یادداشت پایگاه خبری ۱۹ دی آنلاین با عنوان «سردرگمتر از همیشه» به قلم رضا صدرایی بدین شرح است:
در یک دهه اخیر شاید کمتر دولتمردی در جهان به اندازه دولت مردان ایرانی، وعدههایی برای کاهش تورم داده باشند، همچنین در هیچ کشوری به اندازه ایران، شکست در این وعدهها مشهود نبود و نمود بیرونی نداشت. شرایط آنقدر نگرانکننده است که هفته گذشته علی آقا محمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد: «۱۹ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت در سراسر ایران وجود دارد که از امکانات اولیه زندگی مانند مسکن، اشتغال، تحصیلات تا ۱۲ سال، سلامت، خوراک و پوشاک محروم هستند.»
به نظر میرسد یکی از دلایلی که مسئولان نمیتوانند در کاهش تورم موفق عمل کنند، باور به «چیزهایی» است که وجود ندارد یا بالا دانستن احتمال رخدادهایی است که اتفاق نمیافتند. نمونه آشکار آن را میتوان در ادبیات «زمستان سخت برای اروپاییان» وزیر نفت مشاهده کرد.
مسئولین طوری حرف میزنند و تصمیم میگیرند و عمل میکنند که گویا آنها از سیارهای دیگر آمدهاند. با مردم زبان مشترک ندارند، درد مردم الف است و آنها ب را میکاوند. برخی هم نه قبلیها را قبول دارند و نه دانش و تجربه جهانی را؛ میخواهند چرخ را از نو اختراع کنند و آخرش هم مثلثی، ذوزنقهای، چند ضلعی نامنظمی درست میکنند و میگویند: تا حالا اشتباه میزدید؛ چرخ اصلی این است!
کارشناسان معتقدند مدیران امروز سردرگمتر از همیشه هستند به همین دلیل نمیتوانند تصمیمات مناسب اتخاذ کنند. سردرگمی نیز منشأ مشخصی دارد؛ «عدم شناخت کافی از شرایط». همین عدم شناخت از شرایط میتواند «ترتیب اولویتها» را تغییر دهد؛ اینکه سیاستمدار به جای تلاش برای بهبود وضعیت و جبران قدرت خرید ازدست رفته دهکهای اول تا هشتم، به سمت اقداماتی مانند تأخیر در انتشار آمار و ارقام یا تکذیب آمار رسمی با انتشار گزارش دیگری میرود، نشان از تغییر اولویتها و البته بازی خطرناک با اقتصاد است. شعار سال جاری «مهار تورم و رشد تولید» درنظر گرفته شده، اما آیا اساساً دولت میتواند در غیاب اطلاعات و انتشار منظم دادهها، چیزی را مهار کند؟ وقتی نمیداند اکنون در چه شرایطی است، چه چیزی را میخواهد مهار کند؟ با وجود این شرایط آیا انتظار فقرزدایی آنها، همچنان وجود دارد؟
در یک دهه اخیر شاید کمتر دولتمردی در جهان به اندازه دولت مردان ایرانی، وعدههایی برای کاهش تورم داده باشند، همچنین در هیچ کشوری به اندازه ایران، شکست در این وعدهها مشهود نبود و نمود بیرونی نداشت. شرایط آنقدر نگرانکننده است که هفته گذشته علی آقا محمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد: «۱۹ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت در سراسر ایران وجود دارد که از امکانات اولیه زندگی مانند مسکن، اشتغال، تحصیلات تا ۱۲ سال، سلامت، خوراک و پوشاک محروم هستند.»
به نظر میرسد یکی از دلایلی که مسئولان نمیتوانند در کاهش تورم موفق عمل کنند، باور به «چیزهایی» است که وجود ندارد یا بالا دانستن احتمال رخدادهایی است که اتفاق نمیافتند. نمونه آشکار آن را میتوان در ادبیات «زمستان سخت برای اروپاییان» وزیر نفت مشاهده کرد.
مسئولین طوری حرف میزنند و تصمیم میگیرند و عمل میکنند که گویا آنها از سیارهای دیگر آمدهاند. با مردم زبان مشترک ندارند، درد مردم الف است و آنها ب را میکاوند. برخی هم نه قبلیها را قبول دارند و نه دانش و تجربه جهانی را؛ میخواهند چرخ را از نو اختراع کنند و آخرش هم مثلثی، ذوزنقهای، چند ضلعی نامنظمی درست میکنند و میگویند: تا حالا اشتباه میزدید؛ چرخ اصلی این است!
کارشناسان معتقدند مدیران امروز سردرگمتر از همیشه هستند به همین دلیل نمیتوانند تصمیمات مناسب اتخاذ کنند. سردرگمی نیز منشأ مشخصی دارد؛ «عدم شناخت کافی از شرایط». همین عدم شناخت از شرایط میتواند «ترتیب اولویتها» را تغییر دهد؛ اینکه سیاستمدار به جای تلاش برای بهبود وضعیت و جبران قدرت خرید ازدست رفته دهکهای اول تا هشتم، به سمت اقداماتی مانند تأخیر در انتشار آمار و ارقام یا تکذیب آمار رسمی با انتشار گزارش دیگری میرود، نشان از تغییر اولویتها و البته بازی خطرناک با اقتصاد است. شعار سال جاری «مهار تورم و رشد تولید» درنظر گرفته شده، اما آیا اساساً دولت میتواند در غیاب اطلاعات و انتشار منظم دادهها، چیزی را مهار کند؟ وقتی نمیداند اکنون در چه شرایطی است، چه چیزی را میخواهد مهار کند؟ با وجود این شرایط آیا انتظار فقرزدایی آنها، همچنان وجود دارد؟
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/59469