سرمقاله ۱۹ دی شماره ۳۵۹۵ مورخه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۱ با عنوان «چرا رسانه‌های رسمی شکست می‌خورند؟» به قلم امیر دبیری مهر بدین شرح است:

در این مساله که قدرت اقناع کنندگی رسانه‌های رسمی مانند صداوسیما و خبرگزاری‌های وابسته به حکومت فراتر از تصور پایین آمده دیگر شکی باقی نمانده است.
شاهد این واقعیت ترکتاری و میدان داری شبکه‌های خارجی بویژه شبکه ایران اینترنشنال است که بجای یک رسانه حرفه‌ای در قالب اتاق جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی وارد عمل شده است. بویژه در حوادث اخیر و با فیلترینگی فضای مجازی؛ پاس گلی به این شبکه‌ها داده شد تا نفوذ و تاثیرگذاری انها بر ذهن و باور بیشتر شود؛ اما باید به این مهم اندیشید که چرا اینگونه شده و چرا رسانه‌های رسمی اینچنین کم رونق و کم تأثیر شدند؟
من در این یادداشت فقط به یک نمونه از راهبردهای از اساس غلط رسانه‌ای که در واقع زمین فریب برای رسانه‌های داخلی بوده می‌پردازم که این وضعیت را ایجاد کرده است. آن راهبرد غلط و گمراه کننده که تله موش رسانه‌های رسمی است این است که این رسانه‌ها این تصور دارند که مهمترین وظیفهٔ انقلابی آنها پاسخ دادن به دروغ‌ها و شبهه‌ها و شایعات رسانه‌های خارجی و برانداز بویژه ایران اینترنشنال است... این یعنی انفعال محض و در زمین دشمن بازی کردن.
بنده پیشتر نیز در کلاسهای درس و کارگاه‌های تخصصی رسانه این تذکر اساسی را به بسیاری از رسانه‌ها بویژه حوزه سیاسی صداوسیما داده بودم که وارد این تله موش نشوند. این بازی فریب موجب شده این رسانه‌ها بجای درک و فهم درست واقعیت و پاسخ به نیازهای خبری افکار عمومی و رفع ابهامات بدون وارد شدن به منازعات و جنگ روایت‌ها؛ از صبح تا شام مشغول رصد رسانه‌های معاند و رقیب خود شده و در انتخاب سوژه‌ها و چینش خبرها اولویت خود را به خنثی سازی جریان سازی انها بدهند. این رفتار ناشی از این تصور غلط از مخاطب است که مردم و افکار عمومی درک درستی از واقعیات ندارند در جامعه زندگی نمی‌کند و مانند یک موجود منفعل در برابر اخبار و گزارش‌های رسانه‌های بیگانه تسلیم شده و رسانه‌های رسمی باید انها را نجات دهند. این تصور غلط همان تله موشی است که رسانه‌های رسمی را با این همه بودجه و امکانات کم تأثیر کرده است.
رسانه پویا و اثرگذار برای مخاطب شعور و سطحی از فهم و درک قائل است بویژه در حوادث اخیر مخاطبان خود در جامعه هستند ریشه‌های نارضایتی‌ها را با گوشت و پوست و استخوان حس می‌کنند و غرض و مرض رسانه‌های بیگانه را هم بطور کلی می‌شناسند.
درگیری‌ها و خشونت‌ها و فرق معترض و اغتشاش گر و مردم عادی و نفوذی خرابکار را می‌دانند و می‌بینند. این مردم برخلاف مقامات و مسولان ماشین ضد گلوله و شیشه دودی سوار نمی‌شنود و از خط ویژه عبور نمی‌کنند. سوار مترو و اتوبوس و تاکسی می‌شوند و واقعیات را بهتر از مسئولان حس و درک می‌کنند و از رسانه‌های رسمی انتظار دارند زبان و بازتاب دردها و رنج ها و مطالبات انها باشند.
چه کسی برای مدیران رسانه‌های رسمی اثبات کرده که مردم ادعاهای رسانه‌های خارجی را دربست می‌پذیرند که اینها در خود احساس تکلیف می‌کنند تا فقط پاسخ انها را بدهند و از تکلیف اصلی خود باز بمانند و سرمایه اصلی خود یعنی اعتماد عمومی را به حراج بگذارند؟
ادامه این مسیر روز به روز اعتماد عمومی به رسانه‌های رسمی را کاهش داده و فضا رابرای شایعه پردازی و جنگ روانی رسانه‌های بدخواه ملت بیشتر فراهم می‌کند.


  • نویسنده :
  • منبع :