19 دی: یکی از نگرانیهای جدی در رابطه با اعتراضات اخیر که از نخستین روزها از سوی برخی دلسوزان بیان شد، بهره گیری سازمانهای تروریستی، گروهها یا افراد خشونت طلب، دشمنان خارجی و رسانههای فارسی زبان وابسته به کشورهای غربی-عربی از فضای ملتهب کشور برای تشدید تشنج و تنش و التهاب بود.
جمیله کدیور در یادداشتی با عنوان «گردونه باطل خشونت ویرانگر» در روزنامه اطلاعات نوشت:
آنها با اقدامات و اظهارات خود به فضای دو قطبی موجود در جامعه دامن زدند و فضا را از اعتراضات مسالمت آمیز به سمت خشونتهای کور سوق دادند؛ به نحوی که تمیز بین معترضان جوان و نیروهای کارکشته معاند دشوار و دشوارتر شد و نیروهای حافظ نظم و امنیت برای تامین امنیت با مشکل مواجه شدند.
مشابه این فضا را در سالهای نه چندان دور در کشورهای مختلف منطقه همچون عراق و سوریه و لیبی و …به روشنی دیده ایم و مستندات و مدارکی در تائید این مدعا را در اظهارات مقامات سیاسی و روزنامه نگاران و نظریه پردازان در مورد کشورهای دیگر شنیده و خوانده ایم.
یادآوری چند نمونه از این گفتهها و فکتهای تاریخی در شرایط امروز کشور، راهگشاست و نشانه برنامههایی است که سالها قبل خوابش را برای منطقه دیده اند.
به عنوان نمونه در سال ۲۰۰۷، ژنرال بازنشسته آمریکایی «وسلی کلارک» فرمانده سابق نیروهای پیمان ناتو در اروپا در باشگاهی در سانفرانسیسکو به توضیح «یک کودتای سیاسی نئوکانی که هدف آن سرنگونی دولتهای هفت کشور است، میپردازد.
این طرح توسط دیک چنی، دونالد رامسفلد، پل ولفوویتز و چند نفر دیگر از همکاران پروژه قرن جدید آمریکایی طراحی شده بود». او میگوید: «اندکی پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ هنگام بازدید از پنتاگون یکی از ژنرالها تکهای کاغذ از روی میزش برداشت و گفت: «من همین امروز این یادداشت را از طبقه بالا، از دفتر وزیردفاع (دونالد رامسفلد) دریافت کردم. وزیر دفاع توضیح داده که چگونه میخواهیم هفت کشور را ظرف پنج سال نابود کنیم؛ که با عراق، شروع و سپس سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و بالاخره ایران را شامل میشود.» او این خاطره را در مناسبتهای مختلف، اعم از مصاحبه و سخنرانی و کتاب تکرار کرده است.
اجرای این سیاست توسط سیمور هرش، نویسنده و روزنامه نگار تحقیقی آمریکایی که موفق به کسب جایزه ادبی پولیتزر شده است، در مورد نقش آمریکا در دامن زدن به جنگ داخلی در عراق و «سالوادوری کردن عراق»، نقش امریکا و اسرائیل و عربستان در تضعیف سوریه و تلاش برخی مقامات آمریکا برای بمباران وسیع ایران و تشدید حمایت از ناآرامیهای اقلیتهای قومی در ایران در کتاب ها، سخنرانیها و مقالاتش به تفصیل توضیح داده شده است.
مشابه این دیدگاهها و از منظری متفاوت، سمیر امین اقتصاد دان و نظریه پرداز چپ مصری-فرانسوی هم بر این باور بود تنها هدف قدرتهای غربی پیشبرد سیاست نئو لیبرال خود است و این مستلزم نابودی برخی کشورهاست که مرحله اول آن با حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ اجرا و سپس به سایر کشورهای منطقه گسترش یافت. او معتقد بود انقلابهای عربی زمینه را برای نابودی برخی جوامع خاورمیانه و ظهور گروههای مختلف پیکارجو فراهم کرد. او با اشاره به نابودی جوامعی که در برابر دستورات جهانی سازی لیبرال مقاومت میکنند، این اتفاقات را بهترین راه برای آماده شدن برای مرحله بعدی یعنی نابودی ایران عنوان کرده، معتقد بود ایران از لحاظ منطقهای و استراتژیک در منطقه دارای وزنه است، اما به باور غرب نباید از آن حد فراتر رود. او همچنین سالها قبل گفت برنامه اصلی امریکا نابودی عراق و بلافاصله پس از آن حمله به ایران و نابودی کامل آن است؛ به همین دلیل مساله ساختگی پرونده اتمی را به راه انداختند.
