سرمقاله ۱۹ دی شماره ۳۶۱۲ مورخه ۱۵ دی‌ماه ۱۴۰۱ با عنوان «حاج قاسم، سرباز با صداقت» به قلم عبدالرحیم اباذری بدین شرح است:

13 دی ماه، سالروز شهادت سردار مقاومت حاج قاسم سلیمانی و 19 همین ماه نیز مصادف با عروج ناگهانی فرمانده جنگ، سردارصلح و سازندگی آیت الله هاشمی رفسنجانی می‌باشد. آنچه روشن است، صداقت، یک رنگی، بی ریایی و اخلاص این دو شخصیت با قطع نظر از شدت و ضعف آن، انصافاً ستودنی است، همان طوری که ارتباط صمیمی، شفاف و دیرینه آن دو نسبت به هم نیز تحسین برانگیز بوده و نکته‌ها دارد به همین سبب چه خوش و مناسب است، این ایام «هفته صداقت و اخلاص» نام نهاده شده و از ویژه گای های شخصیتی و خدمات آن دو گفته شود.
در صداقت و اخلاص حاج قاسم همین بس که وقتی می‌خواست در سپاه استخدام شود با همان هیکل و قیافه معمول خودش: موهای فرفری، پیراهن آستین کوتاه و کمربند پَهن آنچنانی در پذیرش حاضر می‌شود، او پس ورود به سپاه نیز هرگز خود را با امور اعتباری و عناوین ظاهری مانند سردار، سرتیب، سرلشکر، دکتر، مهندس و غیره دلخوش نکرد. می‌توانست مانند بعضی‌ها چند روزی سر کلاس برود و چند واحد پاس کند و رساله‌ای بنویسد و ژست دکترای مدیریت استراتژیک و غیره به خود بگیرد، اما او این وابستگی‌ها را از روح و جانش زدود و گفت برسنگ قبرم بنویسید «سرباز سلیمانی» نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. با این که مهم‌ترین مسئولیت‌ها را داشت، اما هرگز خود را اسیر میز و صندلی نساخت و برای خود دفتر، دستک و منشی درست نکرد.
همین صداقت و اخلاص و یک رنگی او سبب شد که نتواند از حقیقت‌ها چشم پوشد و روی برخی واقعیت‌ها سر پوش گذارد و نان را به نرخ روز بخورد.
او با این که کاملاً ذوب در انقلاب، امام و رهبری بود، نسبت به مرجعیت و قشر روحانیت، اعتقاد قلبی داشت و در این اعتقاد صادق و راسخ بود، چنانکه دفنش را آورد مراجع امضا کردند، او با مخالفان فکری واقعاً صمیمی و صادق بود و به آنها احترام می‌گذاشت و به آنها فرصت و میدان می‌داد، سلیمانی هیچ وقت فیلم بازی نکرد، همیشه در قالب و قیافه خودش ظاهر شد و حالت چاپلوسی و غلو به خود راه نداد. نسبت به آیت الله هاشمی رفسنجانی عشق می‌ورزید و مریدش بود اما نه از باب تملق و خود شیرینی، بلکه این گونه تشخیص می‌داد و همواره در مسائل مهم از وی مشورت می‌گرفت.
اظهارات صریح وی در مراسم تشییع، تدفین و عزای هاشمی و هدیه انگشتر به خانواده ایشان که با پیکر هاشمی دفن شود، بهترین گواه بر این صداقت و یک رنگی اوست و حاج قاسم را از بعضی افرادی که با هر بادی به سمتی می‌روند کاملاً جدا ساخت. هنوز خیلی‌ها این بُعد از شخصیت حاج قاسم را نمی‌توانند درست درک و هضم بکنند و نسبت به او گرفتار تناقض هستند.
صداقت و اخلاص سلیمانی مانع از آن شد که به فرمانده اش از پشت خنجر بزند برغم فضای سنگین آن روزها نسبت به هاشمی وفادار ماند و با یک مصاحبه چند ثانیه‌ای، شیطنت‌های 10 ساله‌ی جریان انحرافی را به هم ریخت و بساط تفرقه افکنی آنها را برای همیشه از هم پاشید.
او می‌توانست همرنگ جماعت شود و مقتضای حال سخن پراکنی کند و یا حد اقل سکوت پیشه نماید، اما گوهر وجودی حاج قاسم چنین اجازه‌ای به او نداد و چه زیبا به مسئولیت سربازی و تاریخی خود عمل کرد! او بحق هاشمی را خوب درک کرد و هاشمی را همان هاشمی چهل سال پیش، پناهگاه نهضت‌های اسلامی در منطقه، امین‌ترین مشاور، دلسوزترین یاور و خیرخواه‌ترین همراه نسبت به رهبری دانست.
 امروز بدخواهان هاشمی هرچه دست و پا می‌زنند سخنان سرباز مقاومت را یه جورایی تأویل و توجیه بکنند، اما بیشتر سردرگم شده و دچار لکنت زبان می‌گردند، براستی سخنان محکم، روشن، قوی و صریح او فرصت هر گونه تحریف و تأویل را از آنان ربوده و همه را زمین گیر ساخته است.
به یقین چند ثانیه سخنان صریح، صادقانه، قاطعانه و مخلصانه سرباز سلیمانی در دفاع از «شناسنامه انقلاب»، به مراتب از چند سال مبارزه و مجاهدت وی علیه داعش و نابودی آن در منطقه ارزشمندتر و سرنوشت ساز تر شد، چون اولی فقط «جهاد اصغر» و مبارزه فیزیکی و اما دومی «جهاد اکبر» و مبارزه با نفس بود که هر چه زمان بگذرد، ارزش، عظمت و عمق آن در آینده بیشتر و بهتر آشکار خواهد شد.
فرق انسان‌های صادق، بی ریا، مخلص، ریشه دار، شجاع، سلیم النفس و خود ساخته با آدم‌های دیگر درهمین شرایط دشوار و بحران‌ها آشکار می‌شود. آن‌هایی که ریشه، اصالت و صداقت دارند، همیشه در بزنگاه‌ها خود را بخوبی نشان می‌دهند، نقش ماندگار می‌آفرینند، ندای امید، وحدت، سلامت، صمیمیت و حقیقت سر می‌دهند و همه را از تفرق و تشتت بر حذر می‌دارند و حاج قاسم سلیمانی ما بحق مصداق بارز این ویژگی‌ها بود و زمر موفقیت و پیروزی‌اش نیز در همین نکته باریک‌تر از مو نهفته است.
13 دی ماه 1401


  • نویسنده :
  • منبع :