اشاره: پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی حکومت به دست افراد دیگر افتاد، فرهنگ اصیل اسلامی و سیره و سنت پیامبر به تدریج از فضای جامعه برچیده شد. ارزشهای والای انسانی یکی پس از دیگری به ورطه فراموشی سپرده شد و دگرگون گردید. از جمله آنان تبعیض نژادی، فاصله طبقاتی، قومیت گرایی در تقسیم بیت المال و انتصابهای فامیلی و خانوادگی و رفتارهای غیر معقول در توزیع قدرت و مسئولیتها، شیوع یافت. (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 198)
در چنین شرایطی فاصله طبقاتی در عرصههای اقتصادی که ارمغان دوران جاهلیت بود، دوباره در میان مسلمانان و جامعه اسلامی رواج یافت و رمق از قشر مستضعف و کم درآمد ستاند و روح، جان آنان را آزرده خاطر ساخت. مردان حماسهساز و جهادگر همانند ابوذر، مالک و مقداد از صحنهها خارج و به انزوا و تبعید برده شده و یا به شهادت رسیدند و به جای آنان افراد سست عنصر، بیتفاوت یا متملق و چاپلوس جایگزین شدند؛ به طوری که وقتی حکومت پنج ساله امام علی علیه السلام، به اصرار و درخواست مردم تشکیل شد اما به سبب همین تغییر فرهنگها و مذاقها، افرادی که منافع خود را در خطر دیدند سر ناسازگاری با آن حضرت گذاشتند و همچنان به ارزشهای جاهلی رو آورده و پشت به امام معصوم کرده و حرکت انحرافی خود را ادامه دادند.
بعد از شهادت امام علی علیه السلام نیز این نابسامانی همچنان ادامه داشت، امام حسین علیه السلام چون اوضاع سیاسی و اجتماعی اسلام را این گونه آشفته، مضطرب و اساس اسلام را در خطر دید، اعتراض و افشاگری بر ضد حکومت به ظاهر اسلامی را آغاز کرد. آن حضرت در این راه هرگز از ملامت و توجیه مصلحت اندیشان تردیدی به دل راه نداد؛ تا پای جان خود و یارانش در این وادی ماند و با مقاومت تاریخی و ستودنی، اساس حکومت یزیدی را به یک باره ویران ساخت.
در این فرصت که در ایام ماه محرم 1444 قرار داریم مروری اجمالی به رخدادهای تاریخ عاشورا و حرکت و نهضت ابا عبدالله حسین علیه السلام خواهیم داشت و هر از چند گاهی به یک ورق و موضوع از این سفره معنوی مرور خواهیم کرد تا به قدر وسع، توان، درک و فهم خود از آن ره توشه زندگی برای امروز و آینده مان برداریم.
هنگامی که یزید به جانشینی پدرش معاویه بر مسند قدرت قرار گرفت، فرمانروای مدینه ولید بن عقبه را مأمور کرد تا از امام حسین علیه السلام بیعت گیرد. آن امام همام وقتی پیام یزید را دریافت، خطاب به ولید (فرمانروای مدینه) نخست مقام و منزلت خود و خاندان و اهل بیت علیهم السلام را یادآوری کرد؛ سپس به ویژگیهای نابهنجار یزید مانند عصیان، سرکشی، میگساری، آدم کشی و ترویج فساد در جامعه اشاره نموده و فرمود: «هرگز شخصی مانند من نمیتواند از کسی مثل یزید پیروی کرده و با او بیعت بکند.»
قال الحسین علیه السلام لولید بن عقبه: «إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِکَةِ وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ» (لهوف، ص 23 و بحارالانوار، ج 44، ص 325)
امام علیه السلام در این بیان، ملاکها و شاخصههای حاکمان جائر و کارگزاران و مدیران جاهل را افشا و توضیح میدهد و آن را در چهار محور اصلی: «فسق»، «تظاهر به فسق و ترویج آن»، «شرابخواری» و «مؤمن و متدین کشی» قرار میدهد.