با عنایت به نمونههای اشاره شده فوق الذکر و نگاهی به اوضاع کشورهای یاد شده در سالهای اخیر، به جز ایران- که به رغم گستردگی و تنوع جمعیتی و قومی و مذهبی توانسته دچار جنگ داخلی و تجزیه ملی و سرزمینی نشود و از تجربه هشت ساله جنگ خارجی نیز که همین اهداف را دنبال میکرد، نیرومند بیرون آمده است – بقیه کشورهای موصوف در لیست مورد اشاره مقامات وقت آمریکا برای نابودی، دچار ویرانی و جنگ داخلی شده اند.
به همین دلیل تصور برخی بر این است که با بهره گیری از اعتراضات جاری در ایران، میتوان زمینه نابودی و تجزیه آن را نیز فراهم آورد. چند روز قبل، مردخای کیدار، افسر پیشین اطلاعات ارتش اسرائیل و مدرس مطالعات عربی و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه بار ایلان، درمصاحبهای تلویزیونی با بیان موافقت با فروپاشی و تجزیه ایران، میگوید: «درست است که بعضی به “ایران اینترنشنال” پول میدهند، اما کار خیلی راحتتر از این حرفهاست. فقط به قاچاقچی سلاح در عراق بگویید به اینجا و آنجا در مرز ایران سلاح بفرست و هر قیمتی دارد بیت کوین بگیرد… هر کس برایش مهم است در ایران چه میگذرد، میتواند از این دوره شلوغیها که در این کشور رخ داده است علیه نظام، حاکمیت و علیه آن کشور استفاده کند تا حکومت را از هم بپاشد و علاوه بر آن کشور هم به چند گروه قومیتی تجزیه بشود. من کاملا موافق فروپاشی ایران هستم … فروپاشی ایران ژئو استراتژی خاورمیانه را کاملا تغییر خواهد داد.»
با توجه به تجربیات کشورهای دیگر، سوای حوادث تلخ دو ماه گذشته، اتفاقات روزهای اخیر، به طور خاص اتفاقاتی که به کشته و زخمی شدن جمعی از هموطنان در روزهای ۲۴و ۲۵ و ۲۶ آبان در برخی نقاط کشور از جمله ایذه، اصفهان، مشهد و شیراز منجر شده، ورود اعتراضات از مرحله حالت مسالمت آمیز به شورشهای مسلحانه و خشونت آمیز نگران کننده است و اگر اقدام مناسب و سریع صورت نگیرد، نگرانی از افزایش این اتفاقات میرود.
خطری که امروز بیش از پیش تمامیت ایران را تهدید میکند، ورود کشور به چرخه باطل عملیات مسلحانه از طریق گسترش خشونت، تشدید شکافهای قومی-مذهبی و غلبه فضای هیجانی بر عقلانیت افراد و گروههای آشوب طلب در کف خیابان است که با تشجیع، تشویق و حمایت رسانههای معاند فارسی زبان همراه بوده است. فضایی که هم امنیت روانی و هم امنیت فیزیکی هموطنان را هدف گرفته است.
مطالعات مبین آن است که جهتگیری اعتراضات شهری-مدنیبه سمت خشونت، امکان موفقیت معترضین در تحقق خواست هایشان را کاهش میدهد و امکان سوء استفاده افراد یا گروههایی که با خواست معترضین تعارض منافع دارند و به دلیل منافع خود در صدد خارج کردن اعتراضات از ریل مسالمت آمیز خود هستند، میافزاید.
