19 دی: گفته می‌شود آن‌چه امروز به‌عنوان تاریخ بیهقی به دست ما رسیده، بخش کوچکی از کل اثر اوست؛ به‌گونه‌ای که حتی از داشتن نام واقعی آن محروم مانده‌ایم. با این حال آیا از میان دستنویس‌های بسیار این کتاب، دستنویسی هست که بخش‌های گم‌شدۀ این کتاب را داشته باشد؟
نخستین روز از آبان‌ماه، روز ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، خالق تاریخی‌ست که اهمیت چندگانۀ آن سبب شده معاندان و موافقان هر دو با این کتاب سروکار داشته باشند؛ تا جایی که به دلیل برخی تلاش‌های مغرضانه تنها بخشی از کتاب سر از حوادق ایام به سلامت برده که همان بخش هم‌قرن‌ها از دسترس تاریخ‌نگاران به دور بوده است. 
این درحالی است که بنا بر مدارک موجود، بیهقی چند اثر مشخص به فارسی داشته که مهم‌ترین و نامورترین آن‌ها البته تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی است.
 آثار بیهقی به قرار زیر بوده است:
۱- مقامات یا کتاب مقامات، که گاهی هم از آن به مقامات محمودی یاد کرده است. این کتاب مشتمل بر فصول و بخش‌هایی بوده که هر بخش به مناقب و کارهای نمایان یکی از اشخاص بزرگ و مورد علاقۀ وی اختصاص داشته و به نام آن شخص خوانده می‌شده است. دست کم بیهقی از دو بخش مقامات محمودی و مقامات بونصر مشکان در کتاب خود یاد کرده است. این کتاب از میان رفته و نسخۀ مستقلی از آن در دست نیست. 
۲- زینة‌الکتاب، چنانکه از عنوان آن برمی‌آید، کتابی بوده است در فن دبیری و انشاء و حاوی نمونه‌هایی از ترسلهای آن زمان. از این کتاب تاکنون نسخه‌ای به دست نیامده است. 
۳- چند سخن که دبیران در قلم آرند، شامل ۳۷۳ «سخن» فارسی با معادل عربی آن‌ها. که یک بار علی‌اصغر حکمت چاپ کرده و بار دیگر دکتر صادق کیا متن آن را تصحیح و با فهرست‌های دوگانۀ فارسی به عربی و عربی به فارسی منتشر کرده است.
۴- تاریخ بیهقی: اما بی‌تردید مهم‌ترین و شاخص‌ترین اثر ابوالفضل بیهقی تاریخ‌ گرانسنگ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی است که در قلمرو و نثر فارسی در زمرۀ دوسه اثر شاخص و طراز اول قرار می‌گیرد. به دلیل آن که آغاز و انجام کتاب به دست ما نرسیده از داشتن نام واقعی آن محروم مانده‌ایم، در بخش‌های موجود کتاب هم به تصریح نام آن ذکر نشده است. منایع دیگری هم که از این کتاب یاد کرده‌اند. عموماً آن را تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی خوانده‌اند. 
کتاب تاریخ بیهقی از حوادث مربوط به سال ۴۰۹ در زمان سلطنت محمود آغاز شده و تا زمان سلطان ابراهیم و کمی پیش از درگذشت مؤلف (۴۷۰) یعنی شرح حدود نیم قرن از تاریخ غزنویان ادامه یافته است. 
آنچه اکنون از تاریخ بیهقی بر جای مانده است، با برگ‌هایی از مجلد پنجم کتاب آغاز می‌شود و با مجلد هم پایان می‌یابد. بنابراین باقی آن در گذر زمان از میان رفته است. محدودۀ وقایع بخش موجود کتاب از نظر تاریخی از شرح حوادث بعد از مرگ محمود (۴۲۱) تا فرار سلطان مسعود به هند (۴۳۲ ق) را در بر می‌گیرد، به اضافۀ «باب خوارزم» از وقایع ایام سلطنت محمود. به همین سبب، به «تاریخ مسعودی» شهرت یافته است.