در اینجا اجمالاً به چند نکته میتوان اشاره کرد و البته در جای خود نیاز به شرح و بسط بیشتر دارد:
اول. ظاهراً امور چهارگانه در بیان امام، از باب چهار اصل محوری و مادری است که تمام رذائل اخلاقی، مشکلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به آن برمیگردد و این در واقع اینها حاصل همان انحرافی است که بعد از رحلت پیامبر تا سال 61 هجری، تقریباً نیم قرن به تدریج رخ داد و مسلمانان قبل از فتح (مجاهدان واقعی) یکی پس از دیگری منزوی شدند و کسانی عرصههای حساس را اشغال کردند که یا جزو مسلمانان بعد از فتح بودند و یا از ترس و منافقانه چهره عوض کرده بودند که خود معاویه و یزد از همین گروه به شمار میآمدند.
دوم. همین برداشت در مورد شخص یزید هم وجود دارد که در خطاب امام علیه السلام، تنها از باب مصداق اتم است و این رذائل اختصاصی به یزید ندارد و اغلب رجال سیاسی اعم از کارگزارن، استانداران و فرمانداران حکومت وقت را شامل میشود. افرادی مانند عمر بن عاص، مروان بن حکم، ولید بن مغیره و دیگران که مثل زالو خون و ثروت مردم میخوردند و گرفتار تکاثر و زراندوزی بودند، با حالت مستی به امامت نماز میایستادند و میگفتند ای مردم اگر خواستید و دوست داشتید به جای دو رکعت نماز صبح، میتوانم چهار رکعت برایتان بخوانم.
سوم. از عبارت «مثلی لا یبایع لمثله» به خوبی استفاده میشود که حضرت در بیان و در صدد القای یک قاعده کلی است و میتواند برای همه زمانها و مکانها و همه انسانها بکار آید که وقتی افرادی با خصوصیات و ویژگیهای یزید در رأس و یا در بخشی از حکومتی قرار گرفت و به دروغ ادعای نیابت و خلافت از امام معصوم کرد و در ظاهر شعارهای ارزشی و انقلابی داد بر همه مسلمانان راستین و پیروان واقعی امام حسین لازم است همانند مولایشان حسین، موضع اعتراض و انتقاد مسالمت آمیز بگیرند ولو این که منتهی به شهادت خود، فرزندان، یاران و آواره و سرگردان شدن زن و بچههایشان باشد.
در چنین شرایطی فاصله طبقاتی در عرصههای اقتصادی که ارمغان دوران جاهلیت بود، دوباره در میان مسلمانان و جامعه اسلامی رواج یافت و رمق از قشر مستضعف و کم درآمد ستاند و روح، جان آنان را آزرده خاطر ساخت. مردان حماسهساز و جهادگر همانند ابوذر، مالک و مقداد از صحنهها خارج و به انزوا و تبعید برده شده و یا به شهادت رسیدند و به جای آنان افراد سست عنصر، بیتفاوت یا متملق و چاپلوس جایگزین شدند؛ به طوری که وقتی حکومت پنج ساله امام علی علیه السلام، به اصرار و درخواست مردم تشکیل شد اما به سبب همین تغییر فرهنگها و مذاقها، افرادی که منافع خود را در خطر دیدند سر ناسازگاری با آن حضرت گذاشتند و همچنان به ارزشهای جاهلی رو آورده و پشت به امام معصوم کرده و حرکت انحرافی خود را ادامه دادند.
بعد از شهادت امام علی علیه السلام نیز این نابسامانی همچنان ادامه داشت، امام حسین علیه السلام چون اوضاع سیاسی و اجتماعی اسلام را این گونه آشفته، مضطرب و اساس اسلام را در خطر دید، اعتراض و افشاگری بر ضد حکومت به ظاهر اسلامی را آغاز کرد. آن حضرت در این راه هرگز از ملامت و توجیه مصلحت اندیشان تردیدی به دل راه نداد؛ تا پای جان خود و یارانش در این وادی ماند و با مقاومت تاریخی و ستودنی، اساس حکومت یزیدی را به یک باره ویران ساخت.