به علاوه، احتمال عملیات مجرمانه پوششی در زیر نام معترضین نیز توسط افراد بزهکار و اراذل و اوباش بعید نیست و تفکیک این افراد از معترضین خشونت گریز برای ماموران تامین کننده امنیت و نظم دشوار خواهد شد. برخی اقدامات چند روز اخیر، مبین رخنه این افراد در جمع معترضین است. این در حالی است که وقوع اتفاقات خشونت آمیز وبه بارآمدن خسارتهای جانی و مالی، احتیاط بسیاری از مردم را نسبت به آینده بیشتر میکندو بر فاصله خود از فضای اعتراضی خواهند افزود. ضمن آنکه سرکوب را نه فقط از دید قوای تامین کننده نظم موجه میکند، بلکه به تدریج طیفهایی از مردم معترض نیز که تا کنون برای پیوستن به اعتراضات مردد بودند، از پیوستن به فرایند اعتراض باز میدارد یا برخی معترضین کف خیابان را از نتیجه اقدامات اعتراضی که توسط خشونت طلبان از اهداف مسالمت آمیز اولیه منحرف شود، به اندیشه و جدا کردن خط خود وا میدارد و به تدریج با در حاشیه قرار گرفتن اعتراضات و معترضان اصیل، فضا برای افراط و افراطیهای آشوب طلب هموار میشود.
متقابلا، اعمال خشونت قوای حافظ نظم هم اگر از حدود قانون خارج شود، در مواقعی میتواند نتیجهای بر ضد نظم و امنیت بدهد. در مورد تاثیر سرکوب بر حرکات اعتراضی بسته به عوامل متعدد و بستر وقوع اعتراضات، نظرات متفاوت است.
درست است که در مواقعی، توسل دولت به قوای قهریه هزینه اعتراضات را برای معترضین بالا میبرد ودر نتیجه به افول موقتی اعتراضات میانجامد، ولی در صورت وجود بستر اعتراض و عدم رسیدگی دست اندرکاران به مطالبات انباشته شده معترضان، به محض وقوع جرقه ای، اعتراض از جایی دیگر سر بر میآوردو به محض فراهم شدن زمینه مناسب، میتواند به شعله ور شدن آتش اعتراضات در حجمی به مراتب گستردهتر بینجامد، یا زمینه سوء استفاده آشوبگران فرصت طلب را فراهم کند. به علاوه، در مواقعی نیز سرکوب و خشونت قوای قهریه به افزایش نارضایتی و گسترش دامنه اعتراضات و تعداد معترضان منجر و موجب همبستگی بیشتر معترضین میشود و به ایجادهمدلی و حساسیت دیگران و شکلگیری ائتلافهای رسمی و غیر رسمی میان افراد، گروه ها، سازمانها و جنبشهای مختلف اجتماعی و پیوستن طیفهای جدید به معترضین میانجامدکه در برخی اهداف مشترکند و در نتیجه این ائتلافها و همبستگیها، شاهد حرکتهای اعتراضی جدیدی هستیم که توسط بیش از یک گروه سازماندهی شده اند و اهداف رادیکالتر، خشنتر و فراگیرتری را دنبال میکنند. این در حالی است که ممکن است به دلیل حضور نیروهایی که لباس رسمی حافظان نظم را بر تن ندارند (به اصطلاح رایج لباس شخصی ها) و امکان تشخیص و تمایز آنها با مردم عادی نیست، آشوب طلبان و اراذل خود را به عنوان لباس شخصی جا بزنند و بر چرخه خشونت افزوده شود.
در خاتمه، توجه به سه نکته ضروری است:
نخست؛ تعمیق و توسعه خشونت در فضای اعتراضات، نا امن سازی، انجام عملیات تروریستی و ورود به مرحله عملیات مسلحانه، به منزله شکست اتاق فکر عملیات در تلاش برای پیوستن مردم معترض خاموش به حضور در خیابان و تلاش برای ایجاد روحیه و القای ذهنیت پیروزی به حاضران در کف خیابان است.
دوم؛ اقدامات اقلیتی خشن، کارآزموده و دوره دیده و آشوب طلب موجب نشود حاکمیت نسبت به معترضان جوان مسالمت جو شدت عمل به خرج دهد و صدایشان و مطالباتشان را نشنود. اعتراض یک حق است و باید به رسمیت شناخته شود و برای بیان اعتراض جوانان فضایی امن ایجاد شود.
