این روزها، مقایسه دستاورد دولت ها با یکدیگر به شیوه ای برای دفاع از عملکرد نخبگان سیاسی تبدیل شده است. هر موضوع کوچک و بزرگی در کشور، قابلیت تبدیل به قرارگرفتن در مقام قیاس را پیدا کرده تا جائیکه از مسئله هسته ای تا قیمت تخم مرغ، صف بندی هایی را در شبکه های اجتماعی ایجاد کرده تا بتواند، در نبرد حامیان گفتمان های مختلف در جمهوری اسلامی، برنده ای ولو موقتی و مقطعی داشته باشد.
اما آنچه پیامد و نتایج این صف بندی ها را خطرناک می کند، چشم اندازی است که وحدت ملی را خدشه دار کرده و درلایه های زیرین اجتماع، از جمع های خانوادگی تا دورهمی های دوستانه، دو گروه از منتقدان و حامیان دولت های بر سر کار را در برابر یکدیگر قرار می دهد. رفتاری که به اعتبار رویدادهای بعد از انتخابات۸۸، نتیجه دوقطبی سازی های امروز است، ماه ها بعد و در زمان انتخابات یا هر رویداد بزرگ ملی، کشور را در وضعیت بحران قرار می دهد.
جدای از اینکه قانون انتخابات ایران، اصلی ترین عامل خلق بحران های سیاسی کشور انتخابات های دهه های اخیر ریاست جمهوری بوده، اما تلاش برای ایجا و تقویت دوقطبی در جامعه و نزد مردم ، هدفی اولویت دار است که از سوی رسانه های رسمی دولت سیزدهم انتخاب و با جدیت، اجرایی شده است. در ابن چارچوب، کارنامه اختصاصی وزرا و عملکرد مجموعه کابینه رئیسی برای رفع مشکلات مردم، ملاک ارزیابی نیست بلکه تلاش می شود، با زیرسوال بردن و تخریب کارنامه دولت روحانی، این گزاره را به مخاطب القا کنند که دولت فعلی، حتی اگر دستاورد چندانی ندارد، به مراتب از دولت کاملا ناموفق قبلی بهتر است .
از این رو مشاهده می کنیم هر روز، در رسانه های رسمی، نوشتارهای «انشایی» در دفاع از دولت سیزدهم نوشته می شود که در آن از مستندسازی «عملکرد مثبت» دولت سیزدهم، کمتر نشانی دیده می شود اما سرشار از انتقاد به دولت های روحانی و گاهی احمدی نژاد است با این هدف که به مخاطب بقبولانند رئیسی چون درگیر آواربرداری از مخروبه های بزرگ دولت های پیشین است، هنوز، به مرحله ارائه دستاوردهای دولت خود نرسیده است .
این در حالی است که اگر به قوه مجریه به عنوان یکی از ساختارهای جمهوری اسلامی بنگریم، در می یابیم، موفقیت هر دولت یا مدیر یا رئیس جمهوری، معلول تلاش هزاران کارشناس و کارمند در قوای سه گانه است. اگرچه روسای جمهور به عنوان مسئول اصلی کارکردهای دولت محسوب می شوند، اما هر موفقیت یا دستاوردی یک شبه بوجود نیامده و محصول ماه ها کار کارشناسی کارمندان گمنامی است که در نهادهای گوناگون خدمت می کنند. از این رو هرگونه بهره برداری غیرواقعی از دستاوردها یا ارائه اطلاعات غلط به مردم درباره چرایی وضعیت موجود معیشتی، اگرچه در کوتاه مدت خوراک رسانه ای خوبی برای التیام روانی مردم خواهد بود اما در بلندمدت نخواهد توانست به دفاعی موثر از دولت رئیسی منجر شود. آنجا که اشکالات و ایرادات ساختاری نادیده گرفته می شود و از قضا سیاستگذاری اقتصادی و سیاست خارجی دولت در مسیر انسداد راه های حل مشکلات معیشتی پیش می رود و با مشکلات هم افزایی دارد.
