر، آیت الله سید علی خامنهای
رهبر جمهوری اسلامی ایران
بنده حدود یک ماه پیش به دعوت گروههای صلح طلب آمریکایی برای نشان دادن فیلم مستندی به نام ((قصههای هزار و یک روز)) ساخته حبیب احمد زاده به آمریکا سفر کردم فیلمی که پیامش صلح بود.
در چندین شهرآمریکا این فیلم به نمایش گذاشته شد، که خدارا شکر با عکس العملهای خوب مردم هم مواجه شدیم، چه آمریکایی و چه ایرانیان عزیز.
بماند که فقط در دو اکران با ۸ نفر شلوارک پوش و بیرق بدست و جیره خوار مواجه شدیم که با فحاشی و شعار مانع ورود مردم برای دیدن فیلم شدند که نتیجهای هم نداشت.
وحتی موجب شد که بنده با یک نفر از آنها که یک قهرمان پوشالی دوپینگی جودو و آواره در آمریکا بود، درگیر شوم و کار به پلیس کشیده شود و... که هنوز هم پس لرزه آن تمام نشده وکار به کنگره هم کشیده شده که چرا به بنده ویزا داده اند، باز هم مهم نیست؛ و هنوز در تمام رسانههای آنور آبی هم برنامه پُر کن شده ام و مدام توهین و سرزنش و نسبتهای دروغ که مثلا بنده عضو موثر سپاه قدس هستم و. باز هم مهم نیست. چرا که به قول حاج کاظم آژانس شیشهای من یک عهدی با خدای خودم بسته ام و پای همه چیز میایستم.
بنده به هیچ ارگانی وصل نیستم، نه دولتیام، نه سپاهی ولی با افتخار یک ایرانیام. هنرمندم، یک آزاداندیشم. رسالت ۵۵ سال فعالیتم در عالم هنرخدمت به مردم بوده و هست و خواهد بود. حال عرض اصلی ام این است: بنده همه توهینها و فحاشی و هتک حرمت را از جانب عدهای که به دروغ خود را مدافع مردم میدانند به تن میخرم، اما حرف اصلی ام این است، باور دارم که مملکت ما از ثروت خوبی برخوردار است.
ما فقیر نیستیم، ما ندار نیستیم، ما کشور ثروتمندی هستیم، حتی اگر تا ابد در تحریم بمانیم، بزرگترین ثروت این مملکت مردم هستند که همیشه مدارا کرده اند و ایستادگی، و هیچوقت پشت به دولت و دولتهایی که آمدند و رفتند و هستند نکرده اند. حال روا نیست معلم به جای بودن در مدرسه در خیابانها از نداری شعار من رفاه ندارم بدهد، روانیست مردم از نداری و تنگدستی در خیابانها گاز اشک آور بخورد و گلوله مردم پول ندارند. توان خرید مرغ و ماکارونی و روغن ندارند. سفره هایشان خالی است. شرمنده زن و بچه هایشان هستند. جای مردم در کنار خانواده است نه زندان آنهم بخاطر نبود معاش. قسم به خون پاک شهدا، قسم به زخمهای پینه بسته جانبازان، قسم به قلب پاک مردم، حاضرم مرا در میدان بزرگ شهر بدار آویزند ولی مردم آبرو دار ایران زمین رفاه داشته باشند. مردم دلشکسته اند، از شما خواهانم، حکم رفاه ملت را امضا کنید.
والسلام
سلام به محضر، آیت الله سید علی خامنهای
رهبر جمهوری اسلامی ایران
بنده حدود یک ماه پیش به دعوت گروههای صلح طلب آمریکایی برای نشان دادن فیلم مستندی به نام ((قصههای هزار و یک روز)) ساخته حبیب احمد زاده به آمریکا سفر کردم فیلمی که پیامش صلح بود.
در چندین شهرآمریکا این فیلم به نمایش گذاشته شد، که خدارا شکر با عکس العملهای خوب مردم هم مواجه شدیم، چه آمریکایی و چه ایرانیان عزیز.
بماند که فقط در دو اکران با ۸ نفر شلوارک پوش و بیرق بدست و جیره خوار مواجه شدیم که با فحاشی و شعار مانع ورود مردم برای دیدن فیلم شدند که نتیجهای هم نداشت.
وحتی موجب شد که بنده با یک نفر از آنها که یک قهرمان پوشالی دوپینگی جودو و آواره در آمریکا بود، درگیر شوم و کار به پلیس کشیده شود و... که هنوز هم پس لرزه آن تمام نشده وکار به کنگره هم کشیده شده که چرا به بنده ویزا داده اند، باز هم مهم نیست؛ و هنوز در تمام رسانههای آنور آبی هم برنامه پُر کن شده ام و مدام توهین و سرزنش و نسبتهای دروغ که مثلا بنده عضو موثر سپاه قدس هستم و. باز هم مهم نیست. چرا که به قول حاج کاظم آژانس شیشهای من یک عهدی با خدای خودم بسته ام و پای همه چیز میایستم.
بنده به هیچ ارگانی وصل نیستم، نه دولتیام، نه سپاهی ولی با افتخار یک ایرانیام. هنرمندم، یک آزاداندیشم. رسالت ۵۵ سال فعالیتم در عالم هنرخدمت به مردم بوده و هست و خواهد بود. حال عرض اصلی ام این است: بنده همه توهینها و فحاشی و هتک حرمت را از جانب عدهای که به دروغ خود را مدافع مردم میدانند به تن میخرم، اما حرف اصلی ام این است، باور دارم که مملکت ما از ثروت خوبی برخوردار است.
ما فقیر نیستیم، ما ندار نیستیم، ما کشور ثروتمندی هستیم، حتی اگر تا ابد در تحریم بمانیم، بزرگترین ثروت این مملکت مردم هستند که همیشه مدارا کرده اند و ایستادگی، و هیچوقت پشت به دولت و دولتهایی که آمدند و رفتند و هستند نکرده اند. حال روا نیست معلم به جای بودن در مدرسه در خیابانها از نداری شعار من رفاه ندارم بدهد، روانیست مردم از نداری و تنگدستی در خیابانها گاز اشک آور بخورد و گلوله مردم پول ندارند. توان خرید مرغ و ماکارونی و روغن ندارند. سفره هایشان خالی است. شرمنده زن و بچه هایشان هستند. جای مردم در کنار خانواده است نه زندان آنهم بخاطر نبود معاش. قسم به خون پاک شهدا، قسم به زخمهای پینه بسته جانبازان، قسم به قلب پاک مردم، حاضرم مرا در میدان بزرگ شهر بدار آویزند ولی مردم آبرو دار ایران زمین رفاه داشته باشند. مردم دلشکسته اند، از شما خواهانم، حکم رفاه ملت را امضا کنید.
والسلام
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/38753