سوم؛ همانگونه که در انتهای فایل صوتی نشت کرده منتسب به یک مقام عالیرتبه وزارت اطلاعات اعلام شد، «باید به سمت تغییر رفت.» این تغییر باید در شیوه ها، رویکردها، عملکردها و افرادی باشد که سال هاست در رسانهها و منابر و مصادر خود به تزریق خشم و نفرت پرداخته اند.
آنها با اقدامات و اظهارات خود به فضای دو قطبی موجود در جامعه دامن زدند و فضا را از اعتراضات مسالمت آمیز به سمت خشونتهای کور سوق دادند؛ به نحوی که تمیز بین معترضان جوان و نیروهای کارکشته معاند دشوار و دشوارتر شد و نیروهای حافظ نظم و امنیت برای تامین امنیت با مشکل مواجه شدند.
مشابه این فضا را در سالهای نه چندان دور در کشورهای مختلف منطقه همچون عراق و سوریه و لیبی و …به روشنی دیده ایم و مستندات و مدارکی در تائید این مدعا را در اظهارات مقامات سیاسی و روزنامه نگاران و نظریه پردازان در مورد کشورهای دیگر شنیده و خوانده ایم.
یادآوری چند نمونه از این گفتهها و فکتهای تاریخی در شرایط امروز کشور، راهگشاست و نشانه برنامههایی است که سالها قبل خوابش را برای منطقه دیده اند.
به عنوان نمونه در سال ۲۰۰۷، ژنرال بازنشسته آمریکایی «وسلی کلارک» فرمانده سابق نیروهای پیمان ناتو در اروپا در باشگاهی در سانفرانسیسکو به توضیح «یک کودتای سیاسی نئوکانی که هدف آن سرنگونی دولتهای هفت کشور است، میپردازد.
این طرح توسط دیک چنی، دونالد رامسفلد، پل ولفوویتز و چند نفر دیگر از همکاران پروژه قرن جدید آمریکایی طراحی شده بود». او میگوید: «اندکی پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ هنگام بازدید از پنتاگون یکی از ژنرالها تکهای کاغذ از روی میزش برداشت و گفت: «من همین امروز این یادداشت را از طبقه بالا، از دفتر وزیردفاع (دونالد رامسفلد) دریافت کردم. وزیر دفاع توضیح داده که چگونه میخواهیم هفت کشور را ظرف پنج سال نابود کنیم؛ که با عراق، شروع و سپس سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و بالاخره ایران را شامل میشود.» او این خاطره را در مناسبتهای مختلف، اعم از مصاحبه و سخنرانی و کتاب تکرار کرده است.
اجرای این سیاست توسط سیمور هرش، نویسنده و روزنامه نگار تحقیقی آمریکایی که موفق به کسب جایزه ادبی پولیتزر شده است، در مورد نقش آمریکا در دامن زدن به جنگ داخلی در عراق و «سالوادوری کردن عراق»، نقش امریکا و اسرائیل و عربستان در تضعیف سوریه و تلاش برخی مقامات آمریکا برای بمباران وسیع ایران و تشدید حمایت از ناآرامیهای اقلیتهای قومی در ایران در کتاب ها، سخنرانیها و مقالاتش به تفصیل توضیح داده شده است.
مشابه این دیدگاهها و از منظری متفاوت، سمیر امین اقتصاد دان و نظریه پرداز چپ مصری-فرانسوی هم بر این باور بود تنها هدف قدرتهای غربی پیشبرد سیاست نئو لیبرال خود است و این مستلزم نابودی برخی کشورهاست که مرحله اول آن با حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ اجرا و سپس به سایر کشورهای منطقه گسترش یافت. او معتقد بود انقلابهای عربی زمینه را برای نابودی برخی جوامع خاورمیانه و ظهور گروههای مختلف پیکارجو فراهم کرد. او با اشاره به نابودی جوامعی که در برابر دستورات جهانی سازی لیبرال مقاومت میکنند، این اتفاقات را بهترین راه برای آماده شدن برای مرحله بعدی یعنی نابودی ایران عنوان کرده، معتقد بود ایران از لحاظ منطقهای و استراتژیک در منطقه دارای وزنه است، اما به باور غرب نباید از آن حد فراتر رود. او همچنین سالها قبل گفت برنامه اصلی امریکا نابودی عراق و بلافاصله پس از آن حمله به ایران و نابودی کامل آن است؛ به همین دلیل مساله ساختگی پرونده اتمی را به راه انداختند.
