19 دی: حلقه مفقوده تمام اظهارنظرها درباره مهاجران یا پناه‌جویان یا هرچه اسمش را می‌گذارید، نبود اطلاعات است. اخیرا در شبکه‌های اجتماعی مطالبی دست به دست می‌شود که شمار افغان‌ها در کشور 8میلیون است، یعنی حدود 10درصد از جمعیت کشور و برخی می‌گویند حالا که آمار رسمی اینقدر است، پس حتما آمار غیررسمی درست بالای 15میلیون است.
به گزارش روزنامه شرق، بیش از چهار دهه است که ایران میزبان افغان‌هایی است که گاه قانونی یا غیرقانونی در کشور ما سکنی گزیده‌اند. بسیاری از افغانستانی‌های مقیم ایران حتی پدر و مادرشان در این کشور متولد شده‌اند، اما هنوز شهروند ایران دانسته نمی‌شوند.
در این چهار دهه می‌شود گفت آنها را به جز در کسوت کارگران ارزان‌قیمت پرکار ندیده‌ایم، کسی از نوع زندگی و شکل قانونی اقامت یا تاثیر فرهنگ و جامعه ایرانی بر وضعیت فرهنگی و اجتماعی آنها خبر درستی نداشت و ندارد و مسوولان امر اگر اطلاعاتی داشتند، آن را به مردم ارایه نمی‌دادند. چرا؟ کسی نمی‌داند. حالا که مدتی است طالبان در افغانستان قدرت را به دست گرفته‌اند و سیل پرشمار پناه‌جویان به مرزهای شرقی ایران سرازیر شده، بحث موافقان و مخالفان حضور افغان‌ها در ایران به خصوص در شبکه‌های اجتماعی سخت بالا گرفته و برخی با انتشار فیلم‌ها و عکس‌هایی ادعا می‌کنند اینها دیگر هزاره‌های شیعه گریزان از ظلم پشتون‌ها نیستند، بل خود پشتون‌هایی هستند که با اهداف امنیتی وارد خاک ما شده‌اند.
حلقه مفقوده تمام اظهارنظرها درباره مهاجران یا پناه‌جویان یا هرچه اسمش را می‌گذارید، نبود اطلاعات است. اخیرا در شبکه‌های اجتماعی مطالبی دست به دست می‌شود که شمار افغان‌ها در کشور 8میلیون است، یعنی حدود 10درصد از جمعیت کشور و برخی می‌گویند حالا که آمار رسمی اینقدر است، پس حتما آمار غیررسمی درست بالای 15میلیون است! وزیر کشور در آخرین مصاحبه خود تعداد آنها را 5میلیون خوانده و آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد با توجه به اعلام سرشماری دولت ایران، ایران را با دارا بودن ۳/۴میلیون پناهنده افغانستانی بعد از ترکیه دومین کشور پناهنده‌پذیر دنیا می‌داند. شاید این‌همه آمار متفاوت در ابتدا مهم به نظر نیاید، اما نشان‌دهنده یک موضوع بنیادی در امر پناهنده‌پذیری ماست؛ اینکه نمی‌دانیم چند نفر پناه‌جو یا پناهنده داریم، نمی‌دانیم سهم آنها در بازار کار ایران چقدر است؟
نمی‌دانیم کارفرماهای ایرانی چقدر از بیمه نکردن کارگران افغانی‌شان سود می‌برند؟ نمی‌دانیم این افغان‌ها هر ماه چقدر ارز کشور را برای خانواده‌های خود می‌فرستند؟ نمی‌دانیم آنها سواد دارند یا نه و چطور درمان می‌شوند؟ آیا تصور عمومی که میزان جرم و جنایت در افغان‌ها بیشتر از ایرانی‌هاست، تصور درستی است؟ آیا هیچ نهاد مدنی منسجمی برای برآوردن نیازهای‌شان دارند؟ و آیا نهادهای مدنی ایران تا به حال تلاش کرده‌اند پلی به این مردم که بعد از گذشت چهار دهه به نوعی هموطن ما محسوب می‌شوند، بزنند؟ وقتی ما مردم ایران، پاسخ هیچ‌کدام از این پرسش‌ها و بسیاری پرسش‌های دیگر را نمی‌دانیم، هر موج فضای مجازی می‌تواند روان‌مان را به بازی بگیرد و هراسان‌مان کند. اما هرچه هست، دیگر تردیدی نیست که نمی‌توان این بخش مهم از جمعیت ایران را نادیده گرفت.
نمی‌توانیم فکر کنیم فقط وقتی کارگر ارزان می‌خواهیم، مردم افغانستان به کارمان می‌آیند ولی با آنها وصلت نمی‌کنیم و درمان و آموزش و فرهنگ و بیمه آنها به ما مربوط نیست. غیر از دولت، نهادهای مدنی ما باید به موضوع ورود کنند تا تنها بار آن به دوش دولت نیفتد. افغانستانی‌های مقیم ایران را باید دید و مهم دانست و گذشته از مسائل قانونی، باید افکار عمومی بیگانه‌گریز کشورمان را آماده کرد تا بتوانند موج پناهندگان افغانستانی را مدیریت کنند.
  • نویسنده :
  • منبع :