19 دی: با توجه به حوادث امسال در حرم امام خمینی ("ره) این سوال را مطرح می شود که چرا برخی کانونها نسبت به سیدحسن اینقدر عناد دارند؟ چرا از شناسایی، محاکمه و کیفر توهین کنندگان دریغ میورزند؟
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی برخورد «تمامیتخواهان» با حسن خمینی نوشت:
سالهاست «سید حسن خمینی» مغضوب تمامت خواهان است؛ بخصوص بعد از اعتراضات مردمی ۸۸ به نتایج اعلام شده انتخابات و بالا گرفتن اعتراضات کاندیداهای انتخابات و مردم و برخورد غلط با این اعتراضات، موضع سیدحسن در این مورد همچون مرحوم هاشمی رفسنجانی، نه همراهی با یکی از طرفین فتنه؛ بلکه اتخاذ موضعی صلحجویانه بود که از طرف کانونهایی، «ساکتان فتنه» نام گرفتند و از آن به بعد به هر بهانهای در معرض توهین و دشنام واقع شدند؛ از جمله در شب و روز عاشورای ۸۸ به حسینه جماران یورش بردند و شعار «سیدحسن مصطفوی حیا کن، پیر جماران را رها کن» سر دادند.
در مراسم ارتحال امام در ۱۴ خرداد ۱۳۸۹ هم همین معترضان با شعار دفاع از ولایت و احمدینژاد که آن زمان «سرباز خاص رهبری» خوانده میشد و با شعار «احمدی بت شکن، بت بزرگ رو بشکن» و …، اجازه تمام کردن سخنرانی سید حسن را ندادند. بعدها هم با شعار «فرزند روح الله؛ سید حسن نصر الله»؛ سید نصر الله لبنانی را فرزند معنوی امام شمردند و سیدحسن را نسبت به امام، به فرزند نوح تشبیه کردند و در انتخابات خبرگان ۱۳۸۶ و بهخصوص ۱۳۹۴ با بهانه شرکت نکردن در امتحان اجتهاد و عدم احراز اجتهاد، ردّ صلاحیت شد همچنان که با کاندیدا شدنش در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مخالفت گردید و اگر میآمد، ردّ صلاحیت میشد.
در آخرین مورد هم در مراسم بزرگداشت ارتحال امام در روزهای گذشته در مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی، هنگام سخنرانی قبل از سخنرانی رهبری، علیه وی شعار دادند و مانع تمام شدن سخنان وی شدند. رهبری انقلاب هم همچون دفعات گذشته بیزاری خود را از این حرکت اعلام کرد و به صراحت اظهار داشت: «شنیدم، به من خبر دادند که امروز در حین سخنرانی حاج حسن آقا خمینی کسانی سر و صدا کردند، من با این کار مخالفم. با این نوع تخریب کردن ها مخالفم، این را همه بدانند!». البته معلوم نیست چرا مسئولان دولتی، قضایی، امنیتی و اطلاعاتی با وجود اعلام مخالفت صریح رهبری، با این شعار دهندگان برخورد نمیکنند و از شناسایی آنان که با توجه به وجود فیلمبرداری از زوایای مختلف، بسیار آسان است؛ و محاکمه و کیفر آنان دریغ میورزند و کوتاهی میکنند!؟
نکته مهم اما در چرایی این عناد و دشمنی است؟ چرا این کانونها نسبت به سیدحسن اینقدر عناد دارند؟ چرا از شناسایی، محاکمه و کیفر توهین کنندگان دریغ میورزند؟ و چرا…؟ جواب این سؤالات را در موضعگیری ایشان نسبت به مسائل سیاسی و بخصوص در دفاع از میراث امام یعنی «اسلامیت و جمهوریت» نظام باید جست. ایشان کمر همت به تبیین اسلام ناب محمدی و تبیین «سیره سیاسی مهجور و فراموش شده» امام بسته است و این برای کانونهایی که از «جمهوریت و اسلامِ همراستا با آن» روگردانند، سنگین است. به سخنان زیر از سید حسن خمینی که در همین ایام ایراد شده و نمونهای از دفاع حساسیّتبرانگیز اوست، توجه کنید تا راز این عناد را بیابید:
«*خیلی از کسانی که الآن فریاد امام شناسی سر میدهند و اتفاقا بقیه را هم به ندانستن محکوم میکنند، نمیدانند امام چند کتاب دارد و مطالبش چیست! ما از جانب جهالتهایی که خودشان را حق به جانب جلوه میدهند، کم ضربه ندیدهایم.
