اردوغان با ویران کردن پل‌های پشت سر خود در ارتباط با محور غرب، تنهاتر از همیشه با سیاست‌مداری باهوش و قدرتمند به نام ولادیمیر پوتین وارد تقابل شود

آرمان سلیمی: حمله جنگنده‌های روسیه به کاروان نیروهای نظامی ترکیه و نیروهای تحت‌الحمایه آن در ادلب، که دیروز، پنجشنبه (8 اسفند 1398) اتفاق افتاد، رخدادی است که می‌توان از آن به عنوان گرانیگاهی برای آغاز تحولات نوین در عرصه معادلات میدانی سوریه و منطقه خاورمیانه یاد کرد. در حمله جنگنده‌های روسیه، بر اساس اعلام منابع رسمی دولت ترکیه تا کنون 33 سرباز ترکیه کشته و تعداد زیادی نیز زخمی هستند. البته منابع غیررسمی تعداد کشته بیش از 50 نفر اعلام می‌کنند. این لحظه تاریخی، رخدادی نیست که به آسانی قابل چشم‌پوشی و سازش باشد لذا آن‌چه حتمی به نظر می‌رسد این است که در آینده بخشی بزرگ از معادلات منطقه ز این حادثه متاثر خواهد بود.

با این اوصاف، پس از وقوع رخداد نگاه افکار عمومی و ناظران سیاسی به سوی واکنش احتمالی ترکیه به روسیه و نیروهای ارتش سوریه معطوف شده و اکنون این پرسش به شکل جدی طرح می‌شودکه آیا امکان وقوع جنگ بزرگ میان روسیه و ترکیه محتمل است؟ در سطحی دیگر این مساله قابل طرح است که آینده معادلات میدانی و سیاسی در ادلب به عنوان نشیمن‌گاه بحران بزرگ در منطقه خاورمیانه به چه سمتی پیش خواهد رفت؟ در پرداختن به این پرسش‌های اساسی در ابتدا نکته قابل بحث این است که اهمیت ادلب از نظر میدانی برای بازیگران درگیر در بحران سوریه مورد واکاوی قرار بگیرد.

ادلب؛ کانون لحظه رخداد تغییر معادلات خاورمیانه

استان حلب با مساحتی حدود 6100 کیلومتر مریع، در شمال غرب سوریه واقع شده و از شرق هم‌مرز استان حلب و از جنوب هم‌مرز استان حما و در شمال غرب استان لاذقیه قرار دارد. ادلب با استان حتای ترکیه 130 کیلومتر مز مشترک دارد و بر اساس آمار اداره ثبت غیرنظامیان ملی ادلب، در شرایط کنونی 2 میلیون و 400 هزار شهروندان محلی و حدود یک میلیون و 300 هزار مهاجر داخلی از دیگر شهرها در ادلب ساکن هستند که بیشتر به شکل اسکان اردوگاهی است.

ادلب  که اکنون از آن به عنوان نبرد بزرگ برای اعمال حاکمیت دمشق بر کل نواحی سرزمینی‌اش یاد می‌شود، برای بشار اسد از اهمیت استراتژیک فوق‌العاده‌ای برخوردار است. از یک سو ادلب در مجاورت با استان لاذقیه که پایگاه هوایی الحمیمیم که نیروهای روسیه در آن قرار دارند، واقع شده و تسلط بر آن عمق استراتژیک بیشتری به ارتش سوریه می‌بخشد. همچنین، تسلط بر بزرگ‌راه «ام 5» که ترکیه، سوریه و اردن را به هم متصل می‌کند و از شهر ادلب گذار می‌کند، از اهمیتی فوق‌العاده برخوردار است. علاوه بر این، ادلب می‌تواندبه فتح‌الفتوح ارتش سوریه در آینده معادلات میدانی تبدیل شود. بشار اسد به خوبی می‌داند در صورت کنترل ادلب دیگر مناطق تحت کنترل نیروهای مخالف، به صورت دومینوار سقوط خواهند کرد. در واقع، ادلب برای محور دمشق-تهران- مسکو از اهمیتی استراتژیک فوق‌العاده‌ای برخوردار است.  

در سوی مقابل دمشق ترکیه نیز چند ملاحظه استراتژیک پیرامون ادلب دارد. از یک سو، اردوغان از حضور نیروهای تحت امر خود در ادلب به عنوان ابزاری برای بازی و حضور در معادلات منطقه خاورمیانه بهره می‌گیرد و از آن به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای سیاست خارجی خود یاد می‌کند، بنابراین، از دست دادن کنترل این استان به معنای ضربه‌ای سخت به راهبرد سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه خواهد بود.