در زیر نمونه هایی از دوقطبی سازی های کاذب را یادآور می شویم:
بانیان وضع موجود-مخالفان وضع موجود
اولین بار ابراهیم رئیسی این اصطلاح را بکار برد و گفت: «بیتردید کسانی که بانیان وضع موجود هستند و مردم از عملکرد آنان رضایت ندارند، نباید در عرصههای مدیریتی مورد استفاده قرار بگیرند.» بعد از این اظهار نظر، علاوه بر منتقدان دولت، حامیان اصولگرای آن هم نگران از تعمیم بانیان وضع موجود به مدیران صدر انقلاب۵۷، به رئیسی انتقاد کردند. عبدالله گنجی روزنامه نگار اصولگرا نوشت «مراقب باشید دولت حدود۴٣٠هزار مدیر دارد اینها کارگزاران نظام جمهوری اسلامی هستند همه را مساله دار نکنیم.
سرمایه سوزی است و دستاوردی ندارد.» و روزنامه اعتماد هم با انتقاد از اینکه دولت ها صرفا درصد کمی از حوزه نفوذ برای سیاستگذاری در کشور را دارند این سوال را مطرح کرده که آیا امام خمینی(ره) و دولت های ماقبل هاشمی را هم می توانیم در زمره بانیان وضع موجود بنامیم؟ تاکتیکی که دولت رئیسی تلاش می کند وضعیت خود را از دولت های قبلی متمایز کند در حالی که رئیسی با همان کارمندانی کار می کند دولت روحانی و احمدی نژاد و خاتمی و هاشمی کار می کردند. از سوی دیگر ابراهیم رئیسی که اکنون رئیس دولت است، سال گذشته رئیس قوه قضاییه و سالها مدیر کلان قضایی کشور بوده و این سوال در ذهن افکارعمومی است که آیا می توان سهمی برای مسئولیت ایشان در بنای وضعیت موجود مبارزه با فساد اقتصادی و بسترها و زمینه های آن در نظر گرفت؟
مردمی بودن – مردمی نبودن
خبرگزاری فارس در مقایسه ابراهیم رئیسی و حسن روحانی نوشته «مصادیق متعددی میتوان برشمرد که تفاوت رویکردها و گفتمان دولت مردمی را با دولت روحانی نشان میدهد. یکی از بارزترین ویژگیهای دولت جدید، مردمی بودن آن است.» در موردی دیگر، انتشار تصاویری در اینستاگرام کاربران نزدیک به دولت، که تصویر روحانی سوار بر خودرو و تصویر رئیسی که به صورت پیاده در سفرهای استانی است، تا وصف مردمی بودن روسای جمهور قبلی را در مقایسه با رئیسی را نشان دهد.
اما روسای جمهور در هر دوره، با اکثریت مطلق آراء انتخاب می شوند. به این معنا بیش از نیمی از واجدان شرایط شرکت در انتخابات، آنها را انتخاب می کنند. از بنی صدر تا رئیسی، نیمی از مردم حامی رئیس جمهوری بودند که در انتخابات برگزیده شده است. وصف مردمی بودن، نتیجه ای است که در هر دوره از انتخابات، حامیان روسای جمهور را مشخص می کند. نه انتشار تصویری از ابراهیم رئیسی بین مردم نشانه مردمی بودن است و نه انتشار تصویری از روحانی داخل خودرو نشانه دوری از مردم است. محمود احمدی نژاد، سیدمحمدخاتمی، هاشمی رفسنجانی، آیت الله خامنه ای، شهید رجایی و بنی صدر، هر کدام در دوره های ریاست جمهوری خود، حامیانی داشتند و اکنون نیز طرفداران آنها حضور دارند.
