یادداشت پایگاه خبری ۱۹ دی آنلاین به قلم حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری بدین شرح است:
درمیان مسئولان و شخصیتهای انقلاب طی ۴۴ سال گذشته، همواره انسانهای ممتازی داشتیم که انصافاً مصداق بارز «شیفتگان خدمت» بودند و بدون سر و صدا، توقع و ادعاهای آنچنانی به فعالیتهای دینی، فرهنگی، اجرایی و سیاسی خود متمرکز میشدند به یقین یکی از آنها شهید آیت الله حاج شیخ عباسعلی سلیمانی است، روز شنبه که درمراسم تشییع پیکر و مجلس ترحیم این روحانی متعهد و انقلابیِ واقعی در قم حضور داشتم نا خواسته به یاد شهید سردار سلیمانی افتادم، چون مراسم هر دو شهید، از جهاتی تقریباً شبیه هم بود از اقشار مختلف مردم در آن شرکت داشتند، حتی برادران اهل تسنن از سیستان و بلوچستان هم آمده بودند.
وقتی اندکی بیشتر تأمل کردم متوجه شدم این دو شخصیت (یکی نظامی و دیگری حوزوی) نقاط مشترک فراوانی با هم دارند. روحانی شهید سلیمانی در طول مسئولیتهای مهمی مانند امامت جمعه در بابلسر و زاهدان از سوی امام خمینی و رهبری، نمایندگی آیت الله منتظری و رهبری در دانشگاهها، نمایندگی رهبری در امور اهل سنت استان سیستان بلوچستان، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری و اخیراً نمایندگی ولی فقیه و امام جمعه کاشان را داشت، اما حتی یک موردی مشاهده نشد طی خطبههای نماز جمعه یا مصاحبه و نوشتهای، سوژهای به دست بدخواهان نظام داده باشد و یا با حرکت و عمل غیر متعارف ، غلو، تملق و تعریض به این و آن موجب بد بینی مردم نسبت به انقلاب، نظام و سایر مقدسات شود.
دیدگاههای تقریبی و ارتباطهای صمیمی، معقول و منطقی او با برادران و جوانان اهل سنت به قدری با سعه صدر و نگاه بزرگوارانه توأم بود که بحق او را به «زین» یعنی زینت و مایه افتخار اهل بیت علیهم السلام مبدل ساخته بود. چنانکه که به گروههای سیاسی و دانشجویان دختر و پسر نیز در سطح دانشگاهها همین حالت را داشت و برای همه آنها پدری میکرد. او در جملهای گفته بود که افتخار میکند با شهید حاج قاسم سلیمانی، نام فامیلی مشترک دارد و در واقع میخواست بدین طریق به راه، روش و منش آن شهید بزرگ عنایت مضاعف داشته و آنها را در جامعه ترویج دهد؛ اما کیست که نداند سردارعزیز سلیمانی در اکتساب و تجمیع این فضائل و ویژگیهای اخلاقی در وجود خویش، مدیون روحانیونی همچون شیخ عباسعلی سلیمانیها میباشد. آنچه مسلم است هر دو شخصیت نظامی و حوزوی از تبار شهیدانی مانند مطهری، بهشتی، رجائی، باهنر، باکری و... به شمار میآیند و هیچ سنخیتی با «تشنگان قدرت» نداشتند، به توده مردم عشق میورزیدند، اعتدال، میانه روی، استقلال فکری و عدم وابستگی به گروههای سیاسی و کنار آمدن و زیر بال گرفتن همه آنها از جمله خصوصیات مشترک این دو سلیمانی بود؛ هر دو به صلح، آرامش، آسایش و رفاه مردم فکر و تلاش میکردند، یکی در سطح منطقه و دیگری در سطح کشور.
