سالها پيش كه من صفحه قرآن و معارف اسلامى را در روزنامه اطلاعات راه اندازى كرده بودم پس از چندى پدرم كه يك روحانى اهل اصفهان بود از شغل من اظهار نارضايتى كرد و گفت دوست دارم به قم بروى و درس حوزه بخوانى، البته من هم علاقمند درس حوزه بودم ولى احساس مىكردم كارم در روزنامه اطلاعات در راستاى نشر معارف اسلامى است و آن را ترجيح مىدادم اما به سفارش پدر ناچار تصميم گرفتم كارم را رها كنم و به حوزه براى درس خواندن بروم؛ اما ترديد داشتم آيا اينكار به صلاح است يا نه؟ كه براى اطمينان خاطر به نزد مرحوم حضرت آيت الله بهجت رفتم و طرح موضوع كردم.
جالب است كه آيت الله بهجت مرا از ورود به حوزه منع كرد و فرمودند ما اينجا عالم و روحانى زياد داريم ولى امثال شما كه بتوانند حرف علما را به گوش مردم برسانند خيلى كم داريم و شما كه در روزنامه كار مىكنيد ارزش كارتان از علمايى كه تبليغ مىكنند كمتر نيست، چون حلقه وصل مردم و آنها هستيد، در تهران بمانيد و كارتان را در روزنامه ادامه دهيد و به پدر هم از قول من بگوييد كه با فلانى مشورت كردم و او گفت كارت در روزنامه خيلى مهمتر است و همان را ادامه بده.
در آن روز من واقعا از روشن بينى آيت الله بهجت كه مرجع سنتى و عارفى بودند تعجب كردم و باور نمىكردم ايشان براى كار خبرنگارى اينقدر ارزش قائل باشند! البته پدرم نيز با شنيدن فرمايش آيت الله بهجت قانع شد و ديگر پيگير قم رفتن من نشد و من هم با شوق و انگيزه بيشترى به كارم در روزنامه ادامه دادم.
- نویسنده : مرتضى نجفى قدسى
- منبع :