اما این نکته قابل تامل است هر رئیس جمهوری قبل از انتخابات بر اساس شعارها و وعده هایش و بعد از انتخابات بر اساس عمل به شعارها و وعده هایش سنجیده و ارزیابی می شود. به عبارت دیگر انتظار مردم آن است که تغییر روسای جمهور، تغییری در وضع زندگی و معیشت آنها حاصل کند. رئیس جمهوری را تصور کنید که دائم بین مردم است در حالی که سفره مردم روز به روز کوچکتر می شود یا رئیس جمهوری که اصلاح اقتصادی را با افزایش مالیات و قیمت برق و گاز و بنزین و نان، از مردم شروع می کند اما رئیس جمهوری دیگر، بجای حضور بین مردم، در وزارتخانه ها و ادارات وبین کارشناسان و برای رفع تحریم ها و سهولت صادرات و توسعه صنعت حاضر می شود یا خود را با مذاکره با کشورهای تحریم کننده به آب و آتش می زند تا سفره مردم را بزرگ کند و یا اصلاح اقتصادی را از خود دولت و کاهش حقوق های نجومی وزرا و مدیرانش آغاز می کند. کدام رئیس جمهور مطلوب مردم است و مردمی؟
موفقیت یا شکست در مهار کرونا
«وقتی تنها یک تماس چندین میلیون دوز واکسن راهی کشور میکند، تحقق روزی دو میلیون تزریق در دولت سیزدهم، بی تدبیری دولت تدبیر و امید در روند واکسیناسیون» اینها عباراتی است که در رسانه های حامی دولت به عنوان دستاورد ابراهیم رئیسی برجسته می شوند. اما موفقیتی که امروز برای صفر شدن آمار کرونا از آن یاد می کنیم حاصل تلاش شبانه روزی همان پرستاران، پزشکان و مدیرانی است که در بدنه دولت حضور داشتند.
دولت روحانی یا دولت رئیسی یا هر رئیس جمهور دیگری بر مسند کار بود، حداکثر تلاش خود را برای کنترل کرونا بکار می گرفت. چه آنکه حسن روحانی در ابتدای شیوع کرونا تلاش کرد برای جلوگیری از افزایش فوتی ها، واردات واکسن را به عنوان اولویتی بر واکسن تولید داخل دنبال کند اما مخالفت با واردات واکسن و ممنوعیت آن در ماه های اولیه و تاکید بر ضرورت واکسیناسیون با واکسن تولید داخل که بعضا با ارائه اطلاعات غلط از سوی مدیران شرکت های واکسن سازی داخلی همراه بود، برخی تصمیم گیران در خارج از دولت روحانی را به این نتیجه رساند که می توان واکسن ملی را در زمانی کوتاه به نتیجه رساند. وعده ای که از سوی محمدمخبر رئیس سابق ستاداجرایی فرمان امام و معاون اول رئیسی مطرح و گفته شد تا پایان شهریور۱۴۰۰، تولید ۵۰ میلیون دوز واکسن را محقق می کند. وعده ای که عملی نشد و با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، موانع واردات واکسن برداشته شد.
از سوی دیگر با حضور ترامپ و تحریم های هوشمند وارده بر ایران از سال۱۳۹۷ و عدم امکان انتقال ارز و بلوکه شدن دارایی های ایران، تا آخرین روز حضور ترامپ در کاخ سفید، واردات واکسن با کندی رو به رو بود. اما از شهریور۱۳۹۹ به بعد با درک واقعیت تلخ عدم توان تولید داخل در ابعاد صنعتی و تولید میلیونی واکسن که عدم تامین واکسن ملی برای کل کشور را به دنبال داشت، موانع برای واردات واکسن برداشته شد و دولت روحانی قراردادهای واردات واکسن را افزایش داد تا آنجا که روحانی در زمان تحویل دولت به ابراهیم رئیسی، ۱۱۰ میلیون دوز واکسن از کشورهای خارجی، تا بهار ۱۴۰۰ خریداری کرده بود.
این در حالی است که از خرداد۱۴۰۰، عواملی از جمله حذف تحریمهای آمریکا متاثر از حضور بایدن در کاخ سفید، افزایش تولید در کشورهای صادرکننده، عبور از حد اضطراری واکسیناسیون در کشورهای تولیدکننده که مازاد تولیدشان را به سایرکشورها اختصاص می دادند، در مجموع سرعت واردات واکسن در دولت رئیسی را افزایش داد. موضوعی که هر کسی به جای رئیسی رئیس جمهور می شد، از آن بهره می برد. واکسیناسیون کرونا، یکی از مهمترین دوقطبی های کاذب و دروغین است که عملکرد دولت های دوازدهم و سیزدهم را مقابل یکدیگر قرار داده است.
