19 دی: شهرام گیلآبادی، کارگردان و پژوهشگر تئاتر در گفت وگو با روزنامه فرهیختگان به انتقاد از کمیسیون فرهنگی مجلس پرداخت.
شهرام گیلآبادی در گفتگو با فرهیختگان گفت: کمیسیون فرهنگی پایگاه اصلی حزب پایداری است. در تمام مجلس اکثر پایداریچیها جمع شدند و بدون شک بزرگترین ضربهای که از سمت مجلس به فرهنگ و هنر وارد میشود از جانب همینها است. دستگاههای فرهنگی و هنری ما هم منبعث از کمیسیون فرهنگی هستند و این کمیسیون هم به نوعی پایگاه حمایت از حزب پایداری در فضای فرهنگ و هنر کشور شده است. تمام انسدادها، تمام قبضها، بسته بودنها و فتنههایی که در حوزه مختلف فرهنگ و هنر با آن مواجه هستیم در اثر کار شبکهای است که در فضای حزب پایداری صورت گرفته است. به نظرم اینها پشتوانه جدی مجلس را هم دارند.
در کشور باید از سه دسته آدم و شبکه احساس خطر کرد؛ دسته التقاط، دسته نفاق و دسته انحراف. به نظر من انحراف فرهنگی و هنری که ما الان در کشور شاهدش هستیم و در صداوسیما، وزارت ارشاد و جاهای مختلف میبینیم و حتی فتنهای که در ارتباط با بحث حجاب اتفاق افتاد را میتوان ردیابی کرد و رأس آن را در مجلس و کمیسیون فرهنگی دید.
کمیسیون فرهنگی باید به جامعه فرهنگ و هنر کشور پاسخگو باشد که چه کار عمده و اساسی و ریشهای برای هنر کشور انجام داده است، جز یک برنامه بهشدت مخدوش و برخورنده که از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به کمیسیون فرهنگی رفت و مورد تایید قرار گرفت و اساسا انحراف از همان نقطه با هنرمندان و اهالی فرهنگ آغاز شد.
این کمیسیون موضوعات و گفتوگوهای داخلی را با اهالی فرهنگ و هنر تبدیل به گفتوگوهای امنیتی کرد، چرا؟ چون اساسا کمیسیون فرهنگی فراموش کرد که فرهنگ و هنر باید زایش ارتباطی داشته باشد و این امر جزئی از ارتباطات راهبردی کشور است. چون این را فراموش کردند و ارتباطات راهبردی را ندیدند، مصالح کشور را هم در نظر نگرفتند.
این جنس رفتارها باعث شد برنامهها به سمت فضاهای سلبی حرکت کند و ارتباطات توسعه که فضای گفتوگو با هنرمندان و اهالی فرهنگ ایجاد میکرد، دچار انقطاع شد. شکافها تبدیل به گسل در فضای فرهنگی شد. شکافهایی که پیش از این، مسئولان هوشمند فرهنگی به صورت دائم سعی میکردند رفع کنند، به حدی وسیع شد که گسلهای فرهنگی به وجود آمد و هنرمندان در فضای ارتباطی دیگر نقطه گفتوگویی برای خود و حتی نظام تصور نکردند. به نظر من کمیسیون فرهنگی مجلس، متهم درجه یک قطع شدن ارتباطات هنرمندان با کشور و نظام جمهوری اسلامی محسوب میشود و باید به این اتهام پاسخگو باشند. گاهی اوقات ما به دنبال ارتباط کمیسیون فرهنگی با تئاتر، موسیقی، سینما و... هستیم و گاهی باید دنبال یک نقطه بالاتر که ارتباطات راهبردی است، باشیم. هنر و فرهنگ به نسبت درصد مرجعیتی که دارند باید سنجیده شوند. مرجعیت اهل هنر و فرهنگ ۲۷ درصد از جامعه ما است. ورزشکاران هم بالای ۲۵ درصد مرجعیت دارند پس باید این گفتوگو دائم جاری و ساری باشد. ما باید از این درصد مرجعیت در جهت توسعه فکری جامعه استفاده کنیم. ولی این قطع کردن، مرزبندیها، جناحبازی و خالصسازی که سعی کردند به غلط انجام دهند باعث شد فرهنگ و هنر پشتوانه جذب حداکثری فرزندان خود را نداشته باشد و فرزندان فرهنگ و هنر در مقابل فضای باطلی که به وجود آمد صفآرایی کردند. این فضای باطل ناشی از همین نوع نگاهی است که از کمیسیون فرهنگی مجلس شروع شد. کمیسیون فرهنگی مجلس به نظرم نقطه سیاه عملکرد مجلس است و اگر اصلاح نشود که البته فرصتی برای اصلاح آن وجود ندارد، لژنه مستحکمی برای افتراق خواهد بود.