*امام در حیطه سیاسی هم صاحب مکتب است و هم خودش او را اجرا کرده و کمتر کسی در تاریخ، این توفیق را داشته است. مهمترین ویژگی مکتب سیاسی امام، آوردن چیزی به نام «رأی» به حوزه تقنین و «مشروعیت بخشی» به حکومت است. «مردم سالاری» به معنای اینکه رأی مردم تأثیر مستقیم در «مشروعیت» دارد، از ارکان اندیشه امام است. جمهوری اسلامی «خلافت» نیست. تا قبل از انقلاب اسلامی چیزی تحت «رأی مردم» وجود نداشت، «بیعت» بود. مشروعیت حکومتها به «آراء مردم» است. به فرموده امام «میزان رأی ملت است».
*«اطلاق» در بحث ولایت فقیه نسبت به احکام اولی است، نه نسبت به قانون اساسی؛ اصلا طرح بحث «اطلاق» در این است که اگر جایی یک حکم اولیه شرعی با مصالح حکومت اسلامی در تضاد قرار گرفت، ولایت نسبت به آن حکم «مطلق» است. بعضا این را تسری میدهند به اینکه حتی در قانون اساسی هم مطلق است.
*قید «اسلامی» یعنی همان سیاست موازنه منفی و «نه شرقی نه غربی». انقلاب ما دارای ویژگیهای استبدادستیزی، استعمارستیزی، آزادی خواهی و مهمتر از همه مبارزه با تحجر است.
*ریشه یک دیپلماسی قوی به قدرتی است که از فضای داخلی کشور و اعتماد مردمی میگیرد، همان طور که هیچ گروه نظامی اگر ریشه ادواتش در دلهای مردم نباشد، نه توپاش توپ است، نه فشنگش فشنگ».
سالهاست «سید حسن خمینی» مغضوب تمامت خواهان است؛ بخصوص بعد از اعتراضات مردمی ۸۸ به نتایج اعلام شده انتخابات و بالا گرفتن اعتراضات کاندیداهای انتخابات و مردم و برخورد غلط با این اعتراضات، موضع سیدحسن در این مورد همچون مرحوم هاشمی رفسنجانی، نه همراهی با یکی از طرفین فتنه؛ بلکه اتخاذ موضعی صلحجویانه بود که از طرف کانونهایی، «ساکتان فتنه» نام گرفتند و از آن به بعد به هر بهانهای در معرض توهین و دشنام واقع شدند؛ از جمله در شب و روز عاشورای ۸۸ به حسینه جماران یورش بردند و شعار «سیدحسن مصطفوی حیا کن، پیر جماران را رها کن» سر دادند.
در مراسم ارتحال امام در ۱۴ خرداد ۱۳۸۹ هم همین معترضان با شعار دفاع از ولایت و احمدینژاد که آن زمان «سرباز خاص رهبری» خوانده میشد و با شعار «احمدی بت شکن، بت بزرگ رو بشکن» و …، اجازه تمام کردن سخنرانی سید حسن را ندادند. بعدها هم با شعار «فرزند روح الله؛ سید حسن نصر الله»؛ سید نصر الله لبنانی را فرزند معنوی امام شمردند و سیدحسن را نسبت به امام، به فرزند نوح تشبیه کردند و در انتخابات خبرگان ۱۳۸۶ و بهخصوص ۱۳۹۴ با بهانه شرکت نکردن در امتحان اجتهاد و عدم احراز اجتهاد، ردّ صلاحیت شد همچنان که با کاندیدا شدنش در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مخالفت گردید و اگر میآمد، ردّ صلاحیت میشد.
