19 دی: جمیله کدیور فعال سیاسی میانهرو در یادداشت امروز خود در اطلاعات به حادثه آرمیتا در متروی تهران پرداخته است.
در این مطلب آمده است: یکی از مشکلات اصلی کشور ناتوانی دولت در اقناع افکار عمومی و تمرکز بر توجیه طیف طرفدار خود است. این امر موجب عدم پذیرش استدلالها یا روایتهای دست اندرکاران و نظام اطلاع رسانی رسمی وابسته به نهادهای قدرت توسط طیف قابل ملاحظه ای از جامعه و مغلوب شدن در عرصه جنگ رسانه ای بوده است.
روز ۹مهر آرمیتا، نوجوان ۱۶ساله در مسیر رفتن به مدرسه در ایستگاه مترو شهدا دچار سانحه می شود و بلافاصله توسط همراهان از واگن خارج و بعد از تماس با اورژانس به بیمارستان فجر منتقل می شود. در اینجا دو روایت متعارض وجود دارد.
روایت اول که رسمی است و از ابتدا دلیل بدحالی آرمیتا را افت فشار و بیهوشی و برخورد سر او به سکویی در واگن قطار بیان می کند و منکر هر نوع درگیری با ماموران مترو و حجاب بان و دیگر مسافران می شود.
تولید کنندگان این روایت با رد ارتباط این موضوع با مساله حجاب وبا توجه به تجربه های قبلی، انحصار اطلاع رسانی در این موضوع را در کشور در اختیار می گیرند. البته این امر موجب نشده است اطلاعات یا عکسهایی محدود توسط دیگر رسانه های داخلی و خارجی ولو با هدایت همین راویان منتشر شود.
روایت دوم اکثراً توسط رسانه های جریان اصلی خارجی و فارسی زبان خارج کشور و مقامات غربی و اپوزیسیون و برخی کاربران شبکه های اجتماعی منتشر شده و در سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱، درصدد شبیه نمایی با حوادث سال قبل در مترو شهید حقانی در رابطه با موضوع حجاب و اتفاقات پس از آن است.
راویان با رد روایت نخست، اصرار بر مشاجره و برخورد فیزیکی با آرمیتا دارند. این روایت که تا حدودی در دام روایت اول افتاده و خود را با اطلاعات منتشره روایت نخست تنظیم و تکمیل می کند و ریز مطالب و صحنه های منتشره روایت نخست را موشکافی می کند، به تکرار طرح سئوالهایی در چرایی محل بستری شدن در بیمارستان فجر و شبهه در مورد ویدیوهای پخش شده روز حادثه و احتمال قدیمی بودن آنها و علت تقطیع ویدیوها و اصرار بر فشار بر والدین و دوستان آرمیتا برای بیان روایت حاکمیت و اشاره به فضای امنیتی بیمارستان و خیابانهای اطراف و هنرستان محل تحصیل و بازداشت چند ساعته خبرنگاری که برای کسب خبر رفته بودو بازداشت مادر آرمیتا در اخبار و گزارشهای خود مشغول است و همه اینها را شواهدی برای صحت ادعای خود قلمداد می کند.
بر خلاف روایت نخست که از ابتدا روایت واحدی از واقعه دارد، روایت دوم منتشره در رسانه های مختلف که همه هم به زعم آنها مبتنی بر اظهارات «شاهدان عینی» اند، در بخشهای مهمی از گزارشهای خود با هم متعارضند.