در کشور باید از سه دسته آدم و شبکه احساس خطر کرد؛ دسته التقاط، دسته نفاق و دسته انحراف. به نظر من انحراف فرهنگی و هنری که ما الان در کشور شاهدش هستیم و در صداوسیما، وزارت ارشاد و جاهای مختلف میبینیم و حتی فتنهای که در ارتباط با بحث حجاب اتفاق افتاد را میتوان ردیابی کرد و رأس آن را در مجلس و کمیسیون فرهنگی دید.
کمیسیون فرهنگی باید به جامعه فرهنگ و هنر کشور پاسخگو باشد که چه کار عمده و اساسی و ریشهای برای هنر کشور انجام داده است، جز یک برنامه بهشدت مخدوش و برخورنده که از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به کمیسیون فرهنگی رفت و مورد تایید قرار گرفت و اساسا انحراف از همان نقطه با هنرمندان و اهالی فرهنگ آغاز شد.
این کمیسیون موضوعات و گفتوگوهای داخلی را با اهالی فرهنگ و هنر تبدیل به گفتوگوهای امنیتی کرد، چرا؟ چون اساسا کمیسیون فرهنگی فراموش کرد که فرهنگ و هنر باید زایش ارتباطی داشته باشد و این امر جزئی از ارتباطات راهبردی کشور است. چون این را فراموش کردند و ارتباطات راهبردی را ندیدند، مصالح کشور را هم در نظر نگرفتند.
این جنس رفتارها باعث شد برنامهها به سمت فضاهای سلبی حرکت کند و ارتباطات توسعه که فضای گفتوگو با هنرمندان و اهالی فرهنگ ایجاد میکرد، دچار انقطاع شد. شکافها تبدیل به گسل در فضای فرهنگی شد. شکافهایی که پیش از این، مسئولان هوشمند فرهنگی به صورت دائم سعی میکردند رفع کنند، به حدی وسیع شد که گسلهای فرهنگی به وجود آمد و هنرمندان در فضای ارتباطی دیگر نقطه گفتوگویی برای خود و حتی نظام تصور نکردند. به نظر من کمیسیون فرهنگی مجلس، متهم درجه یک قطع شدن ارتباطات هنرمندان با کشور و نظام جمهوری اسلامی محسوب میشود و باید به این اتهام پاسخگو باشند. گاهی اوقات ما به دنبال ارتباط کمیسیون فرهنگی با تئاتر، موسیقی، سینما و... هستیم و گاهی باید دنبال یک نقطه بالاتر که ارتباطات راهبردی است، باشیم. هنر و فرهنگ به نسبت درصد مرجعیتی که دارند باید سنجیده شوند. مرجعیت اهل هنر و فرهنگ ۲۷ درصد از جامعه ما است. ورزشکاران هم بالای ۲۵ درصد مرجعیت دارند پس باید این گفتوگو دائم جاری و ساری باشد. ما باید از این درصد مرجعیت در جهت توسعه فکری جامعه استفاده کنیم. ولی این قطع کردن، مرزبندیها، جناحبازی و خالصسازی که سعی کردند به غلط انجام دهند باعث شد فرهنگ و هنر پشتوانه جذب حداکثری فرزندان خود را نداشته باشد و فرزندان فرهنگ و هنر در مقابل فضای باطلی که به وجود آمد صفآرایی کردند. این فضای باطل ناشی از همین نوع نگاهی است که از کمیسیون فرهنگی مجلس شروع شد. کمیسیون فرهنگی مجلس به نظرم نقطه سیاه عملکرد مجلس است و اگر اصلاح نشود که البته فرصتی برای اصلاح آن وجود ندارد، لژنه مستحکمی برای افتراق خواهد بود.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/61688