19 دی: هم میهن در یادداشتی به نقد یکی دیگر از اقدامات وزیر آموزش و پرورش پرداخته است.
این روزنامه نوشت: رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش و پرورش با مباهات از تصمیم این وزارتخانه برای تغییر 20 هزار مدیر مدرسه در سال جاری خبر داده است. او هدف از این اقدام شگفت‌آور و نامتعارف را ایجاد تحول در مدارس عنوان کرده است.بیست هزار، عدد بسیار بزرگی است حتی برای ما که در این سال‌ها اعداد عجیب می‌شنویم، هنوز آنقدر عادت نشده است.
دلیل تغییر این تعداد مدیر آن هم در یک زمان کوتاه چیست؟ چطور امکان دارد همه این مدیران مشکل داشته باشند؟ یعنی بیست هزار مدیر مدرسه صلاحیت نداشتند؟ اصلاً چرا باید با چنین سرعتی این همه تغییر انجام شود؟ آیا این کار آقای وزیر را می‌توان به خالص‌سازی و پاکسازی در مدارس تعبیر کرد؟ مدیران جایگزین را چگونه و براساس چه ملاک و معیاری انتخاب کرده‌اند؟
تصمیم وزیر آموزش و پرورش از جهات گوناگون قابل بررسی است. آموزش و پرورش قوانینی دارد که رعایت آنها برای همه لازم است، چه وزیر باشد چه مدیر مدرسه و چه هرکسی دیگر. یکی از آنها شرایط تغییر و برکناری مدیران است.
براساس آیین‌نامه انتخاب و انتصاب مدیران مدارس، ملاک تغییر و برکناری(عزل) مدیران، مفاد قانون رسیدگی به تخلفات اداری (مصوبه مجلس شورای اسلامی) و آیین‌نامه اجرایی قانون مدیریت خدمات کشوری (مصوبه هیئت وزیران) و سایر مقررات و ضوابط حاکم است. آیا در جریان این تغییر چنین مقرراتی رعایت شده است؟ اگر مستنداتی وجود دارد که این همه مدیر صلاحیت مدیریت نداشته‌اند، باید پرسید این چه شیوه مدیریت وزارتخانه است که این همه مدیر فاقد صلاحیت را به کار گرفته است؟ اگر همان عللی که باعث این عدم‌صلاحیت شده، هم‌چنان مؤثر باشد، چنین تغییری مشکلی را حل نمی‌کند و باز هم مشکل مدیران فاقد صلاحیت وجود خواهد داشت و چه‌بسا این مشکل تشدید شود.
اگر وزارتخانه به دنبال تحول است، پیش از هر چیز باید به علل اصلی بپردازد، نه آنکه علامت‌ها را پاک کند. اگر هم مشکل در سازوکارها نیست پس تغییر این همه مدیر به چه قصدی صورت گرفته است؟ آقای وزیر گفته‌اند که هدف، ایجاد تحول است. وظیفه وزیر که مدیر ارشد یک دستگاه اداری است، سخن گفتن روشن و بدون ابهام است. وزیر محترم توضیح نمی‌دهند مقصودشان از تحول چیست که تغییر این همه مدیر را ضروری می‌سازد. مشخص نکرده‌اند مدارسی که قرار است تحول در آنها صورت بگیرد و الگوی مدارس دیگر بشوند، به چه سمت و سویی خواهند رفت.
این تغییر، رویه دیگری هم دارد. مشخص نیست چه کسانی با چه توانایی‌هایی جای مدیران قبلی را گرفته‌اند. داوطلبان مدیریت مدارس باید از شرایط و صلاحیت‌هایی مشخص برخوردار باشند. باید دارای صلاحیت‌های عمومی، تخصصی و حرفه‌ای باشند که با جزئیات در آیین‌نامه‌های آموزش و پرورش آمده است.
درعین حال کسی که مدیر می‌شود قبلا باید معاون مدرسه باشد. آیا همه این موارد در انتصاب‌های جدید رعایت شده است؟ آیا مدیرانی آمده‌اند که کنترل بیشتری روی معلمان و دانش‌آموزان اعمال کنند. آیا قرار است فکر و نگاه خاصی بر آنها تحمیل شود؟ وقتی مدیران مدارس با چنین سرعتی عوض می‌شوند، تردیدهایی درباره رعایت روال‌های قانونی پیش می‌آید. نوع بیان آقای وزیر هم رافع این ابهامات نیست بلکه آن را تشدید می‌کند.
ریشه این مسائل به نوع تلقی مدیران کشور از نظام آموزش و پرورش برمی‌گردد.مشکل اصلی در این نوع نگاه است که آموزش و پرورش را ابزاری برای تبلیغات سیاسی تعریف کرده‌اند. برای همین است که مدیران ارشد وزارتخانه به جای اینکه به مشکلات اصلی این دستگاه توجه کنند و نگران باشند که نتیجه عملکرد آن کیفیت لازم را ندارد، نگرانند که این تعداد مدیر را در اسرع وقت تغییر دهند. چرا؟ برای پاسخ این پرسش به تلقی از آموزش توجه کنید.
وقتی آموزش به ابزار تبلیغات تبدیل می‌شود، احتمالا توزیع فرصت‌های مدیریتی هم از این زاویه قابل تفسیر است. اگر این وزیر تا پایان عمر این دولت فرصت همراهی داشته باشد، می‌توان کارنامه او را ارزیابی کرد و دید که چقدر در اهداف آموزشی موفق بوده است و تغییر این همه مدیر چقدر در این موفقیت اثر داشته است. اگر هم زودتر رفت، فرد جایگزین هنگام ارائه برنامه خود به مجلس، وضعیت نظام آموزش و نارسایی‌های آن را گزارش خواهد کرد. در این فاصله، این جامعه است که از نبود یک تفکر راهبردی متناسب در آموزش زیان خواهد دید، آن هم با تحول پرشتابی که در دنیا در جریان است.
  • نویسنده :
  • منبع :