به عنوان نمونه، درحالی که روزنامه گاردین ۱۳مهر به نقل از «دو شاهد عینی»، «ضرب و شتم بر سر حجاب آرمیتا را با یک حجاببان زن در داخل واگن مترو» مطرح کرد، پیش از آن یک رسانه حقوق بشری که برای نخستین بار اسم و عکس آرمیتا را در بیمارستان منتشر کرد، از «ضربوشتم آرمیتا توسط ماموران ویژه حجاب اجباری مستقر در ورودی مترو "شهدا" تهران» خبر می دهد؛ این در حالی است که یکی دیگر از رسانه های فارسی زبان مطرح خارج کشور باز هم به نقل از «شاهدان عینی» می گوید: «هنگام ورود سه دختر دانشآموز به ایستگاه مترو، چند مأمور به آنها تذکر دادند و پس از درگیری لفظی، یک مأمور یکی از دختران را هل داد... دختر دانش آموز که هل داده شده بود، به زمین افتاد و پس از دقایقی با کمک دو دختر دیگر بلند شد و به سمت واگن مترو رفتند.»
در مطلب منتشره ۱۳مهر یک رسانه دیگرفارسی زبان خارج کشور که باز هم بر اساس گفتگو با «یک منبع موثق» است،«ضارب آرمیتا گراوند یک «آتش به اختیار» بوده است...در واگن قطار بین آرمیتا و زن میانسال... بر سر پوشیدن مقنعهاش جر و بحث شد ... پس از درگیری لفظی مختصر، زن میانسال آرمیتا را با ضرب هل داد که در نتیجه این برخورد فیزیکی او با شدت به دیواره مترو برخورد کرد و دیگر نتوانست از جای خود برخیزد.»
رسانه های صاحب نام فوق که همه از شاهد عینی و منبع موثق گزارش کرده اند، بر برخورد فیزیکی به دلیل بی حجابی آرمیتا تکیه دارند، ولی در مورد محل وقوع حادثه و فرد عامل ضربه اختلاف نظر جدی دارند و اینجاست که به دلیل انتشار ویدیوهای رسمی، راویان روایت دوم برای قابل باور نشان دادن روایت خود در حال نقل قول از شاهدانی گمنام هستند که روایی اظهاراتشان به جد قابل محاجه است. این در حالی است که حتی یک ویدیوی چند ثانیه ای از موبایلهای این شاهدان ضرب و جرح آرمیتا که «دوربین ما اسلحه ما است» شعارشان بوده، ضبط و منتشر نشده و این موضوع در آن ساعت شلوغی مترو امری عجیب است.
از طرف دیگر، در حالی که رسانه های مختلف فارسی زبان خارج کشور در گزارش های خود اعلام کرده بودند «پس از درز عکس آرمیتا در آی سی یو بیمارستان، تلفن های همراه تمامی اعضای خانواده آرمیتا توسط نیروهای امنیتی ضبط شده اند» رسانه دیگری در مصاحبه ای که گفته شده با پدر آرمیتا و یقینا از طریق موبایل او باید باشد، از «بی اطلاعی چند روزه او از دخترش» خبر می دهد و این خبر هم در رسانه های مختلف مکرر منتشر می شود. ساعاتی بعد سردبیر این رسانه در توییتی می نویسد:«متاسفانه در خبری که امشب به نقل از پدر آرمیتا گراوند منتشر شد، اشتباهی بزرگ رخ داد و منجر به اطلاعرسانی غلط شد. این خبر تکذیب و حذف گردید...» و این در حالی است که به تعبیر مارک تواین، «یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد؛ اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.»
با توجه به تکرار شبهات توسط رسانه هایی که فقط به چند موردش اشاره کردم، انتشار کامل و نه تقطیع شده تصاویر دوربین های مدار بسته از بدو ورود آرمیتا تا زمان اعزام به بیمارستان، به ویژه تصاویر درون واگن مترویی که آرمیتا سوار آن بود٬ می تواند به اقناع افکار عمومی کمک کند. هرچند خبرنگار صدا و سیما در پاسخ به شبهات پیرامون چرایی عدم انتشار فیلمی از داخل واگن می گوید: «قطارهای سری ۱۰۰دوربین ندارند.»اما گفته می شود که ویدیوهای منتشره موید آن است که قطاری که آرمیتا سوار شده، از سری ۱۲۰۰بوده که به گفته مطلعین مجهز به دوربین است. اگرچه بر اساس ویدیوهای خارج واگن، کل حضور آرمیتا در واگن از زمان ورود تا خارج شدن توسط دوستان از چند ثانیه تجاوز نمی کند و با توجه به حضور مسافران بی حجاب دیگر از جمله دوستان آرمیتا، بسیار بعید است در این چند ثانیه ضرب و جرحی نسبت به آرمیتا آنگونه که روایت دوم القا می کند، رخ داده باشد.