معلوم نیست شخصیتهای این چنین دوست داشتنی، مستقل، اعتدالی، تقریبی، عاقل ، پاک، صادق و مخلص با این همه سابقه درخشان، چرا نمیتوانند بیشتر ادامه فعالیت داشته باشند؟ ناگهان خود استعفا میدهند یا کنار گذاشته شده، بازنشسته، بازخرید و در نهایت منزوی میشوند؟ امام جمعه شهید سلیمانی با این که حدود ۷۵ سال داشت، اما از نظر توان جسمی، هوش و حافظه در حد نرمال بود و هرگز مشکل جدی نداشت و استعفای او از امامت جمعه کاشان برای همه دلسوزان اندکی غیر منتظره شد. علاوه شخصیتی با آن همه سابقه و مسئولیتهای مهم، چرا در شهر خود این چنین غریب و رها شد حتی یک همراه بدون مسلح هم نداشت؟ انصافاً جای تأسف فراوان دارد.
امام جمعه محترم بابل طی مصاحبهای گفته: قتل آیت الله سلیمانی اتفاق عادی نبوده، برنامه ریزی شده است و سلسله مراتبی در پشت پرده دارد. این سخن قابل تأمل است و جا دارد مسئولین پیگیری و به مردم گزارش کنند. اما آنچه از ترور شهیدان قاسم سلیمانی، تهرانی مقدم، فخری زاده و امثال آنها تجربه نشان میدهد شبکههای مشترک جاسوسی آمریکا، اسرائیل و روسیه، همواره به دنبال انسانهای عاقل، معتدل، مستقل و کار آمد هستند تا هر کدام را به بهانههای کذایی از میان بردارند و البته تا حدودی هم موفق شدند. از همین ترورها معلوم میشود وجود و حضور نافذ انسانهای شریف، ریشه دار، عاقل و معتدل در صحنههای سیاسی، اجرائی، نظامی، فرهنگی و دینی کشور برای دشمنان چقدر شکننده است و برای آنها نمیتواند قابل تحمل باشد.
سخن پایانی این که روش، منش و مبانی اعتدالی و استقلالی شهیدان سلیمانی نیاز جامعه امروز ماست و میتواند سرمشق و الگوی مناسبی برای همه مسئولان و به خصوص امام جمعههای سرتاسر کشور باشد، چرا که ریشه در مکتب و مبانی حضرت امام و حواریون امام دارد.
درمیان مسئولان و شخصیتهای انقلاب طی ۴۴ سال گذشته، همواره انسانهای ممتازی داشتیم که انصافاً مصداق بارز «شیفتگان خدمت» بودند و بدون سر و صدا، توقع و ادعاهای آنچنانی به فعالیتهای دینی، فرهنگی، اجرایی و سیاسی خود متمرکز میشدند به یقین یکی از آنها شهید آیت الله حاج شیخ عباسعلی سلیمانی است، روز شنبه که درمراسم تشییع پیکر و مجلس ترحیم این روحانی متعهد و انقلابیِ واقعی در قم حضور داشتم نا خواسته به یاد شهید سردار سلیمانی افتادم، چون مراسم هر دو شهید، از جهاتی تقریباً شبیه هم بود از اقشار مختلف مردم در آن شرکت داشتند، حتی برادران اهل تسنن از سیستان و بلوچستان هم آمده بودند.
وقتی اندکی بیشتر تأمل کردم متوجه شدم این دو شخصیت (یکی نظامی و دیگری حوزوی) نقاط مشترک فراوانی با هم دارند. روحانی شهید سلیمانی در طول مسئولیتهای مهمی مانند امامت جمعه در بابلسر و زاهدان از سوی امام خمینی و رهبری، نمایندگی آیت الله منتظری و رهبری در دانشگاهها، نمایندگی رهبری در امور اهل سنت استان سیستان بلوچستان، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری و اخیراً نمایندگی ولی فقیه و امام جمعه کاشان را داشت، اما حتی یک موردی مشاهده نشد طی خطبههای نماز جمعه یا مصاحبه و نوشتهای، سوژهای به دست بدخواهان نظام داده باشد و یا با حرکت و عمل غیر متعارف ، غلو، تملق و تعریض به این و آن موجب بد بینی مردم نسبت به انقلاب، نظام و سایر مقدسات شود.
