سرمقاله ۱۹ دی شماره ۳۵۵۳ مورخه ۵ آبانماه ۱۴۰۱ با عنوان «میتوانست این حوادث روی ندهد» به قلم مصطفی داننده بدین شرح است:
بیایید به چهل روز پیش برگردیم. خبر درگذشت مهسا امینی، به صورت رسمی پخش میشود. مردم از این اتفاق حرف میزنند؛ «شنیدی دختره تو گشت ارشاد مرده؟»
همه منتظر واکنشی رسمی هستند. شایعهها در مورد این اتفاق فراگیر میشود. شبکههای اجتماعی پر میشود از اخبار درگذشت مهسا امینی؛ در توییتر، اینستاگرام و تلگرام از کتک خوردن مهسا میگویند.
رئیس پلیس برای روشن شدن ماجرا به یکی از بخشهای خبری میآید، مثلاً اخبار ۲۱ شبکه اول تلویزیون. او در ابتدا مسئولیت این کار را میپذیرد و از مردم عذرخواهی میکند.
رئیس پلیس کتک خوردن مهسا را تکذیب میکند و فیلم حضور دخترک را در مقر گشت ارشاد نشان میدهد و میپذیرد که درگذشت خانم امینی به خاطر استرسی که او تحمل کرده است.
رئیس پلیس با سینهای ستبر در برابر مردم، از پیگیری این ماجرا خبر میدهد و از تعلیق شدن مأمورهای گشت ارشاد خبر میدهد و باز هم از مردم عذرخواهی میکند.
حالا به نظر شما اگر این رفتار از سوی پلیس و حاکمان اتفاق میافتاد، امروز شاهد این حجم از اعتراض در کشور بودیم؟
اگر از همان روز اول پلیس به دنبال این نبود که بگوید هیچ نقشی در این میان ندارد و بیماری زمینهای عامل این حادثه بوده است، امروز مردم از رفتار پلیس در برابر این اتفاق تقدیر میکردند که بالاخره در این کشور یک نفر مسئولیت کارهای خود را پذیرفت.
عماد افروغ جامعه شناس و نماینده سابق مجلس به نکته بسیار خوبی اشاره میکند. او میگوید: «مسئولیت درگذشت مهسا امینی کمیته و کمیسیون لازم ندارد. مهسا امینی ۲۲ سال عمر کرده بود و به محض اینکه گشت ارشاد او را گرفت فوت کرد. مسئولیت این شوک روحی و روانی با پلیس است.»
شاید اگر مهسا امینی با آن لباس موجه که در فیلم هویدا بود، توسط گشت ارشاد بازداشت نمیشد و ماموران سعی نمیکردند او را به محلی ببرند که ارشادش کنند و حرف برادرش را که گفته بود در این شهر غریب هستند، گوش میکردند، الان مهسا امینی در حال لذت بردن از پاییز بود.
مهمترین مشکل کشور این است که مسئولان در جایگاههای مختلف، مسئولیت کارهای خود را قبول نمیکنند. دولتیها تقصیر را به گردن دولت قبل میاندازند. مجلسیها میگویند اجرا با قوه مجریه است و حالا شاهد هستیم که پلیس تقصیر را به گردن عملی که در کودکی انجام شده، میاندازد.
بیایید به چهل روز پیش برگردیم. خبر درگذشت مهسا امینی، به صورت رسمی پخش میشود. مردم از این اتفاق حرف میزنند؛ «شنیدی دختره تو گشت ارشاد مرده؟»
همه منتظر واکنشی رسمی هستند. شایعهها در مورد این اتفاق فراگیر میشود. شبکههای اجتماعی پر میشود از اخبار درگذشت مهسا امینی؛ در توییتر، اینستاگرام و تلگرام از کتک خوردن مهسا میگویند.
رئیس پلیس برای روشن شدن ماجرا به یکی از بخشهای خبری میآید، مثلاً اخبار ۲۱ شبکه اول تلویزیون. او در ابتدا مسئولیت این کار را میپذیرد و از مردم عذرخواهی میکند.
رئیس پلیس کتک خوردن مهسا را تکذیب میکند و فیلم حضور دخترک را در مقر گشت ارشاد نشان میدهد و میپذیرد که درگذشت خانم امینی به خاطر استرسی که او تحمل کرده است.
رئیس پلیس با سینهای ستبر در برابر مردم، از پیگیری این ماجرا خبر میدهد و از تعلیق شدن مأمورهای گشت ارشاد خبر میدهد و باز هم از مردم عذرخواهی میکند.
حالا به نظر شما اگر این رفتار از سوی پلیس و حاکمان اتفاق میافتاد، امروز شاهد این حجم از اعتراض در کشور بودیم؟
اگر از همان روز اول پلیس به دنبال این نبود که بگوید هیچ نقشی در این میان ندارد و بیماری زمینهای عامل این حادثه بوده است، امروز مردم از رفتار پلیس در برابر این اتفاق تقدیر میکردند که بالاخره در این کشور یک نفر مسئولیت کارهای خود را پذیرفت.
عماد افروغ جامعه شناس و نماینده سابق مجلس به نکته بسیار خوبی اشاره میکند. او میگوید: «مسئولیت درگذشت مهسا امینی کمیته و کمیسیون لازم ندارد. مهسا امینی ۲۲ سال عمر کرده بود و به محض اینکه گشت ارشاد او را گرفت فوت کرد. مسئولیت این شوک روحی و روانی با پلیس است.»
شاید اگر مهسا امینی با آن لباس موجه که در فیلم هویدا بود، توسط گشت ارشاد بازداشت نمیشد و ماموران سعی نمیکردند او را به محلی ببرند که ارشادش کنند و حرف برادرش را که گفته بود در این شهر غریب هستند، گوش میکردند، الان مهسا امینی در حال لذت بردن از پاییز بود.
مهمترین مشکل کشور این است که مسئولان در جایگاههای مختلف، مسئولیت کارهای خود را قبول نمیکنند. دولتیها تقصیر را به گردن دولت قبل میاندازند. مجلسیها میگویند اجرا با قوه مجریه است و حالا شاهد هستیم که پلیس تقصیر را به گردن عملی که در کودکی انجام شده، میاندازد.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/48992