به علاوه، سوای گزارش های خبری در مورد روز حادثه، با توجه به اینکه تاکنون پزشک معالج آرمیتا از روز نخست بستری شدن تا امروز اطلاعات پزشکی از وضع او منتشر نکرده، برای اقناع افکار عمومی ضروری است گزارش پزشکی از وضع او از بدو ورود داده شود.
برای اعتمادسازی و اقناع افکار عمومی هیچگاه دیر نیست. اطلاع رسانی دقیق و بهنگام در مورد آرمیتا که امیدوارم هر چه زودتر سلامت خود را باز یابد، می تواند گامی مهم باشد.
روز ۹مهر آرمیتا، نوجوان ۱۶ساله در مسیر رفتن به مدرسه در ایستگاه مترو شهدا دچار سانحه می شود و بلافاصله توسط همراهان از واگن خارج و بعد از تماس با اورژانس به بیمارستان فجر منتقل می شود. در اینجا دو روایت متعارض وجود دارد.
روایت اول که رسمی است و از ابتدا دلیل بدحالی آرمیتا را افت فشار و بیهوشی و برخورد سر او به سکویی در واگن قطار بیان می کند و منکر هر نوع درگیری با ماموران مترو و حجاب بان و دیگر مسافران می شود.
تولید کنندگان این روایت با رد ارتباط این موضوع با مساله حجاب وبا توجه به تجربه های قبلی، انحصار اطلاع رسانی در این موضوع را در کشور در اختیار می گیرند. البته این امر موجب نشده است اطلاعات یا عکسهایی محدود توسط دیگر رسانه های داخلی و خارجی ولو با هدایت همین راویان منتشر شود.
روایت دوم اکثراً توسط رسانه های جریان اصلی خارجی و فارسی زبان خارج کشور و مقامات غربی و اپوزیسیون و برخی کاربران شبکه های اجتماعی منتشر شده و در سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱، درصدد شبیه نمایی با حوادث سال قبل در مترو شهید حقانی در رابطه با موضوع حجاب و اتفاقات پس از آن است.
راویان با رد روایت نخست، اصرار بر مشاجره و برخورد فیزیکی با آرمیتا دارند. این روایت که تا حدودی در دام روایت اول افتاده و خود را با اطلاعات منتشره روایت نخست تنظیم و تکمیل می کند و ریز مطالب و صحنه های منتشره روایت نخست را موشکافی می کند، به تکرار طرح سئوالهایی در چرایی محل بستری شدن در بیمارستان فجر و شبهه در مورد ویدیوهای پخش شده روز حادثه و احتمال قدیمی بودن آنها و علت تقطیع ویدیوها و اصرار بر فشار بر والدین و دوستان آرمیتا برای بیان روایت حاکمیت و اشاره به فضای امنیتی بیمارستان و خیابانهای اطراف و هنرستان محل تحصیل و بازداشت چند ساعته خبرنگاری که برای کسب خبر رفته بودو بازداشت مادر آرمیتا در اخبار و گزارشهای خود مشغول است و همه اینها را شواهدی برای صحت ادعای خود قلمداد می کند.
بر خلاف روایت نخست که از ابتدا روایت واحدی از واقعه دارد، روایت دوم منتشره در رسانه های مختلف که همه هم به زعم آنها مبتنی بر اظهارات «شاهدان عینی» اند، در بخشهای مهمی از گزارشهای خود با هم متعارضند.