ادلب؛ کانون چرخش معادلات میدانی

یکی از نقاط قابل توجه حضور گروههای تروریستی متعدد در استان ادلب است. اکنون وضعیت به ‌گونه‌ای است که از این شهر می‌توان به عنوان نشیمن‌گاه اصلی اسکان گروههای تروریستی و رادیکال در کل جهان یاد کرد. در محدوده‌ای به مساحت 6100 کیلومتر مریع تجمع بیش از صد هزار نیروی ترویست و افراط‌گرا امری غیر عادی به نظر می‌رسد. در واقع، احرار الشام، فیلق الشام، ارتش ادلب الحر، گروه تركمانیه ساحلی اول و دوم، گروه پیاده نظام اول و دوم، ارتش نخبه، ارتش النصر، تیپ موسوم به شهدای اسلام داریا، تیپ الحریة و گروه 23، نورالدین زنكی، ارتش الاحرار، الویه صقور الشام و تجمع دمشق از جمله گروه های تروریستی به شمار می آیند كه در مناطق اشغالی استان ادلب حضور دارند. اما گروه تروریستی هیات تحریر الشام كه متشكل از ده‌ها گروهك تروریستی است، بخش های وسیعی از استان ادلب و مناطق مرزی مشترك با كشور تركیه را در اشغال دارد.

با این اوصاف، با وجود اختلافات عمیق چند سال گذشته پیرامون ادلب و حتی با وجود امضای توافقنامه سپتامبر ۲۰۱۸ سوچی با حضور کشورهای ایران، روسیه و ترکیه، همچنان بحران بر سر این منطقه استراتژیک ادامه داشت  بارها روسیه، نظامیان ترک را به نقض توافقات متهم می‌کردند. در نهایت امر پس از تصمیم جدید دولت سوریه برای اعمال حاکمیت خود بر ادلب و دیگر مناطق شمالی، بحران با ترکیه به اوج رسید که نقطه عطف آن به حمله جنگنده‌های روسیه به مواضع نیروهای ارتش ترکیه و نیروهای تحت‌الحمایه‌اش ختم شد. در وضعیت جدید نیز مساله این است که سناریوهای پیش‌روی ادلب به چه سمتی پیش خواد رفت و ترکیه احتمالا چه راهبردی را در قبال بحران ادلب در پیش خواهد گرفت.

بحران ادلب؛ سناریوهای پیش‌رو و معانی ضمنی آن

در شرایطی که بحران ادلب به محلی برای برخورد آشکار روسیه و ترکیه تبدیل شده و ارتش سوریه تا واپسین مرزهای این استان برای آزادسازی و اعمال حاکمیت مجدد دمشق پیش رفته‌اند، امکان تداوم وضعیت به شکل کنونی به هیچ عنوان محتمل به نظر نمی‌رسد، بنابراین باید به آینده معالات ادلب و متعاقب آن بحران سوریه اندیشید. هر چند این معادلات چند بازیگر مشخص و آشکار دارد اما می‌تواند دیگر بازیگران بین‌المللی را به درون خود فرابخواند و بر تحولات منطقه خاورمیانه و آرایش نیروهای سیاسی تاثیر عمیقی بر جای بگذارد. با این تفاسیر می‌توان مهم‌ترین سناریوهای پیش‌رو پیرامون بحران ادلب و پیامدهای ضمنی آن را در سه محور ارائه کرد:

1- دوراهی اردوغان در ماندن یا ورود به جنگ فراگیر

در وضعیت کنونی اردوغان در دوراهی‌ای دشوار قرار گرفته است. او دو راه بیشتر پیش‌رو ندارد یا این‌که از ادلب طی یک توافق یا مصالحه عقب‌نشینی خواهد کرد و یا این‌که با تداوم سیاست کنونی، به جنگی فراگیر ورود خواهد کرد. واقعیت امر این است که تداوم وضعیت کج‌دار و مریز کنونی به هیچ‌عنوان ممکن نیست. ارتش سوریه و روسیه بر این مساله اصرار دارند که به طور حتم ادلب و دیگر مناطق را تحت حاکمیت مجدد دمشق قرار دهند.

