بسمالله الرحمن الرحیم
⬅️ امروز که روز هفتم تیر و سالگرد فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتالله بهشتی و ۷۲ نفر از خدمتگزاران صادق و لایق ملت ایران به دست گروهک تروریستی منافقین است، پاسخ دادن به یک سؤال درباره شرایط امروز جامعهای که در آن زندگی میکنیم، با تکیه بر افکار و اندیشههای قافلهسالار این شهدا، میتواند راز و رمز پیچیدگیهای موجود را نشان بدهد.
سؤال اینست که چرا جنگ قدرت میان صحنهگردانان سیاست کشور، پایانی ندارد؟
یکی از راههای یافتن پاسخ این سؤال اینست که به جمله ماندگار و بسیار پندآموز شهید مظلوم آیتالله بهشتی مراجعه کنیم که میگفت: ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت.
این جمله را آن عالم عامل متعهد و مخلص در یکی از سخنرانیهایش اینطور تفسیر کرد که «جامعه وقتی جامعه پیشتاز متقین میشود که در خود آن جامعه هرکس جلوتر است معلوم باشد با فضیلتتر و باتقواتر است.»
همین بافضیلتتر بودن و باتقواتر بودن را نیز آیتالله بهشتی اینطور معنا میکرد که «وقتی او را در یک سمت و مسئولیت قرار میدهند اگر دید فردی از او شایستهتر و مناسبتر و بافضیلتتر و کاردانتر آمده و میخواهند این سمت را به او واگذار کنند، فوراً بگوید تا امروز نوبت من بود و از امروز به بعد نوبت این برادر، نوبت این خواهر است.»
این روحیه را در سالهای اول انقلاب بسیار میدیدیم. در آن سالها کسی برای وزیر و وکیل شدن به پارتی و پول و دوز و کلک متوسل نمیشد. بسیار اتفاق میافتاد که به افرادی اصرار میکردند اجازه بدهد نامش را در فهرست وزرای کابینه قرار دهند ولی او نمیپذیرفت و میگفت شایستهتر از من هستند بروید به سراغ آنها.
به افرادی اصرار میکردند کاندیدای نمایندگی مردم در مجلس شود و نامش در فهرست فلان حزب یا گروه قرار گیرد ولی قبول نمیکرد و میگفت من در خودم شایستگی نشستن روی صندلی قانونگزاری را نمیبینم. همین روحیه موجب میشد افراد شایستهتر به دولت و مجلس راه پیدا میکردند و در نتیجهی سپرده شدن مسئولیتها به افراد بافضیلتتر و باتقواتر، امور کشور با موفقیت پیش میرفت همانطور که در دوران دفاع مقدس و تحریمهای همهجانبه آن زمان دیدیم هر روز موفقیتها و علاقه مردم به انقلاب و اعتمادشان به نظام جمهوری اسلامی و مسئولین بیشتر میشد.
گذشت زمان متأسفانه باعث فاصله گرفتن از اصول و آرمانها و ارزشها شد و زمینه را برای جنگ قدرت فراهم کرد. تأسف بالاتر اینکه برای مقابله با این آفت بزرگ، اقدام بازدارندهای هم صورت نگرفت و راه برای استمرار و تشدید جنگ قدرت باز گذاشته شد. همین بیمهاری کار را از جنگ قدرت به جنگ ثروت، جنگ شهرت، جنگ رانتخواری و جنگ منصب کشاند و پرهیز از پذیرش مناصب جای خود را به مسابقه برای بلعیدن مناصب داد. امروز ما در جامعهای که قرار بود اسلامی و انقلابی باشد و بافضیلتترها عهدهدار مسئولیتها باشند، شاهد تلاشهای آشکار برای رساندن بیفضیلتترها و بیتقواترها به مناصب هستیم. اینکه هر روز در جامعه ما فقیرها فقیرتر و ثروتمندها ثروتمندتر میشوند، به همین دلیل است. اگر بخواهیم بدون تعارف، جواب سؤال امروز را بدهیم، باید آن را در همین بازگذاشتن مجرای جنگ قدرت جستجو کنیم.
شهید مظلوم آیتالله بهشتی فقط ۱۵ ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در سال ۱۳۵۹ با فریاد رسا هشدار داده بود که ما هنوز نتوانستهایم عدالت را در جامعه انقلابیمان برقرار کنیم و تا زمانی که در این جامعه سیرها و خیلی سیرها و گرسنهها و خیلی گرسنهها هستند، این جامعه، اسلامی نیست. امروز اگر بهشتی در میان ما بود، میگفت این جامعه، با اینهمه اختلاف طبقاتی نهتنها اسلامی نیست، بلکه پسوند اسلامی برای آن، تهمتی ناروا به اسلام است. او همان وقت راه مبتلا نشدن به چنین وضعیتی را گوشزد کرده بود ولی ما در ۳۹ سال گذشته فقط برای بهشتی سینه زدیم و به هشدارهای او توجه نکردیم. او با صدای رسا گفته بود:
«من صریحاً میگویم در هر جامعهای که زمامدارانش تشنگان قدرت باشند، در آن جامعه خودبخود طاغوت جای خودش را بدست آورده است. اگر میخواهید جامعهمان طاغوتی نشود بکوشید زمامدارانتان تشنگان قدرت نباشند و عاشقان خدمت باشند.»
- نویسنده : مسیح مهاجری
- منبع :