سرمقاله روزنامه ۱۹ دی شماره ۳۵۲۸ مورخه ۴ مهرماه ۱۴۰۱ با عنوان «جای خالی حاج قاسم!» به قلم حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری بدین شرح است:
سردار عزیز! الهی که مقام و منزلتت هرچه متعالیتر باد. نمیدانم چرا این روزها حسابی دل تنگت میشوم؟ به خصوص وقتی به حسن سلوک، اخلاق و رفتارت فکر میکنم.
چون در فضای مجازی کلیپ معروفت را دیدم و سخنانت را برای چندمین بار گوش دادم که با تن صدای دلنشینت میگفتی: «من و آدمهای خودم، من و رفقای خودم، من و مریدهای خودم، این بیحجاب است، آن با حجاب است، آن راست است، این چپ است، این اصلاح طلب است، او اصولگراست، خب پس چه کسی را میخواهید حفظ کنید؟ همان دختر کم حجاب دختر من است، دختر ما و شماست، نه دختر خاص من و شما، اما جامعه ماست» چقدر حسرت دوران حضورت، وقار و متانتت و عمق درک و فهمت را خوردم!
حاج قاسم عزیز!
باور کن از ته دل مینویسم قبل از این که دشمنان از شمشیرت و تفنگت بترسند از همین منطق، اخلاق و ادراکت در هراس و اضطراب به سر میبردند و شاید همین حقیقت سبب خشم و عصبانیت آنها شد و نتوانستند تو را بیش از این تحمل بکنند و سیر و سلوک تو را شکنندهتر از هر توپ، تفنگ، تانک و موشک تشخیص دادند برای همین نقشه کشیدند و به ترورت اقدام کردند.
سرباز عزیز دین و میهن!
این منطق و عمل تو، هم به ضرر غرب بود و هم علیه شرق؛ زیرا تو منادی صلح، صفا و آرامش در منطقه و در میان اقشار مختلف مردم در داخل بودی، هدف نهائی تو از جنگ، همان استقرار صلح، امنیت و آرامش بود، با فکر، ذکر و اندیشه تو همه امت یک پارچه و یک دل و یک زبان میشدند و نقشههای دشمنان، نقش بر آب میشد، چون سلوک صلح جویانه تو در تضاد آشکار با منافع و سیاستهای جنگ طلبانه استکبار شرق و غرب بود و درب کارخانههای سلاحهای جنگی آنها را برای همیشه مهر و موم میکرد، فلذا شبکههای جاسوسی مشترک هر دو طرف، تبانی کردند و تو را از امت اسلامی و مردم ایران گرفتند و شهید کردند. روحت شاد و راهت همیشه پر رهرو باد.
سردار عزیز دلها!
ای کاش دیگران هم این منطق پویا، وحدت آفرین و احترام آمیز تو را الگو قرار میدادند و این همه به طبل تفرقه و تشتت نمیکوبیدند و اینهمه دوقطبیهای کاذب از قبیل چپی، راستی، بیحجاب، بدحجاب، باحجاب، انقلابی، بیتفاوت، ضد انقلاب، غربگرا و شیفته شرق در میان مردم، خانوادهها و فامیلها درست نمیکردند و اینهمه هزینه برای انقلاب و نظام نمیتراشیدند.
کاش گشت ارشادیها از مکتب جان فزای تو درس خدمت بیمنت و زندگی میآموختند و به جای تزریق ترس، وحشت و اضطراب در جامعه، انرژی مثبت، امید، زندگی، مهربانی، محبت، رشد، تعالی و شکوفایی پمپاژ میکردند.
سردار عزیز! الهی که مقام و منزلتت هرچه متعالیتر باد. نمیدانم چرا این روزها حسابی دل تنگت میشوم؟ به خصوص وقتی به حسن سلوک، اخلاق و رفتارت فکر میکنم.
چون در فضای مجازی کلیپ معروفت را دیدم و سخنانت را برای چندمین بار گوش دادم که با تن صدای دلنشینت میگفتی: «من و آدمهای خودم، من و رفقای خودم، من و مریدهای خودم، این بیحجاب است، آن با حجاب است، آن راست است، این چپ است، این اصلاح طلب است، او اصولگراست، خب پس چه کسی را میخواهید حفظ کنید؟ همان دختر کم حجاب دختر من است، دختر ما و شماست، نه دختر خاص من و شما، اما جامعه ماست» چقدر حسرت دوران حضورت، وقار و متانتت و عمق درک و فهمت را خوردم!
حاج قاسم عزیز!
باور کن از ته دل مینویسم قبل از این که دشمنان از شمشیرت و تفنگت بترسند از همین منطق، اخلاق و ادراکت در هراس و اضطراب به سر میبردند و شاید همین حقیقت سبب خشم و عصبانیت آنها شد و نتوانستند تو را بیش از این تحمل بکنند و سیر و سلوک تو را شکنندهتر از هر توپ، تفنگ، تانک و موشک تشخیص دادند برای همین نقشه کشیدند و به ترورت اقدام کردند.
سرباز عزیز دین و میهن!
این منطق و عمل تو، هم به ضرر غرب بود و هم علیه شرق؛ زیرا تو منادی صلح، صفا و آرامش در منطقه و در میان اقشار مختلف مردم در داخل بودی، هدف نهائی تو از جنگ، همان استقرار صلح، امنیت و آرامش بود، با فکر، ذکر و اندیشه تو همه امت یک پارچه و یک دل و یک زبان میشدند و نقشههای دشمنان، نقش بر آب میشد، چون سلوک صلح جویانه تو در تضاد آشکار با منافع و سیاستهای جنگ طلبانه استکبار شرق و غرب بود و درب کارخانههای سلاحهای جنگی آنها را برای همیشه مهر و موم میکرد، فلذا شبکههای جاسوسی مشترک هر دو طرف، تبانی کردند و تو را از امت اسلامی و مردم ایران گرفتند و شهید کردند. روحت شاد و راهت همیشه پر رهرو باد.
سردار عزیز دلها!
ای کاش دیگران هم این منطق پویا، وحدت آفرین و احترام آمیز تو را الگو قرار میدادند و این همه به طبل تفرقه و تشتت نمیکوبیدند و اینهمه دوقطبیهای کاذب از قبیل چپی، راستی، بیحجاب، بدحجاب، باحجاب، انقلابی، بیتفاوت، ضد انقلاب، غربگرا و شیفته شرق در میان مردم، خانوادهها و فامیلها درست نمیکردند و اینهمه هزینه برای انقلاب و نظام نمیتراشیدند.
کاش گشت ارشادیها از مکتب جان فزای تو درس خدمت بیمنت و زندگی میآموختند و به جای تزریق ترس، وحشت و اضطراب در جامعه، انرژی مثبت، امید، زندگی، مهربانی، محبت، رشد، تعالی و شکوفایی پمپاژ میکردند.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/47048