سرمقاله ۱۹ دی شماره ۳۶۰۸ مورخه ۱۱ دیماه ۱۴۰۱ با عنوان «توصیههای مرجعیت شیعه» به قلم عبدالرحیم اباذری بدین شرح است:
در دیدار ریاست مجلس شورای اسلامی با مراجع عظام تقلید (ادام الله عزهم الشریف) که در آخر هفته گذشته انجام گرفت، اگر چه بیانات آن بزرگان در ابعاد گوناگون و مهم بود، اما از مجموع استفاده میشود نسبت به عملکرد ضعیف دولت در جهت بعضی کوتاهیها، عدم رفع مشکلات و بهبود وضعیت اقتصادی مردم به شدت منتقد بودند و نگران هستند، چنانکه بدنه حوزه و روحانیت نیز همین موضع را داشتند و دارند و در کنار مردم از حقوق آنان دفاع میکنند. البته روشن است که همه این هشدارها و تذکرات از باب دلسوزی به انقلاب، خیرخواهی به نظام و نصیحتِ حکمرانان است و همیشه نیز چنین بوده و خواهد بود.
در این میان هشدارهای حضرت آیت الله جوادی آملی (مدظله العالی) از اهمیت ویژهای برخوردار بود و جا دارد بیشتر مورد توجه و تجزیه و تحلیل صاحب نظران قرار بگیرد. معظم له در جملهای کوتاه فرمود: «باید از واگذاری مسئولیت به آدمهای خوبِ بی عرضه در کشور جلو گیری شود.» بعد در توضیح از کمیل بن زیاد، اصحاب خاص و محبوب امیرمؤمنان (ع) مثال آورد؛ کمیل با این که ظرفیت درک محتوای بلند دعای کمیل را داشت و انسان وارستهای بود، اما وقتی مسئولیت اجرایی و فرمانداری شهر «هِیت» به وی واگذار شد نتوانست آنجا را اداره کند به شدت مورد توبیخ و سرزنش حضرت قرار گرفت.
در واقع سخنان حکیمانه فقیه و فیلسوف سترگ، ناظر بر یکی از آسیبهای جدی در انقلاب و نظام اسلامی است که از همان آغاز پیروزی، بعضی مسئولان و مدیران در ردههای گوناگون سر جای خود عوضی تشریف داشتند یا اصلاً تخصص نداشتند و اگر هم در یک رشتهای متخصص بودند برخلاف آن تخصص، مسئولیت پذیرفتند، البته این معضل در دهههای 60-70 به خاطر شرایط خاص و ضرورتهایی قابل توجیه بود، اما در دهه 80 به بعد به خصوص دوران ریاست جمهوری نهم و دهم این روندِ نامیزان، به بهانه «جوانگرایی» در سطح وسیعی گسترش پیدا کرد و افراد زیادی فقط به صرف این که آدم خوب بودند، تسبیح و انگشتر به دست و چفیه به گردن داشتند یا خادم افتخاری در حرمین رضوی و معصومی بودند و صدا و مداحی خوبی داشتند، وارد میدان اجرایی شدند و بعضی مسئولیتهایی را برعهده گرفتند.
این بیماری مزمن و نامیمون در دولت سیزدهم نیز به گونه دیگر همچنان استمرار پیدا کرد که اگر بخواهیم به صورت مصداقی دنبال کنیم و اسم بیاوریم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و شاید از نظر اخلاقی سزاوارنباشد.
روشن است که هدف حضرت آیت الله از طرح این مهم هرگز نفی و طرد انسانهای مؤمن، متدین و انقلابیون واقعی از عرصههای سیاسی و اجرایی نیست، اما وقتی فقط این امور ظاهری ملاک و معیار گزینش میشود، طبیعی است که پیامدهای ناگواری را باید شاهد باشیم از جمله آنها این که:
1. وقتی به رغم تخصص، فقط شاخصههای دینی، ارزشی، اخلاقی و انقلابی ملاک گزینشها باشد، شبیه آن ماجرایی میماند که فرد نماز شب خوانی را سابقه دَلًاکی نداشت، آوردند تا سر و صورت آقای محترمی را بتراشد و اصلاح کند و چون آشنا به فنون دلاکی نبود تمام سر و صورت او را زخمی و خونی کرد. این را مقایسه کنید با مدیر و مسئولی که تخصص لازم را ندارد و اگر هم داشته، سر جای خودش نباشد! چه فجایعی رخ میدهد؟ تنها یکی از آنها «ناکارآمدی» است که امروز گیربان گیرش هستیم.