(یاحقی، محمدجعفر، سیدی، مهدی، دیبای دیداری؛ متن کامل تاریخ بیهقی تألیف ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی، تهران، سخن، ۱۳۹۰، ۳۰-۳۱)
احسان یارشاطر نیز در تصدیق بخشی از آن‌چه بیان شد، دربارۀ بخش‌های ازدست‌رفتۀ تاریخ بیهقی و چرایی این موضوع در مقاله‌ای با عنوان «تاریخ در تاریخ بیهقی» (ایران شناسی، زمستان ۱۳۷۲، شماره ۲۰) آورده است: محتویات کتاب تاریخ بیهقی دست کم به اندازۀ سبک آن پراهمیت‌اند، آنچه امروز به عنوان تاریخ بیهقی به دست ما رسیده بخش کوچکی از کل اثر اوست. بیهقی، که نوزده سال دبیر دستگاه غزنوی و سلجوقی بود، سی جلد کتاب نوشت که «پنجاه سال را شامل است و بر چندین هزار ورق می‌افتد» و امروزه تنها مجلد پنجم تا دهم آن در دست ماست. به‌علاوه، خود بیهقی به صراحت یادآور شده که بسیاری از اسناد و مدارکی که قاعدة می‌بایست جزئی از کتاب می‌شد به عمد از میان برده شده بوده است، می‌نویسد: «و اگر کاغذها و نسخه‌های من به قصد ناچیز نکرده بودندی، این تاریخ از لون دیگری آمدی...»
با این حال، جلال خالقی مطلق با کنار هم قرار دادن آن‌چه دربارۀ تاریخ بیهقی رخ داده است، یک پرسش مهم را مطرح کرده و در متنی با عنوان «پرسشی درباره بخش‌های گم‌شدۀ تاریخ بیهقی» (نامۀ بهارستان، سال دهم، ۱۳۸۸، شماره ۱۵) توضیح داده است: «دربارۀ تاریخ بیهقی؛ تألیف ابوالفضل بیهقی (د ۴۷۰ق) نوشته‌اند که آن در اصل کتابی بوده در سی مجلد در تاریخ آل‌سبکتکین شامل سه بخش: «تاریخ ناصری»، «تاریخ یمینی» یا «مقامات محمودی» و «تاریخ مسعودی». ولی از آن سی مجلد، چهار مجلد نخستین که شامل بخش‌های یکم و دوم بوده، و مجلدات یازدهم تا سی‌ام که دنبالۀ بخش سوم بوده از دست رفته و تنها مجلدات پنجم تا دهم شامل رویدادهای پادشاهی مسعود تا سال ۴۳۲ق، یعنی یک سال مانده به پایان پادشاهی مسعود، در دست است و متن همین بخش موجود نیز بریده آغاز می‌شود.
چنانکه شادوران سعید نفیسی در پژوهشی خود دربارۀ این کتاب با عنوان «آثار گمشدۀ ابوالفضل بیهقی» نشان داده است، برخی مؤلفان، چون ابوالحسن علی بن زید بیهقی، معروف به ابن فُندق (د ۵۶۵ق) در تاریخ بیهقی، محمد عوفی (د ۶۳۵ق) در لباب‌الالباب، منهاج سراج جوزجانی (د ۶۶۰ق) در طبقات ناصری و محمد شبانکاره‌ای در مجمع‌الانساب (تألیف: ۷۳۵ق)، از بخش‌های گم‌شدۀ تاریخ بیهقی استفاده کرده بودند. یعنی با وجود گفتۀ ابوالحسن بیهقی در تاریخ بیهقی دربارۀ تاریخ بیهقی که می‌نویسد: 
«و آن همانا سی مجلد منصف زیادت باشد، از آن مجلدی چند در کتابخانۀ سرخس دیدم و مجلدی چند در کتابخانۀ مهد عراق... و مجلدی چند در دست هر کسی و تمام ندیدم»، ولی به هر روی، این کتاب تا میانۀ سدۀ هشتم ق تمامی وجود داشته است. 
آیا از میان دستنویس‌های بسیار این کتاب، دستنویسی هست که بخش‌های گم‌شدۀ این کتاب را داشته باشد؟ در غیر این صورت، پرسش نگارنده این است که: چگونه ممکن است از کتابی که تا میانۀ سدۀ هشتم ق همۀ آن هر چند پراکنده موجود بوده است، از مجلدات پنجم تا دهم آن این همه دستنویس باقی بماند، ولی دیگر مجلدات آن به کلی از دست بروند؟»

  • نویسنده :
  • منبع :