با عنایت به نمونههای اشاره شده فوق الذکر و نگاهی به اوضاع کشورهای یاد شده در سالهای اخیر، به جز ایران- که به رغم گستردگی و تنوع جمعیتی و قومی و مذهبی توانسته دچار جنگ داخلی و تجزیه ملی و سرزمینی نشود و از تجربه هشت ساله جنگ خارجی نیز که همین اهداف را دنبال میکرد، نیرومند بیرون آمده است – بقیه کشورهای موصوف در لیست مورد اشاره مقامات وقت آمریکا برای نابودی، دچار ویرانی و جنگ داخلی شده اند.
به همین دلیل تصور برخی بر این است که با بهره گیری از اعتراضات جاری در ایران، میتوان زمینه نابودی و تجزیه آن را نیز فراهم آورد. چند روز قبل، مردخای کیدار، افسر پیشین اطلاعات ارتش اسرائیل و مدرس مطالعات عربی و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه بار ایلان، درمصاحبهای تلویزیونی با بیان موافقت با فروپاشی و تجزیه ایران، میگوید: «درست است که بعضی به “ایران اینترنشنال” پول میدهند، اما کار خیلی راحتتر از این حرفهاست. فقط به قاچاقچی سلاح در عراق بگویید به اینجا و آنجا در مرز ایران سلاح بفرست و هر قیمتی دارد بیت کوین بگیرد… هر کس برایش مهم است در ایران چه میگذرد، میتواند از این دوره شلوغیها که در این کشور رخ داده است علیه نظام، حاکمیت و علیه آن کشور استفاده کند تا حکومت را از هم بپاشد و علاوه بر آن کشور هم به چند گروه قومیتی تجزیه بشود. من کاملا موافق فروپاشی ایران هستم … فروپاشی ایران ژئو استراتژی خاورمیانه را کاملا تغییر خواهد داد.»
با توجه به تجربیات کشورهای دیگر، سوای حوادث تلخ دو ماه گذشته، اتفاقات روزهای اخیر، به طور خاص اتفاقاتی که به کشته و زخمی شدن جمعی از هموطنان در روزهای ۲۴و ۲۵ و ۲۶ آبان در برخی نقاط کشور از جمله ایذه، اصفهان، مشهد و شیراز منجر شده، ورود اعتراضات از مرحله حالت مسالمت آمیز به شورشهای مسلحانه و خشونت آمیز نگران کننده است و اگر اقدام مناسب و سریع صورت نگیرد، نگرانی از افزایش این اتفاقات میرود.
خطری که امروز بیش از پیش تمامیت ایران را تهدید میکند، ورود کشور به چرخه باطل عملیات مسلحانه از طریق گسترش خشونت، تشدید شکافهای قومی-مذهبی و غلبه فضای هیجانی بر عقلانیت افراد و گروههای آشوب طلب در کف خیابان است که با تشجیع، تشویق و حمایت رسانههای معاند فارسی زبان همراه بوده است. فضایی که هم امنیت روانی و هم امنیت فیزیکی هموطنان را هدف گرفته است.
مطالعات مبین آن است که جهتگیری اعتراضات شهری-مدنیبه سمت خشونت، امکان موفقیت معترضین در تحقق خواست هایشان را کاهش میدهد و امکان سوء استفاده افراد یا گروههایی که با خواست معترضین تعارض منافع دارند و به دلیل منافع خود در صدد خارج کردن اعتراضات از ریل مسالمت آمیز خود هستند، میافزاید.