پیوستن یا نپیوستن ایران به اجلاس شانگهای
خبرگزاری فارس در بیان دستاورد دولت سیزدهم برای پیوستن به شانگهای نوشت «علی رغم ادعای هشت ساله حسن روحانی مبنی بر بلد بودن زبان دنیا، این آیت الله رئیسی بود که با تحرکبخشی در دستگاه دیپلماسی و عقلانیت توانست گره حضور ایران به عنوان عضو اصلی در سازمان همکاریهای شانگهای را باز کند.» اما بررسی سوابق پیوستن ایران به اجلاس شانگهای نشان می دهد، ایران بیش از یک دهه تلاش کرد تا به عنوان عضو دائم این سازمان به رسمیت شناخته شود. اولین سفر خارجی حسن روحانی در مقام رئیسجمهور در سال ۱۳۹۲ برای شرکت در اجلاس شانگهای بود اما موانع عضویت ایران از نگاه این سازمان تا اکنون رفع نشده بود.
چه آنکه تا سال۱۴۰۰، تاجیکستان به عنوان کشوری که رای مثبت آن برای پیوستن ایران ضروری بود، به دلیل حمایت ایران از حزب اسلامی تاجیکستان، مانع از عضویت ایران در شانگهای شده بود و اولین بار هم، شمخانی دبیر شورای عالی ملی خبر از برداشته شدن موانع سیاسی برای عضویت ایران در شانگهای داد. تلاشهایی که دست کم از دولت احمدی نژاد آغاز و در دولت رئیسی بعد از سالها تلاش دیپلماتهای وزارت خارجه، به ثمر نشست و ارتباطی با حضور رئیسی در نخستین ماه های ریاست جمهوری او نداشت. اما به مرور این موضوع در رسانه های رسمی دولت، به شاخصی برای دوقطبی سازی عملکرد دولت سیزدهم و دولت های قبلی تبدیل شد.
سوآپ گازی ایران، ترکمستان و آذربایجان: آری یا نه
اگرچه دولت سیزدهم، قرارداد سوآپ وزارت نفت با ترکمستان را دستاورد بزرگی تلقی می کند اما واقعیت آن است که این قرارداد در ابعاد کارشناسی، دستاوردی برای ایران نداشت و دوقطبی ساخته شده توسط برخی رسانه ها نادرست است. یکی از اخبار دوقطبی سازی را خبرگزاری فارس با تیتر «تدابیر آیت الله رئیسی در تنشزدایی با همسایگان و توافق گازی با علیاف» منتشر کرد. قبل تر هم فارس انتقادات تندی را برای عدم استقبال دولت دوازدهم از این قرارداد عنوان کرده بود.
به نوشته فارس «جواد اوجی(وزیر نفت دولت فعلی) در دولت دهم میخواست با تهاتر، بدهی ترکمنستان را صاف کند اما با رویکارآمدن دولت یازدهم، بیژن زنگنه(وزیر نفت دولت یازدهم و دوازدهم) سازوکار تسویه تهاتر گاز با کالا را متوقف کرد» اما با بررسی دقیق تر به سوابق قبلی این قرارداد در دولت دوازدهم می رسیم که با بدعهدی ترکمستان در فصل زمستان همراه بوده است.
همان روزها، حمید رضا صالحی رئیس فدراسیون صادرات انرژی ایران گفته بود «قرار است سوآپ بر مبنای ۲ میلیارد متر مکعب باشد. بر اساس قوانین سهم انتقال یا همان سوآپ ایران سه تا پنج درصد است. اگر چهار درصد این مقدار را هم برای ایران لحاظ کنیم، میشود ۸۰ میلیون متر مکعب سهم ایران در سال. درحالی که پنج استان شمالی ما فقط در هر روز بیش از ۱۰۰ میلیون متر مکعب مصرف گاز دارند. پس دستاورد ایران از این سوآپ در برابر مصرف ما رسما هیچ است.» همان روزها، رئیس پیشین شرکت ملی گاز به روزنامه شرق گفته بود «این توافق هیچ تأثیری در گازرسانی ندارد. در گیلان و مازندران مصرف میکنیم و معادل میدهیم؛ یعنی اصلا بحث گازرسانی به پنج استان منتفی است.»
