یادداشت ۱۹ دی شماره ۳۵۷۸ مورخه ۵ آذرماه ۱۴۰۱ با عنوان «ضرورت اراذل زدایی از جنبش‌های اجتماعی» به قلم امیر دبیری مهر بدین شرح است:

میگویند انسانها ماهیت واقعی خود را در عصبانیت و دعوا و درگیری بروز می‌دهند و ماسک‌ها و نقابهای ساختگی خود را کنار می‌زنند. جوامع هم اینچنین هستند.
علت ناسزا گویی در استادیوم‌های ورزشی در یک سطح چند ده هزار نفری اینگونه است. برای همین استادیوم‌های ورزشی چندان محیط جذابی برای افراد مبادی اداب نیست ...حتی انسانها در جمع‌های صمیمانه هم اداب متعارف کلامی و رفتاری را کنار می‌گذارند و هر آنچه دل تنگشان می‌خواهد می گویند. وقتی یک جنبش اجتماعی شکل می‌گیرد نیز این اتفاق رخ می‌دهد. سخن‌ها و اعتراضها و شعارها به سرعت رنگ و بوی فحش و ناسزا می‌گیرد و حتی رفتارها نیز تند و خشن می‌شود...اما در این میان گروهی از مشارکت کنندگان در این ماجراها بواسطه پایگاه اجتماعی پایین و محیط‌های تربیتی نا سالم با بکارگیری ادبیات و واژه‌ها و سخنان سخیف و اصطلاحاً پایین کمری نه تنها شعارها و رجز خوانی ها را به فخش و الفاظ رکیک تنزل می‌دهند بلکه زمینه ساز خشونت‌های رفتاری هم می‌شوند و حتی با این رذالت می‌توانند جنگ خیابانی برپا کنند زیرا همه می دانیم انسانها در رفتار بیشتر از آنکه تابع عقل باشند تابع غرایز و احساسات هستند.
در حوادث اخیر و جنبش اجتماعی اخیر در ایران دو گروه از نظر کلامی و رفتاری این رذالت‌ها را نمایندگی می‌کنند که به تعبیر من اراذل جنبش و ضد جنبش نامیده می‌شوند ودر صورت میدان داری آنها در خیابانها این جنبش را از درون و ماهیت استحاله خواهند کرد و آن را از یک مطالبه گری عمومی و مدنی و عدالت طلبانه به یک شورش کور خشن تبدیل می‌کنند.
گروه اول معترضینی هستند که شعارهای ضد حکومتی و اعتراضی خود را به سطح فحاشی به سران حکومت تنزل داده و بجای اعتراض و مطالبه گری حق طلبانه؛ نوعی عقده گشایی و تسویه حساب شخصی با مقامات جمهوری اسلامی می‌کنند. این گروه؛ خشم انباشته از سیاست‌های سالهای گذشته را علت این کج رفتاری می‌دانند و به خطا تصور می‌کنند با تخلیه هیجانات زودتر به مقصد می‌رسند.
گروه دوم که اخیراً ویدیوها و تصاویر انها در فضای مجازی زیاد منتشر می‌شود و برخی راویان عینی هم نقل می‌کنند فحاشی و بکار بردن الفاظ رکیک از جانب ماموران و لباس شخصی‌ها در کوی و برزن در قالب عربده کشی و رجز خوانی است که وقاحت آن به مراتب بالاتر از رفتار گروه اول است زیرا از جانب کسانی اعمال می‌شود که از جانب نهادهای قانونی حمایت می‌شوند بنابر این دلیلی ندارد خشمگین شوند.
این دو گروه را فارغ از نقش کمتر و بیشتر هر کدام که چندان محل بحث من نیست اراذل جنبش مهسا امینی هستند...که پشتیبانان و آتش بیاران فعالی هم در فضای مجازی و رسانه‌ای دارند... توییترها هتاک بویژه ترول های ناشناس و بی هویت؛ سخنرانان تحریک کننده و ناقص العقل صاحب منصب و مقام و شبکه‌های خارجی معاند و.... از جمله این حامیان اراذل هستند... اهمیت فهم این آسیب زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم آنچه بعنوان خشونت در جنبش اخیر دیده می‌شود که خشم‌ها را تصاعدی بالا می‌برد و به مرگ تعدادی از هموطنان بویژه کودکان و نوجوانان بی گناه منجر شده ریشه هم در همین رذالت‌ها و گفتار و رفتار اراذل دارد و در صورتی که مهار نشود اتفاقات خونین بار تری را رقم می زند.
نکته مهم و آخر که اثر ویرانگر حضور اراذل حقیقی و مجازی در جنبش اجتماعی است به حاشیه رفتن مطالبات به حق و جابجایی متن و حاشیه است. خواسته‌ها تبدیل به نفرت می‌شود و جنبش رنگ کینه و بغض می‌گیرد.... البته دو دسته از اراذل عامدانه این نقش را ایفا می‌کنند تا اعتراض به حق مردم را از معنا تهی کنند.
بنابراین مهمترین وظیفه حاکمیت تسویه عاجل و جدی بدنه نیروهای نظامی و انتظامی از حضور نیروهای خودسر ناسزا گو وخشن و قطع دسترسی خطبا و سخنرانان محرک از تریبون‌های رسمی است .... معترضین هم چه در فضای مجازی و چه در اعتراضات باید صف خود را از ناسزاگویان و خشونت طلبان جدا کنند... البته سهم روشنگری در رسانه‌ها و فضای مجازی از همه این اقدامات به مراتب بالاتر است.


  • نویسنده :
  • منبع :