سرمقاله ۱۹ دی شماره ۳۶۳۷ مورخه ۱۶ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ با عنوان «دهه فجر و تحریف‌ها» به قلم عبدالرحیم اباذری بدین شرح است:

دوازدهم بهمن امسال، روز تاریخی ورود امام خمینی به وطن با دهم رجب 1444، روز میلاد با سعادت حضرت امام محمد تقی علیه السلام مصادف شده بود. در حدیثی از آن حضرت نقل است فرمود: «اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ» (تحف العقول، ص 480) هر مؤمنی نیازمند سه چیز است، اول: توفیق از جانب خدای متعال. دوم: واعظ درونی. سوم: نصیحت پذیری و آیت الله خمینی هر سه مورد را در حد اعلی دارا بود.
امام خمینی که در این روز قدم به خاک کشور ایران گذاشت به مردم ایران و جوانان تولد و زندگی دوباره بخشید و از تمام زنجیرهای بردگی که به دست، پای، فکر و مغزشان پیچیده بود رهانید، من خودم که تنها قطره‌ای از اقیانوس انسان‌ها بودم همین احساس را داشتم و در وجود دیگران نیز آن را به وضوح می‌دیدم، چه روز پر خاطره‌ای بود. دهه مبارک فجر که با ورود مبارک امام آغاز شد برای نسل من بسیار سرنوشت ساز و هنوز هم نشاط انگیز و قابل احترام است.
امروز برای من و هم نسل من، خمینی کبیر پس از 43 سال همان خمینی 12 بهمن 57 است، اما بعضی‌ها از همان اول خواستند چهرهٔ او را طور دیگری جلوه بدهند. آن روزها با این که جوان 18 ساله‌ای بیش نبودم این تحریف‌ها برایم قابل قبول و تحمل نبود، وقتی شایع شد عکس خمینی در ماه دیده می‌شود هر چه نگاهم را به آسمان و قرص ماه خیره و زوم کردم نتوانستم ببینم، چون من آن خمینی را می‌خواستم و دوستش داشتم که در بهشت زهرا، مدرسه علوی و کوچه پس کوچه‌ها و خیابان‌های تنگ و تاریک قم در میان ازدحام و فشار جمعیت عبا و عمامه‌اش کشیده و نقش بر زمین می‌شد نه این که در ماه باشد و درست رسی به آن جزو آرزوهایم شود.
خمینیِ من پیش از این که رهبر سیاسی باشد یک فقیه و مجتهد متبحر، فیلسوف سترگ، عارفِ واصل و کامل و استادِ اخلاقِ عامل و عاقل بود و همهٔ موضع گیری هایش بر اساس عقلانیت و تدبیر اتخاذ می‌شد، وقتی شب 21 بهمن 57 حکومت نظامی اعلام شد و امام پیام داد همه به خیابان‌ها بریزند، باز تحریف گران شایع کردند که این حکم را خمینی به طور مستقیم از جانب حضرت حجت (عج) صادر کرده و در واقع خود هیچ نقشی به جز ابلاغ ندارد؛ یعنی تحریف گران یک رخدادِ سادهٔ زمینی را به راحتی آسمانیش کردند. آن روزها قبول این هم برایم بسیار دشوار بود، اما قدرت استدلال و رد آن را نداشتم.
امروز روشن شد همه این تلاش‌ها به نوعی در جهت تحریف و تحقیر خمینیِ من بود، او به فرمایش امام نهم علیه السلام و ده ها قرائن و شواهد دیگر، توفیقات الهی شایانی داشت و به یقین مورد تأیید حضرت حجت (عج) هم بود، اما معنایش آن نیست که امام معصوم قدم به قدم و مورد به مورد به او توصیه و دستور صادر کنند. علاوه لازمه این حرف‌ها آن است که یک رهبری با این عظمت، هیچ فکر، تدبیر و تصمیمی از خود ندارد و همه را معصوم به وی القاء می‌کند. اگر حمل بر صحت کنیم و این حرف‌ها را عمدی ندانیم به یقین از روی ظاهرنگری، ساده اندیشی و احیاناً جهالت گفته می‌شد. چنانکه از یک شخصیت مرحوم و محترمی دستخطی دیدم نوشته بود، فردی به نام لطیفی (عضو برجسته انجمن حجتیه) دوبار از طرف امام زمان(عج) به آقای خمینی پیام آورد و پیروزی را به وی بشارت داد. بعدها معلوم شد شایعه اول را ساواکی‌ها و سلطنت طلب ها ساختند و شایعه دوم از سوی انجمنی‌ها دامن زده می‌شد.
خمینی من، هم توفیقات الهی داشت، هم در اوج قدرت ظاهری برنامه حدیث نفس برای خود می‌گذاشت و به همین سبب ایام ماه مبارک رمضان تمام دیدارها را تعطیل می‌کرد و هم از نصیحتِ خیرخواهان استقبال می‌کرد و حرف‌ها و توصیه‌های آنان می‌شنید، وقتی در 14 خرداد 68 چشم از جهان فرو بست با دلی آرام و قلبی مطمئن به سوی ملکوت اعلی عروج کرد و چندین برابر جمعیت میلیونی که در 12 بهمن 57 از وی استقبال کرده بودند در تشییع پیکرش حاضر شدند و بدرقه‌اش کردند.
امروز متاسفانه در اثر عملکردهای ناقص، ضعیف و احیاناً انحرافی بعضی از مسئولان و کارگزاران، همچنان تحریف‌ها و تخریب‌ها ادامه دارد و چهره دیگری از بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ترویج می‌شود که با سیمای نورانی و واقعی او فاصله بسیار دارد و نسل جوان امروز را سردرگم کرده و از شناخت درست باز می‌دارد. ما باید به خمینی 12 بهمن 57 و دهه شصت باز گردیم تا ارتباط و شناخت صحیح نسل جوان امروز را با او سهل‌تر کنیم و این فقط با مراجعه به آثار علمی، فقهی، اصولی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی و سیاسی وی عملی خواهد شد. باید مجموعه صحیفه امام را با «چهل حدیث»، «جنود عقل و جهل»، «مصباح الهدایه»، «سرالصلاه»، «بیع مکاسب محرمه» و... در کنار هم دید.

  • نویسنده :
  • منبع :