در آخرین مورد هم در مراسم بزرگداشت ارتحال امام در روزهای گذشته در مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی، هنگام سخنرانی قبل از سخنرانی رهبری، علیه وی شعار دادند و مانع تمام شدن سخنان وی شدند. رهبری انقلاب هم همچون دفعات گذشته بیزاری خود را از این حرکت اعلام کرد و به صراحت اظهار داشت: «شنیدم، به من خبر دادند که امروز در حین سخنرانی حاج حسن آقا خمینی کسانی سر و صدا کردند، من با این کار مخالفم. با این نوع تخریب کردن ها مخالفم، این را همه بدانند!». البته معلوم نیست چرا مسئولان دولتی، قضایی، امنیتی و اطلاعاتی با وجود اعلام مخالفت صریح رهبری، با این شعار دهندگان برخورد نمیکنند و از شناسایی آنان که با توجه به وجود فیلمبرداری از زوایای مختلف، بسیار آسان است؛ و محاکمه و کیفر آنان دریغ میورزند و کوتاهی میکنند!؟
نکته مهم اما در چرایی این عناد و دشمنی است؟ چرا این کانونها نسبت به سیدحسن اینقدر عناد دارند؟ چرا از شناسایی، محاکمه و کیفر توهین کنندگان دریغ میورزند؟ و چرا…؟ جواب این سؤالات را در موضعگیری ایشان نسبت به مسائل سیاسی و بخصوص در دفاع از میراث امام یعنی «اسلامیت و جمهوریت» نظام باید جست. ایشان کمر همت به تبیین اسلام ناب محمدی و تبیین «سیره سیاسی مهجور و فراموش شده» امام بسته است و این برای کانونهایی که از «جمهوریت و اسلامِ همراستا با آن» روگردانند، سنگین است. به سخنان زیر از سید حسن خمینی که در همین ایام ایراد شده و نمونهای از دفاع حساسیّتبرانگیز اوست، توجه کنید تا راز این عناد را بیابید:
«*خیلی از کسانی که الآن فریاد امام شناسی سر میدهند و اتفاقا بقیه را هم به ندانستن محکوم میکنند، نمیدانند امام چند کتاب دارد و مطالبش چیست! ما از جانب جهالتهایی که خودشان را حق به جانب جلوه میدهند، کم ضربه ندیدهایم.
*امام در حیطه سیاسی هم صاحب مکتب است و هم خودش او را اجرا کرده و کمتر کسی در تاریخ، این توفیق را داشته است. مهمترین ویژگی مکتب سیاسی امام، آوردن چیزی به نام «رأی» به حوزه تقنین و «مشروعیت بخشی» به حکومت است. «مردم سالاری» به معنای اینکه رأی مردم تأثیر مستقیم در «مشروعیت» دارد، از ارکان اندیشه امام است. جمهوری اسلامی «خلافت» نیست. تا قبل از انقلاب اسلامی چیزی تحت «رأی مردم» وجود نداشت، «بیعت» بود. مشروعیت حکومتها به «آراء مردم» است. به فرموده امام «میزان رأی ملت است».
*«اطلاق» در بحث ولایت فقیه نسبت به احکام اولی است، نه نسبت به قانون اساسی؛ اصلا طرح بحث «اطلاق» در این است که اگر جایی یک حکم اولیه شرعی با مصالح حکومت اسلامی در تضاد قرار گرفت، ولایت نسبت به آن حکم «مطلق» است. بعضا این را تسری میدهند به اینکه حتی در قانون اساسی هم مطلق است.
*قید «اسلامی» یعنی همان سیاست موازنه منفی و «نه شرقی نه غربی». انقلاب ما دارای ویژگیهای استبدادستیزی، استعمارستیزی، آزادی خواهی و مهمتر از همه مبارزه با تحجر است.
*ریشه یک دیپلماسی قوی به قدرتی است که از فضای داخلی کشور و اعتماد مردمی میگیرد، همان طور که هیچ گروه نظامی اگر ریشه ادواتش در دلهای مردم نباشد، نه توپاش توپ است، نه فشنگش فشنگ».
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/39898