۱۹ دی: هفتم تیرماه یادآور شهادت مظلومانه یار و یاور دیرین امام امت، آیتالله سید محمد بهشتی(ره) و ۷۲ تن از یاران با وفای انقلاب در واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی است که خاطره تلخ آن هیچ گاه از صفحه ذهن ملت انقلابی و استکبارستیز ایران اسلامی محو نمیشود.
حضرت امام خمینی(ره) شاخصترین ویژگی شهید بهشتی را مظلومیت در عین اقتدار بیان می کنند. امام -رضوانالله تعالیعلیه- بعد از شهادت ایشان فرمود: «آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل آن ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود».
پدیده شگفتآور در مورد شخصیت شهید بهشتی؛ مظلومیت و در عین حال صلابت و اقتدار ایشان و سرانجام پیروزی در صحنههای مختلف است.
شهید بهشتی حجم انبوهی از اهانتها و ناسزاهایی را که همه روزه از سوی منافقین، لیبرالها، جریانات ضدانقلاب و محافل و مراکز بیگانه علیه ایشان به کار گرفته میشد، با خونسردی مثالزدنی و بیآن که خم به ابرو آورد تحمل میکرد و زبان جز به نصیحت فحاشان و ناسزاگویان نمیگشود.
علیاکبر پرورش در خاطراتش از شهید بهشتی میگوید:
«من یک روز از یکی از پاسدارهای محافظ آقای بهشتی پرسیدم شما چرا این قدر زود بهزود و هنوز یک هفته نشده عوض میشوید؟ جواب داد هر جا که با آقای بهشتی میرویم مردم به ما میگویند شما چطور دارید از یک امریکایی و کسی که طرفدار امریکاست محافظت میکنید و ما دیگر نمیتوانیم این حرفها را تحمل کنیم.»
وی در یکی دیگر از خاطراتش میگوید: شاید کمتر کسی از یاران امام(ره) به اندازه شهید بهشتی از مخالفین و حتی دوستان ناآگاه فحش و تهمت و ناسزا و توهین شنید، ولی انصافاً سر سوزنی عکس العمل نشان نداد. بعضی به خاطر دارند، وقتی خبرنگاری با کمال جسارت از ایشان سؤال می کرد آقای بهشتی شنیده ایم شما راسپوتین آیت الله خمینی هستید ایشان در جواب این خبرنگار خیلی از خود تحمل و صبر نشان دادند و فرمودند: بله آقا من هم این را شنیده ام، اما حق نیست.»
از سوی دیگر شهید بهشتی هرگز گامی که دندان طمع دشمن را تیز کند برنداشت و بر زبان مبارک خویش نیاورد.
شهید آیتالله دکتر بهشتی در مردادماه ۱۳۵۹ چند روز پس از خنثیشدن کودتای نقاب- معروف به نوژه- در جمع ارتشیان آذرشهر استان آذربایجان شرقی سخنرانی میکند. ایشان در بخشی از سخنان خود با اشاره به خنثیسازی کودتا و عصبانیت آمریکا از اقدامات انقلاب و ملت ایران، چنین میگوید: «به آمریکا بگویید عصبانی باش و از عصبانیت خود بمیر. ملت ما همین است که میبینی و میشناسی» جملاتی که در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار میشود.
مقام معظم رهبری نیز در توصیف اقتدار و صلابت شهید بهشتی میفرمایند:
«حادثه هفتم تیر همچنین نشانه اقتدار و استحکام هم است؛ چون اگر کسى شهید بهشتى را میشناخت و قوّت فکر و اراده و ابتکار در تصمیم و اقدام را در این شخصیت ممتاز میدانست، خوب میفهمید که حذف یک چنین شخصیتى از مجموعه مدیریتى کشور چه معنایى میدهد. شهید بهشتى حقیقتاً مثل سنگ آسیاب گرانى بود که با گردش خود، دهها کار انجام میداد؛ تولید انرژى میکرد، کار راه میانداخت، پیش میرفت و فکر تولید میکرد.»
سرانجام کار نیز ماندگاری سیره و روش شهید بهشتی در حال حاضر است که موافق و مخالف، رفتار او را ستایش میکند. در این مصاف طولانی، پیروز نهایی، شهید بهشتی بود. امروز شخصیّت شهید بهشتی در اوج است. امروز پیروزی شهید بهشتی، در استحکام نظام اسلامی، در بقای نظام اسلامی و در رشد و توسعه و پیشرفت نظام اسلامی خودش را نشان میدهد.
مقام معظم رهبری در این زمینه میفرمایند: «وقتى کسى مثل این شخصیت را که در مدیریت، در اجرا، در اقدام، در فکر، در مبانى فقهى و فلسفى، در تجربه و جهاندیدگى و روشنفکرى و وسعت نظر در آن پایه و رتبه بود، از دل مدیریت نظامى نوپا بیرون بکشند و آن را از بین ببرند، باید نظام فلج مى شد؛ اما نظام نه تنها با رفتن بهشتى و با رفتن شخصیت هاى برجسته دیگرى که چه با او، چه قبل از او و چه بعد از او به شهادت رسیدند، فلج و زمین گیر نشد، بلکه هر کدام از این شهادتها مثل خون تازه اى در رگ کالبد زنده و پُرطراوت این نظام جوان دوانده شد و او را سرحال تر، بانشاطتر و پُرانگیزه تر کرد. این، همان استحکام نظام است، که تا الآن هم همین طور است ... امروز هم حادثه هفت تیر زنده است؛ و هم شهید بهشتی زنده است.»