2. وقتی ملاکِ گزینش فقط امور ظاهری از قبیل: ریش، تسبیح، چفیه، نماز اول وقت و شرکت در نماز جمعه شد، طبیعی است که یک سری افرادی که به دنبال ریاست و قدرت هستند و انگیزههای مادی بر سر دارند جهت تصاحب مسئولیتها خود را در ظاهر با این امور مزین کنند و تطبیق بدهند و از این طریق خود را به قله قدرت برسانند که یکی از پیامده های مهم آن ترویج فرهنگ «ریاکاری و چاپلوسی» و در نهایت رشد پدیده خطرناک «نفوذ» خواهد شد.
3. اگر مدیر و مسئولی در جای مناسبِ تخصص خود نباشد، مثلاً: متخصص اعصاب و روان، وزیر فرهنگ و ارشاد بشود، یا روحانی و طلبه مدیریت وزارت دفاع را بر عهده گیرد، یا نظامیها، متصدی آموزش و پرورش و حوزههای علمیه باشند و... کشور و مردم با چنین مدیران و مسئولانی به چه سرنوشتی دچار خواهند شد؟ به قول سعدی شیرازی، چون بیتار (دامپزشک) کار طبیبان حاذق کند، دارویی را که به چشم خَران میریخت به چشم مردمان ریزد و همه را کور کند.
امروز متاسفانه، کشور و مردم ما به چنین پدیده ناخوشایندی گرفتار آمدهاند، ناکارآمدیها از این ناحیه بسیار فاجعه آمیز است. به نظر میرسد مرجعیت شیعه، ریشه را به درستی تشخیص داده و خیلی ظریف آن را به مسئولان ارشد انتقال میدهد و به فرمایش ایشان اگر در اسرع وقت مورد توجه و عنایت قرار نگیرد، شکست قطعی است و خداوند نیز عنایتش را از ما بر میدارد.
در دیدار ریاست مجلس شورای اسلامی با مراجع عظام تقلید (ادام الله عزهم الشریف) که در آخر هفته گذشته انجام گرفت، اگر چه بیانات آن بزرگان در ابعاد گوناگون و مهم بود، اما از مجموع استفاده میشود نسبت به عملکرد ضعیف دولت در جهت بعضی کوتاهیها، عدم رفع مشکلات و بهبود وضعیت اقتصادی مردم به شدت منتقد بودند و نگران هستند، چنانکه بدنه حوزه و روحانیت نیز همین موضع را داشتند و دارند و در کنار مردم از حقوق آنان دفاع میکنند. البته روشن است که همه این هشدارها و تذکرات از باب دلسوزی به انقلاب، خیرخواهی به نظام و نصیحتِ حکمرانان است و همیشه نیز چنین بوده و خواهد بود.
در این میان هشدارهای حضرت آیت الله جوادی آملی (مدظله العالی) از اهمیت ویژهای برخوردار بود و جا دارد بیشتر مورد توجه و تجزیه و تحلیل صاحب نظران قرار بگیرد. معظم له در جملهای کوتاه فرمود: «باید از واگذاری مسئولیت به آدمهای خوبِ بی عرضه در کشور جلو گیری شود.» بعد در توضیح از کمیل بن زیاد، اصحاب خاص و محبوب امیرمؤمنان (ع) مثال آورد؛ کمیل با این که ظرفیت درک محتوای بلند دعای کمیل را داشت و انسان وارستهای بود، اما وقتی مسئولیت اجرایی و فرمانداری شهر «هِیت» به وی واگذار شد نتوانست آنجا را اداره کند به شدت مورد توبیخ و سرزنش حضرت قرار گرفت.