به علاوه، احتمال عملیات مجرمانه پوششی در زیر نام معترضین نیز توسط افراد بزهکار و اراذل و اوباش بعید نیست و تفکیک این افراد از معترضین خشونت گریز برای ماموران تامین کننده امنیت و نظم دشوار خواهد شد. برخی اقدامات چند روز اخیر، مبین رخنه این افراد در جمع معترضین است. این در حالی است که وقوع اتفاقات خشونت آمیز وبه بارآمدن خسارتهای جانی و مالی، احتیاط بسیاری از مردم را نسبت به آینده بیشتر میکندو بر فاصله خود از فضای اعتراضی خواهند افزود. ضمن آنکه سرکوب را نه فقط از دید قوای تامین کننده نظم موجه میکند، بلکه به تدریج طیفهایی از مردم معترض نیز که تا کنون برای پیوستن به اعتراضات مردد بودند، از پیوستن به فرایند اعتراض باز میدارد یا برخی معترضین کف خیابان را از نتیجه اقدامات اعتراضی که توسط خشونت طلبان از اهداف مسالمت آمیز اولیه منحرف شود، به اندیشه و جدا کردن خط خود وا میدارد و به تدریج با در حاشیه قرار گرفتن اعتراضات و معترضان اصیل، فضا برای افراط و افراطیهای آشوب طلب هموار میشود.
متقابلا، اعمال خشونت قوای حافظ نظم هم اگر از حدود قانون خارج شود، در مواقعی میتواند نتیجهای بر ضد نظم و امنیت بدهد. در مورد تاثیر سرکوب بر حرکات اعتراضی بسته به عوامل متعدد و بستر وقوع اعتراضات، نظرات متفاوت است.
درست است که در مواقعی، توسل دولت به قوای قهریه هزینه اعتراضات را برای معترضین بالا میبرد ودر نتیجه به افول موقتی اعتراضات میانجامد، ولی در صورت وجود بستر اعتراض و عدم رسیدگی دست اندرکاران به مطالبات انباشته شده معترضان، به محض وقوع جرقه ای، اعتراض از جایی دیگر سر بر میآوردو به محض فراهم شدن زمینه مناسب، میتواند به شعله ور شدن آتش اعتراضات در حجمی به مراتب گستردهتر بینجامد، یا زمینه سوء استفاده آشوبگران فرصت طلب را فراهم کند. به علاوه، در مواقعی نیز سرکوب و خشونت قوای قهریه به افزایش نارضایتی و گسترش دامنه اعتراضات و تعداد معترضان منجر و موجب همبستگی بیشتر معترضین میشود و به ایجادهمدلی و حساسیت دیگران و شکلگیری ائتلافهای رسمی و غیر رسمی میان افراد، گروه ها، سازمانها و جنبشهای مختلف اجتماعی و پیوستن طیفهای جدید به معترضین میانجامدکه در برخی اهداف مشترکند و در نتیجه این ائتلافها و همبستگیها، شاهد حرکتهای اعتراضی جدیدی هستیم که توسط بیش از یک گروه سازماندهی شده اند و اهداف رادیکالتر، خشنتر و فراگیرتری را دنبال میکنند. این در حالی است که ممکن است به دلیل حضور نیروهایی که لباس رسمی حافظان نظم را بر تن ندارند (به اصطلاح رایج لباس شخصی ها) و امکان تشخیص و تمایز آنها با مردم عادی نیست، آشوب طلبان و اراذل خود را به عنوان لباس شخصی جا بزنند و بر چرخه خشونت افزوده شود.
در خاتمه، توجه به سه نکته ضروری است:
نخست؛ تعمیق و توسعه خشونت در فضای اعتراضات، نا امن سازی، انجام عملیات تروریستی و ورود به مرحله عملیات مسلحانه، به منزله شکست اتاق فکر عملیات در تلاش برای پیوستن مردم معترض خاموش به حضور در خیابان و تلاش برای ایجاد روحیه و القای ذهنیت پیروزی به حاضران در کف خیابان است.
دوم؛ اقدامات اقلیتی خشن، کارآزموده و دوره دیده و آشوب طلب موجب نشود حاکمیت نسبت به معترضان جوان مسالمت جو شدت عمل به خرج دهد و صدایشان و مطالباتشان را نشنود. اعتراض یک حق است و باید به رسمیت شناخته شود و برای بیان اعتراض جوانان فضایی امن ایجاد شود.
سوم؛ همانگونه که در انتهای فایل صوتی نشت کرده منتسب به یک مقام عالیرتبه وزارت اطلاعات اعلام شد، «باید به سمت تغییر رفت.» این تغییر باید در شیوه ها، رویکردها، عملکردها و افرادی باشد که سال هاست در رسانهها و منابر و مصادر خود به تزریق خشم و نفرت پرداخته اند.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/50491