موسی سلیمانی
پدیده شگفتآور در مورد شخصیت شهید بهشتی؛ مظلومیت و در عین حال صلابت و اقتدار ایشان و سرانجام پیروزی در صحنههای مختلف است.
شهید بهشتی حجم انبوهی از اهانتها و ناسزاهایی را که همه روزه از سوی منافقین، لیبرالها، جریانات ضدانقلاب و محافل و مراکز بیگانه علیه ایشان به کار گرفته میشد، با خونسردی مثالزدنی و بیآن که خم به ابرو آورد تحمل میکرد و زبان جز به نصیحت فحاشان و ناسزاگویان نمیگشود.
علیاکبر پرورش در خاطراتش از شهید بهشتی میگوید:
«من یک روز از یکی از پاسدارهای محافظ آقای بهشتی پرسیدم شما چرا این قدر زود بهزود و هنوز یک هفته نشده عوض میشوید؟ جواب داد هر جا که با آقای بهشتی میرویم مردم به ما میگویند شما چطور دارید از یک امریکایی و کسی که طرفدار امریکاست محافظت میکنید و ما دیگر نمیتوانیم این حرفها را تحمل کنیم.»
وی در یکی دیگر از خاطراتش میگوید: شاید کمتر کسی از یاران امام(ره) به اندازه شهید بهشتی از مخالفین و حتی دوستان ناآگاه فحش و تهمت و ناسزا و توهین شنید، ولی انصافاً سر سوزنی عکس العمل نشان نداد. بعضی به خاطر دارند، وقتی خبرنگاری با کمال جسارت از ایشان سؤال می کرد آقای بهشتی شنیده ایم شما راسپوتین آیت الله خمینی هستید ایشان در جواب این خبرنگار خیلی از خود تحمل و صبر نشان دادند و فرمودند: بله آقا من هم این را شنیده ام، اما حق نیست.»
از سوی دیگر شهید بهشتی هرگز گامی که دندان طمع دشمن را تیز کند برنداشت و بر زبان مبارک خویش نیاورد.
شهید آیتالله دکتر بهشتی در مردادماه ۱۳۵۹ چند روز پس از خنثیشدن کودتای نقاب- معروف به نوژه- در جمع ارتشیان آذرشهر استان آذربایجان شرقی سخنرانی میکند. ایشان در بخشی از سخنان خود با اشاره به خنثیسازی کودتا و عصبانیت آمریکا از اقدامات انقلاب و ملت ایران، چنین میگوید: «به آمریکا بگویید عصبانی باش و از عصبانیت خود بمیر. ملت ما همین است که میبینی و میشناسی» جملاتی که در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار میشود.
مقام معظم رهبری نیز در توصیف اقتدار و صلابت شهید بهشتی میفرمایند:
«حادثه هفتم تیر همچنین نشانه اقتدار و استحکام هم است؛ چون اگر کسى شهید بهشتى را میشناخت و قوّت فکر و اراده و ابتکار در تصمیم و اقدام را در این شخصیت ممتاز میدانست، خوب میفهمید که حذف یک چنین شخصیتى از مجموعه مدیریتى کشور چه معنایى میدهد. شهید بهشتى حقیقتاً مثل سنگ آسیاب گرانى بود که با گردش خود، دهها کار انجام میداد؛ تولید انرژى میکرد، کار راه میانداخت، پیش میرفت و فکر تولید میکرد.»
سرانجام کار نیز ماندگاری سیره و روش شهید بهشتی در حال حاضر است که موافق و مخالف، رفتار او را ستایش میکند. در این مصاف طولانی، پیروز نهایی، شهید بهشتی بود. امروز شخصیّت شهید بهشتی در اوج است. امروز پیروزی شهید بهشتی، در استحکام نظام اسلامی، در بقای نظام اسلامی و در رشد و توسعه و پیشرفت نظام اسلامی خودش را نشان میدهد.
مقام معظم رهبری در این زمینه میفرمایند: «وقتى کسى مثل این شخصیت را که در مدیریت، در اجرا، در اقدام، در فکر، در مبانى فقهى و فلسفى، در تجربه و جهاندیدگى و روشنفکرى و وسعت نظر در آن پایه و رتبه بود، از دل مدیریت نظامى نوپا بیرون بکشند و آن را از بین ببرند، باید نظام فلج مى شد؛ اما نظام نه تنها با رفتن بهشتى و با رفتن شخصیت هاى برجسته دیگرى که چه با او، چه قبل از او و چه بعد از او به شهادت رسیدند، فلج و زمین گیر نشد، بلکه هر کدام از این شهادتها مثل خون تازه اى در رگ کالبد زنده و پُرطراوت این نظام جوان دوانده شد و او را سرحال تر، بانشاطتر و پُرانگیزه تر کرد. این، همان استحکام نظام است، که تا الآن هم همین طور است ... امروز هم حادثه هفت تیر زنده است؛ و هم شهید بهشتی زنده است.»
موسی سلیمانی
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/41306