سرمقاله ۱۹ دی شماره ۳۶۷۳ مورخه ۱۹ فروردینماه ۱۴۰۲ با عنوان «روحانیت و محبوبیت آسیب دیده!» به قلم حجت الاسلام هادی سروش بدین شرح است:
جماران، برزگترین سرمایه ضروری برای آنانکه با دلها سر وکار دارند؛ «محبوبیت» است. از اینجاست که پیامبران و امامان متوجه این سرمایه هستند.
پیامبر به «رحمةللعالمین» (انبیا/۱۰۰) معرفی میشود و ائمه هم سیاست مبنایی خود را در محبت و تألیف قلوب قرار دادهاند؛ «ان امامتنا کان بالرفق و التالف...» (وسائل الشیعه)
روحانیت راستین که وارثان انبیاء و اولیاء هستند برای حفظ آثار آنان باید بر طریق و مشی آنان قدم بردارند، و مورد محبت جامعه باشند تا از نفوذ در دلها بهرمند شده و بتوانند تأثیر گزار باشند.
امروز اگر تأثیر سخنان این قشر دلسوز و آگاه جامعه را کمتر مشاهده میکنیم، حتماً دارای علتی است که باید درصدد رفع آن بر آمد.
امام صادق(ع) گروهی از روحانیت را به طالبان فقاهت و عقلانیت معرفی نمود و بعد متذکر اوصاف چهار گانه شان میشود:
اولاً؛ از آنجا که ارتباط خالصانه باخدای متعال دارند، به گفتههای خود «عاملاند».
وثانیا؛ در دعوت جامعه به دین، بسیار مهربانند.
وثالثا؛ به شخصیت و مسئولیت خویش آگاهاند.
ورابعا؛ جامعه و شرائط زمانه را به درستی شناسائی میکنند.
براساس خصوصیت اول؛ تعبیر امام صادق (ع) درباره عالمی که به علم خود جامه عمل نپوشاند این است که؛ مانند آب بارانی است که وقتی بر روی سنگی باریده شود، چیزی از آن باقی نمیماند.
ارتباطات عالمان باچهره های منفی و مسئله دار جامعه؛ اعم از قدرت طلبان و یا ثروت اندوزان نامشروع، بزنگاه چنین خطری خواهد بود. (نهج البلاغه، خ/۸۷)
بر اساس خصوصیت دوم؛ عالمان دین باید: در مرحله نخست؛ متن اصیل دین را عرضه نمایند، نه برداشتهای سلیقهای و جناحی و فکری خویش را، که به آن پای بند شدهاند.
و در مرحله بعد؛ وظیفه روحانیت این است که، درعرضه دین به جامعه، باید محبت و شفقت را با دعوتشان به دین و دینداری، انجین سازند.
متاسفانه بی اخلاقیهایی مانند؛ اتهام انحراف و مرتد سازی و از زبان زور حرف زدن، دینداری را به دین گریزی مبدّل ساخته!
این همان چیزی است که فریاد امیرالمؤمنین (ع) در آورده که؛ آنان «با فریب و استفاده از زبان زور»، به افکار عمومی جامعه ضربه میزنند. (نهج البلاغه خ ۸۷)!
براساس خصوصیت سوم؛ عالمان دینی باید متوجه شخصیت و مسئولیت خویش باشند.
همه مسئولیت علماء دینی بعد از موظف بودنشان به کسب بالاترین مدارج دانش و اجتهاد در فهم زبان وحی، به دو نقطه اساسی که مورد اصرار امیرالمؤمنین (ع) است و آن:
الف) خدوم بودن نسبت به مظلومان و محرومان.
ب) سر ستیز داشتن با چپاولگران و زیاده خواهان. (نهج خطبه ۳)
افکار عمومی، هیچ سکوت و یا هیچ توجیهی را از سازمان روحانیت، در قبال ظلمها و حق کشیهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، بر نمیتابد. (ر.ک؛ نهج البلاغه، خ ۸۷)
نزدیکی به قدرتها و توجیه رفتارهای آنان، خصوصاً «توجیه دینی» برای ادامه قدرتهای فاقد عدالت و تحمیل آیات قرآن به نفع آنان؛ مهلکترین ضربه بر پیکره عالمان دینی است. (ر.ک؛ نهج البلاغه خ ۸۷).
خصوصیت چهارم؛ شناخت عمیق آنان از جامعه و زمان میباشد.
به تعبیر زیبای استاد شهید مرتضی مطهری؛ روحانیت باید زمان و نیازهای آن را شناخته و خود را با آن به طور صحیح منطبق سازد، وگرنه تباه خواهد شد!
امروز، روزی نیست که در پیچ و خم هایی که مردم در جامعه با آن مواجه هستند، روحانیت یا اظهار بی اطلاعی کند و یا مُهر «حرام است» را، به آن زده و خود را راحت کند.