آزادسازی پول های بلوکه شده: توانستید- نتوانستید
روزنامه ایران در فروردین۱۴۰۱ نوشت «در کمتر از ۱۰۰ روز پس از آغاز دولت سیزدهم، خبر در دسترس قرارگرفتن بیش از ۵/۳ میلیارد دلار از منابع مسدود ایران در یکی از کشورها منتشر شد.» در همین راستا، محمدمخبر معاون اول رئیس جمهور در سوم شهریور اعلام کرده بود " با تماسهای آقای رئیسی، با رؤسای برخی کشورها، در بحث پولهای بلوکه گشایش ایجاد شده است".
محمد مخبر اگرچه توضیح بیشتر نداده بود اما به گونهای بود که انگار دولت قبلی قدمی برای آنها برنداشته یا ناتوان بوده و ابراهیم رئیسی با ابتکار عمل توانسته پولهای بلوکه شده ایران را به طور مشخص از چند کشور و از جمله کره جنوبی آزاد کند. اما ریشه آزادسازی پول های بلوکه شده ایران در ارتباط مستقیم با حضور ترامپ یا بایدن در کاخ سفید است و نه حضور و روحانی رئیسی در پاستور. و کاخ سفیدنشینان، از پول های بلوکه شده ایران، با فراز و نشیب هایی، به عنوان ابزاری در مذاکره برجامی بهره برداری می کنند. به همین دلیل، نه فقط تا به امروزپول های بلوکه شده ایران ، آزاد نشده بلکه زمانی که کشورمان تحت فشار پرداخت بدهی۱۸ میلیون دلاری به سازمان ملل قرار گرفت، با رایزنی های دیپلماتیک، کره جنوبی مجوز انتقال این پول از حساب های بلوکه شده ایران را از امریکا دریافت و سپس بدهی ایران را از پول خودش پرداخت کرد.
تفاوت صبح جمعه رئیسی و روحانی
سفرهای استانی رئیسی در روزهای پنجشنبه و جمعه، رسانه های حامی دولت را در معرض دوقطبی سازی بین رئیسی و روحانی حول محور حضور بین مردم قرار داده است. خبرگزاری فارس در این خصوص از تیتر «۹۰ روز اول دولت روحانی و رئیسی؛ ۰ - ۹ به نفع رئیسی در سفرهای استانی» استفاده کرد و نوشت «دولت رئیسی در ۹۰ روز نخست آغازش با ۹ سفر به عنوان رکوردار تعداد و میانگین سفرهای استانی و دولت یازدهم نیز طی مدت سه ماه نخست در سال ۹۲، هیچگونه سفر استانی را برگزار نکرده است.»
سفرهای استانی رئیسی درحالی از ابتدا تا به امروز به عدد ۲۴ رسیده که انتقادات زیادی نیز برانگیخته است رئیسی پس از تشکیل کابینه، به طور میانگین، هر ۹ روز کاری در پاستور، یک روز سفر استانی داشته است. موضوعی که بررسی سفرهای استانی روحانی و حتی احمدی نژاد گویای آن است که روسای جمهور قبلی هم در شرایط عادی فقدان کرونا، سفرهای استانی منظم داشته اند.
سوال اینجا است چه میزان سفرهای روز جمعه رئیسی بر معیشت سفره مردم اثرگذار بوده است؟ مردم از این دو قطبی سازی رسانه های دولتی چه سودی می برند؟ آیا سفره مردم بزرگتر می شود؟ انکار زحمات هزاران کارمند در دولت های قبلی چه سودی دارد؟ و آیا می توان بین مردم بود و تیغ جراحی اصلاح اقتصادی را به جای ساختار دولت از مردم شروع کرد؟ یا از بانیان وضع موجود سخن گفت و سفره مردم را در برابر سفره دولت کوچک کرد؟
این همان ذهنیتی است که دولت در ظاهر بین مردم باشد و در پشت درهای تصمیم سازی، مردم معنای خود را از دست داده و دوقطبی سازی ها جایگزین عملکردهای دولت مردان شوند. موضوعی که وحدت ملی و سرمایه های اجتماعی را آتش می زند. ضرباتی که در زمان انتخابات برجسته خواهد شد.
- نویسنده :
- منبع : خبرآنلاین