در این فرصت که در ایام ماه محرم 1444 قرار داریم مروری اجمالی به رخدادهای تاریخ عاشورا و حرکت و نهضت ابا عبدالله حسین علیه السلام خواهیم داشت و هر از چند گاهی به یک ورق و موضوع از این سفره معنوی مرور خواهیم کرد تا به قدر وسع، توان، درک و فهم خود از آن ره توشه زندگی برای امروز و آینده مان برداریم.
هنگامی که یزید به جانشینی پدرش معاویه بر مسند قدرت قرار گرفت، فرمانروای مدینه ولید بن عقبه را مأمور کرد تا از امام حسین علیه السلام بیعت گیرد. آن امام همام وقتی پیام یزید را دریافت، خطاب به ولید (فرمانروای مدینه) نخست مقام و منزلت خود و خاندان و اهل بیت علیهم السلام را یادآوری کرد؛ سپس به ویژگیهای نابهنجار یزید مانند عصیان، سرکشی، میگساری، آدم کشی و ترویج فساد در جامعه اشاره نموده و فرمود: «هرگز شخصی مانند من نمیتواند از کسی مثل یزید پیروی کرده و با او بیعت بکند.»
قال الحسین علیه السلام لولید بن عقبه: «إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِکَةِ وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ» (لهوف، ص 23 و بحارالانوار، ج 44، ص 325)
امام علیه السلام در این بیان، ملاکها و شاخصههای حاکمان جائر و کارگزاران و مدیران جاهل را افشا و توضیح میدهد و آن را در چهار محور اصلی: «فسق»، «تظاهر به فسق و ترویج آن»، «شرابخواری» و «مؤمن و متدین کشی» قرار میدهد.
در اینجا اجمالاً به چند نکته میتوان اشاره کرد و البته در جای خود نیاز به شرح و بسط بیشتر دارد:
اول. ظاهراً امور چهارگانه در بیان امام، از باب چهار اصل محوری و مادری است که تمام رذائل اخلاقی، مشکلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به آن برمیگردد و این در واقع اینها حاصل همان انحرافی است که بعد از رحلت پیامبر تا سال 61 هجری، تقریباً نیم قرن به تدریج رخ داد و مسلمانان قبل از فتح (مجاهدان واقعی) یکی پس از دیگری منزوی شدند و کسانی عرصههای حساس را اشغال کردند که یا جزو مسلمانان بعد از فتح بودند و یا از ترس و منافقانه چهره عوض کرده بودند که خود معاویه و یزد از همین گروه به شمار میآمدند.
دوم. همین برداشت در مورد شخص یزید هم وجود دارد که در خطاب امام علیه السلام، تنها از باب مصداق اتم است و این رذائل اختصاصی به یزید ندارد و اغلب رجال سیاسی اعم از کارگزارن، استانداران و فرمانداران حکومت وقت را شامل میشود. افرادی مانند عمر بن عاص، مروان بن حکم، ولید بن مغیره و دیگران که مثل زالو خون و ثروت مردم میخوردند و گرفتار تکاثر و زراندوزی بودند، با حالت مستی به امامت نماز میایستادند و میگفتند ای مردم اگر خواستید و دوست داشتید به جای دو رکعت نماز صبح، میتوانم چهار رکعت برایتان بخوانم.
سوم. از عبارت «مثلی لا یبایع لمثله» به خوبی استفاده میشود که حضرت در بیان و در صدد القای یک قاعده کلی است و میتواند برای همه زمانها و مکانها و همه انسانها بکار آید که وقتی افرادی با خصوصیات و ویژگیهای یزید در رأس و یا در بخشی از حکومتی قرار گرفت و به دروغ ادعای نیابت و خلافت از امام معصوم کرد و در ظاهر شعارهای ارزشی و انقلابی داد بر همه مسلمانان راستین و پیروان واقعی امام حسین لازم است همانند مولایشان حسین، موضع اعتراض و انتقاد مسالمت آمیز بگیرند ولو این که منتهی به شهادت خود، فرزندان، یاران و آواره و سرگردان شدن زن و بچههایشان باشد.
- نویسنده : عبدالرحیم اباذری
- منبع :
https://19dey.com/news/43469