امروز جامعه؛ از روحانیت شناخت درست نیازها و ارائه راه حل میخواهد.
جماران، برزگترین سرمایه ضروری برای آنانکه با دلها سر وکار دارند؛ «محبوبیت» است. از اینجاست که پیامبران و امامان متوجه این سرمایه هستند.
پیامبر به «رحمةللعالمین» (انبیا/۱۰۰) معرفی میشود و ائمه هم سیاست مبنایی خود را در محبت و تألیف قلوب قرار دادهاند؛ «ان امامتنا کان بالرفق و التالف...» (وسائل الشیعه)
روحانیت راستین که وارثان انبیاء و اولیاء هستند برای حفظ آثار آنان باید بر طریق و مشی آنان قدم بردارند، و مورد محبت جامعه باشند تا از نفوذ در دلها بهرمند شده و بتوانند تأثیر گزار باشند.
امروز اگر تأثیر سخنان این قشر دلسوز و آگاه جامعه را کمتر مشاهده میکنیم، حتماً دارای علتی است که باید درصدد رفع آن بر آمد.
امام صادق(ع) گروهی از روحانیت را به طالبان فقاهت و عقلانیت معرفی نمود و بعد متذکر اوصاف چهار گانه شان میشود:
اولاً؛ از آنجا که ارتباط خالصانه باخدای متعال دارند، به گفتههای خود «عاملاند».
وثانیا؛ در دعوت جامعه به دین، بسیار مهربانند.
وثالثا؛ به شخصیت و مسئولیت خویش آگاهاند.
ورابعا؛ جامعه و شرائط زمانه را به درستی شناسائی میکنند.
براساس خصوصیت اول؛ تعبیر امام صادق (ع) درباره عالمی که به علم خود جامه عمل نپوشاند این است که؛ مانند آب بارانی است که وقتی بر روی سنگی باریده شود، چیزی از آن باقی نمیماند.
ارتباطات عالمان باچهره های منفی و مسئله دار جامعه؛ اعم از قدرت طلبان و یا ثروت اندوزان نامشروع، بزنگاه چنین خطری خواهد بود. (نهج البلاغه، خ/۸۷)
بر اساس خصوصیت دوم؛ عالمان دین باید: در مرحله نخست؛ متن اصیل دین را عرضه نمایند، نه برداشتهای سلیقهای و جناحی و فکری خویش را، که به آن پای بند شدهاند.
و در مرحله بعد؛ وظیفه روحانیت این است که، درعرضه دین به جامعه، باید محبت و شفقت را با دعوتشان به دین و دینداری، انجین سازند.
متاسفانه بی اخلاقیهایی مانند؛ اتهام انحراف و مرتد سازی و از زبان زور حرف زدن، دینداری را به دین گریزی مبدّل ساخته!
این همان چیزی است که فریاد امیرالمؤمنین (ع) در آورده که؛ آنان «با فریب و استفاده از زبان زور»، به افکار عمومی جامعه ضربه میزنند. (نهج البلاغه خ ۸۷)!
براساس خصوصیت سوم؛ عالمان دینی باید متوجه شخصیت و مسئولیت خویش باشند.
همه مسئولیت علماء دینی بعد از موظف بودنشان به کسب بالاترین مدارج دانش و اجتهاد در فهم زبان وحی، به دو نقطه اساسی که مورد اصرار امیرالمؤمنین (ع) است و آن:
الف) خدوم بودن نسبت به مظلومان و محرومان.
ب) سر ستیز داشتن با چپاولگران و زیاده خواهان. (نهج خطبه ۳)
افکار عمومی، هیچ سکوت و یا هیچ توجیهی را از سازمان روحانیت، در قبال ظلمها و حق کشیهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، بر نمیتابد. (ر.ک؛ نهج البلاغه، خ ۸۷)
نزدیکی به قدرتها و توجیه رفتارهای آنان، خصوصاً «توجیه دینی» برای ادامه قدرتهای فاقد عدالت و تحمیل آیات قرآن به نفع آنان؛ مهلکترین ضربه بر پیکره عالمان دینی است. (ر.ک؛ نهج البلاغه خ ۸۷).
خصوصیت چهارم؛ شناخت عمیق آنان از جامعه و زمان میباشد.
به تعبیر زیبای استاد شهید مرتضی مطهری؛ روحانیت باید زمان و نیازهای آن را شناخته و خود را با آن به طور صحیح منطبق سازد، وگرنه تباه خواهد شد!
امروز، روزی نیست که در پیچ و خم هایی که مردم در جامعه با آن مواجه هستند، روحانیت یا اظهار بی اطلاعی کند و یا مُهر «حرام است» را، به آن زده و خود را راحت کند.
امروز جامعه؛ از روحانیت شناخت درست نیازها و ارائه راه حل میخواهد.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/57736