در این میان قواعد بین‌المللی نیز از خواست و اراده بشار اسد برای پایان دادن به حضور ترکیه در این کشور حمایت می‌کند. همچنین، کشورهای اروپایی، به ویژه امانوئل مکرون رئیس‌جمهوری فرانسه بارها مواضع و سیاست‌های ترکیه در ادلب را مورد انتقاد و غیرقابل‌پذیرش ارزیابی کرده‌اند. در چنین وضعیتی امکان وقوع جنگ فراگیر از سوی دولت ترکیه علیه نیروهای ارتش سوریه و روسیه بسیار بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا هر دو طرف از عواقب مخرب وقوع چنین سناریویی اطلاع دارند و نظام بین‌الملل نیز اجازه چنین رخدادی را نخواهد داد. در نتیجه امر به نظر می‌رسد سناریوی محتمل‌تر عقب‌نشینی تدریجی و همراه با مصالحه ارتش ترکیه و نیروهای تروریست دست نشانده آن از ادلب طی فرآیندی از مذاکره و نشست‌های سیاسی خواهد بود.

2- آیا ناتو به نفع ترکیه به بحران ادلب ورود می‌کند؟

متعاقب تحولات کنونی و حمله مستقیم جنگنده‌های روسیه به نظامیان ترک در استان ادلب، آنکارا با آگاهی از این‌که به تنهایی نمی‌تواند در برابر روسیه و ارتش سوریه صف‌آرایی کند، امیدوار است که اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو بر اساس ماده 5 این سازمان از این کشور در برابر روسیه حمایت کنند. در همان لحظات ابتدایی وقوع رخداد، نیز شاهد بودیم مولود چاووش اغلو، وزیر امور خارجه ترکیه با ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو تماس گرفت. بر اساس ماده 5 اگر محدوده سرزمینی هر یک از کشورهای عضو ناتو مورد تهاجم طرف ثالث قرار بگیرد، تمامی اعضا موظف به حمایت از عضو مورد هجوم قرار گرفته هستند.

اکنون مساله این است که ترکیه در خاک سوریه و مرزهای خارج از محدوده حاکمیت خود مورد تهاجم قرار گرفته و بعید به نظر می‌رسد اعضای ناتو استناد ترکیه به ماده 5 را مورد پذیرش قرار دهند. تاکنون ناتو و استولتنبرگ تنها به محکومیت حملات روسیه اکتفا کرده‌اند و این امکان بسیار نامحتمل است که برای بازیگر دردسرساز ناتو ریسک تقابل با مسکو را بر خود تحمیل کنند. در حقیقت، اردوغان طی سال‌های گذشته آن‌قدر ترکیه را از ناتو و محور غربی دور کرده که عملا هر کدام در حوزه معادلات منطقه خاورمیانه مسیر خود را پیش رفته‌اند. در نتیجه انتظار ورود ناتو و به طور خاص حمایت میدانی ایالات متحده آمریکا از آنکارا در بحران ادلب بسیار بعید به نظر می‌رسد.

3- مهاجران به غرب؛ ابزار فشار ترکیه برای ورود اروپا به بحران ادلب

در سطحی دیگر، اردوغان طی چند سال گذشته از مساله آوارگان و باز کردن مرزهای ترکیه بر روی آن‌ها جهت ورود به مرزهای اروپا، در مقام ابزاری برای اعمال فشار بر اتحادیه اروپا بهره گرفته است. ترکیه در شرایط کنونی میزبان بیش از 3 میلیون آواره در مرزهای خود است و از این امر واهمه دارد که در نتیجه جنگ ادلب موجی دیگر از آورگان که شاید تعداشان بیش از 2 میلیون نفر باشد، راهی مرزهای ترکیه شوند.

در همین راستا، متعاقب بحران ادلب، وزارت امور خارجه ترکیه اعلام کرد: «در صورت وخامت اوضاع در ادلب، موج مهاجرت پناهجویان از ترکیه به غرب شدت خواهد یافت.» در واقع، ترکیه در مقام بزرگ‌ترین مامن مهاجران در جهان قصد دارد اروپایی‌ها را وادار کند در بحران ادلب مداخله کنند اما در مقطع کنونی بعید به نظر می‌رسد اروپایی‌ها حاضر به مداخله مستقیم شوند و اگر ایفای نقش باشد بیشتر به شکل حمایت بیانی و ورود به مذاکره با مسکو است. مجموع این روند نشان می‌دهد که اردوغان با ویران کردن پل‌های پشت سر خود در ارتباط با محور غرب، تنهاتر از همیشه با سیاست‌مداری باهوش و قدرتمند به نام ولادیمیر پوتین وارد تقابل شود.

  • نویسنده :
  • منبع :