در واقع سخنان حکیمانه فقیه و فیلسوف سترگ، ناظر بر یکی از آسیبهای جدی در انقلاب و نظام اسلامی است که از همان آغاز پیروزی، بعضی مسئولان و مدیران در ردههای گوناگون سر جای خود عوضی تشریف داشتند یا اصلاً تخصص نداشتند و اگر هم در یک رشتهای متخصص بودند برخلاف آن تخصص، مسئولیت پذیرفتند، البته این معضل در دهههای 60-70 به خاطر شرایط خاص و ضرورتهایی قابل توجیه بود، اما در دهه 80 به بعد به خصوص دوران ریاست جمهوری نهم و دهم این روندِ نامیزان، به بهانه «جوانگرایی» در سطح وسیعی گسترش پیدا کرد و افراد زیادی فقط به صرف این که آدم خوب بودند، تسبیح و انگشتر به دست و چفیه به گردن داشتند یا خادم افتخاری در حرمین رضوی و معصومی بودند و صدا و مداحی خوبی داشتند، وارد میدان اجرایی شدند و بعضی مسئولیتهایی را برعهده گرفتند.
این بیماری مزمن و نامیمون در دولت سیزدهم نیز به گونه دیگر همچنان استمرار پیدا کرد که اگر بخواهیم به صورت مصداقی دنبال کنیم و اسم بیاوریم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و شاید از نظر اخلاقی سزاوارنباشد.
روشن است که هدف حضرت آیت الله از طرح این مهم هرگز نفی و طرد انسانهای مؤمن، متدین و انقلابیون واقعی از عرصههای سیاسی و اجرایی نیست، اما وقتی فقط این امور ظاهری ملاک و معیار گزینش میشود، طبیعی است که پیامدهای ناگواری را باید شاهد باشیم از جمله آنها این که:
1. وقتی به رغم تخصص، فقط شاخصههای دینی، ارزشی، اخلاقی و انقلابی ملاک گزینشها باشد، شبیه آن ماجرایی میماند که فرد نماز شب خوانی را سابقه دَلًاکی نداشت، آوردند تا سر و صورت آقای محترمی را بتراشد و اصلاح کند و چون آشنا به فنون دلاکی نبود تمام سر و صورت او را زخمی و خونی کرد. این را مقایسه کنید با مدیر و مسئولی که تخصص لازم را ندارد و اگر هم داشته، سر جای خودش نباشد! چه فجایعی رخ میدهد؟ تنها یکی از آنها «ناکارآمدی» است که امروز گیربان گیرش هستیم.
2. وقتی ملاکِ گزینش فقط امور ظاهری از قبیل: ریش، تسبیح، چفیه، نماز اول وقت و شرکت در نماز جمعه شد، طبیعی است که یک سری افرادی که به دنبال ریاست و قدرت هستند و انگیزههای مادی بر سر دارند جهت تصاحب مسئولیتها خود را در ظاهر با این امور مزین کنند و تطبیق بدهند و از این طریق خود را به قله قدرت برسانند که یکی از پیامده های مهم آن ترویج فرهنگ «ریاکاری و چاپلوسی» و در نهایت رشد پدیده خطرناک «نفوذ» خواهد شد.
3. اگر مدیر و مسئولی در جای مناسبِ تخصص خود نباشد، مثلاً: متخصص اعصاب و روان، وزیر فرهنگ و ارشاد بشود، یا روحانی و طلبه مدیریت وزارت دفاع را بر عهده گیرد، یا نظامیها، متصدی آموزش و پرورش و حوزههای علمیه باشند و... کشور و مردم با چنین مدیران و مسئولانی به چه سرنوشتی دچار خواهند شد؟ به قول سعدی شیرازی، چون بیتار (دامپزشک) کار طبیبان حاذق کند، دارویی را که به چشم خَران میریخت به چشم مردمان ریزد و همه را کور کند.
امروز متاسفانه، کشور و مردم ما به چنین پدیده ناخوشایندی گرفتار آمدهاند، ناکارآمدیها از این ناحیه بسیار فاجعه آمیز است. به نظر میرسد مرجعیت شیعه، ریشه را به درستی تشخیص داده و خیلی ظریف آن را به مسئولان ارشد انتقال میدهد و به فرمایش ایشان اگر در اسرع وقت مورد توجه و عنایت قرار نگیرد، شکست قطعی است و خداوند نیز عنایتش را از ما بر میدارد.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/52917