دیدگاههای تقریبی و ارتباطهای صمیمی، معقول و منطقی او با برادران و جوانان اهل سنت به قدری با سعه صدر و نگاه بزرگوارانه توأم بود که بحق او را به «زین» یعنی زینت و مایه افتخار اهل بیت علیهم السلام مبدل ساخته بود. چنانکه که به گروههای سیاسی و دانشجویان دختر و پسر نیز در سطح دانشگاهها همین حالت را داشت و برای همه آنها پدری میکرد. او در جملهای گفته بود که افتخار میکند با شهید حاج قاسم سلیمانی، نام فامیلی مشترک دارد و در واقع میخواست بدین طریق به راه، روش و منش آن شهید بزرگ عنایت مضاعف داشته و آنها را در جامعه ترویج دهد؛ اما کیست که نداند سردارعزیز سلیمانی در اکتساب و تجمیع این فضائل و ویژگیهای اخلاقی در وجود خویش، مدیون روحانیونی همچون شیخ عباسعلی سلیمانیها میباشد. آنچه مسلم است هر دو شخصیت نظامی و حوزوی از تبار شهیدانی مانند مطهری، بهشتی، رجائی، باهنر، باکری و... به شمار میآیند و هیچ سنخیتی با «تشنگان قدرت» نداشتند، به توده مردم عشق میورزیدند، اعتدال، میانه روی، استقلال فکری و عدم وابستگی به گروههای سیاسی و کنار آمدن و زیر بال گرفتن همه آنها از جمله خصوصیات مشترک این دو سلیمانی بود؛ هر دو به صلح، آرامش، آسایش و رفاه مردم فکر و تلاش میکردند، یکی در سطح منطقه و دیگری در سطح کشور.
معلوم نیست شخصیتهای این چنین دوست داشتنی، مستقل، اعتدالی، تقریبی، عاقل ، پاک، صادق و مخلص با این همه سابقه درخشان، چرا نمیتوانند بیشتر ادامه فعالیت داشته باشند؟ ناگهان خود استعفا میدهند یا کنار گذاشته شده، بازنشسته، بازخرید و در نهایت منزوی میشوند؟ امام جمعه شهید سلیمانی با این که حدود ۷۵ سال داشت، اما از نظر توان جسمی، هوش و حافظه در حد نرمال بود و هرگز مشکل جدی نداشت و استعفای او از امامت جمعه کاشان برای همه دلسوزان اندکی غیر منتظره شد. علاوه شخصیتی با آن همه سابقه و مسئولیتهای مهم، چرا در شهر خود این چنین غریب و رها شد حتی یک همراه بدون مسلح هم نداشت؟ انصافاً جای تأسف فراوان دارد.
امام جمعه محترم بابل طی مصاحبهای گفته: قتل آیت الله سلیمانی اتفاق عادی نبوده، برنامه ریزی شده است و سلسله مراتبی در پشت پرده دارد. این سخن قابل تأمل است و جا دارد مسئولین پیگیری و به مردم گزارش کنند. اما آنچه از ترور شهیدان قاسم سلیمانی، تهرانی مقدم، فخری زاده و امثال آنها تجربه نشان میدهد شبکههای مشترک جاسوسی آمریکا، اسرائیل و روسیه، همواره به دنبال انسانهای عاقل، معتدل، مستقل و کار آمد هستند تا هر کدام را به بهانههای کذایی از میان بردارند و البته تا حدودی هم موفق شدند. از همین ترورها معلوم میشود وجود و حضور نافذ انسانهای شریف، ریشه دار، عاقل و معتدل در صحنههای سیاسی، اجرائی، نظامی، فرهنگی و دینی کشور برای دشمنان چقدر شکننده است و برای آنها نمیتواند قابل تحمل باشد.
سخن پایانی این که روش، منش و مبانی اعتدالی و استقلالی شهیدان سلیمانی نیاز جامعه امروز ماست و میتواند سرمشق و الگوی مناسبی برای همه مسئولان و به خصوص امام جمعههای سرتاسر کشور باشد، چرا که ریشه در مکتب و مبانی حضرت امام و حواریون امام دارد.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/58847