به عنوان نمونه، درحالی که روزنامه گاردین ۱۳مهر به نقل از «دو شاهد عینی»، «ضرب و شتم بر سر حجاب آرمیتا را با یک حجاببان زن در داخل واگن مترو» مطرح کرد، پیش از آن یک رسانه حقوق بشری که برای نخستین بار اسم و عکس آرمیتا را در بیمارستان منتشر کرد، از «ضربوشتم آرمیتا توسط ماموران ویژه حجاب اجباری مستقر در ورودی مترو "شهدا" تهران» خبر می دهد؛ این در حالی است که یکی دیگر از رسانه های فارسی زبان مطرح خارج کشور باز هم به نقل از «شاهدان عینی» می گوید: «هنگام ورود سه دختر دانشآموز به ایستگاه مترو، چند مأمور به آنها تذکر دادند و پس از درگیری لفظی، یک مأمور یکی از دختران را هل داد... دختر دانش آموز که هل داده شده بود، به زمین افتاد و پس از دقایقی با کمک دو دختر دیگر بلند شد و به سمت واگن مترو رفتند.»
در مطلب منتشره ۱۳مهر یک رسانه دیگرفارسی زبان خارج کشور که باز هم بر اساس گفتگو با «یک منبع موثق» است،«ضارب آرمیتا گراوند یک «آتش به اختیار» بوده است...در واگن قطار بین آرمیتا و زن میانسال... بر سر پوشیدن مقنعهاش جر و بحث شد ... پس از درگیری لفظی مختصر، زن میانسال آرمیتا را با ضرب هل داد که در نتیجه این برخورد فیزیکی او با شدت به دیواره مترو برخورد کرد و دیگر نتوانست از جای خود برخیزد.»
رسانه های صاحب نام فوق که همه از شاهد عینی و منبع موثق گزارش کرده اند، بر برخورد فیزیکی به دلیل بی حجابی آرمیتا تکیه دارند، ولی در مورد محل وقوع حادثه و فرد عامل ضربه اختلاف نظر جدی دارند و اینجاست که به دلیل انتشار ویدیوهای رسمی، راویان روایت دوم برای قابل باور نشان دادن روایت خود در حال نقل قول از شاهدانی گمنام هستند که روایی اظهاراتشان به جد قابل محاجه است. این در حالی است که حتی یک ویدیوی چند ثانیه ای از موبایلهای این شاهدان ضرب و جرح آرمیتا که «دوربین ما اسلحه ما است» شعارشان بوده، ضبط و منتشر نشده و این موضوع در آن ساعت شلوغی مترو امری عجیب است.
از طرف دیگر، در حالی که رسانه های مختلف فارسی زبان خارج کشور در گزارش های خود اعلام کرده بودند «پس از درز عکس آرمیتا در آی سی یو بیمارستان، تلفن های همراه تمامی اعضای خانواده آرمیتا توسط نیروهای امنیتی ضبط شده اند» رسانه دیگری در مصاحبه ای که گفته شده با پدر آرمیتا و یقینا از طریق موبایل او باید باشد، از «بی اطلاعی چند روزه او از دخترش» خبر می دهد و این خبر هم در رسانه های مختلف مکرر منتشر می شود. ساعاتی بعد سردبیر این رسانه در توییتی می نویسد:«متاسفانه در خبری که امشب به نقل از پدر آرمیتا گراوند منتشر شد، اشتباهی بزرگ رخ داد و منجر به اطلاعرسانی غلط شد. این خبر تکذیب و حذف گردید...» و این در حالی است که به تعبیر مارک تواین، «یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد؛ اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.»
با توجه به تکرار شبهات توسط رسانه هایی که فقط به چند موردش اشاره کردم، انتشار کامل و نه تقطیع شده تصاویر دوربین های مدار بسته از بدو ورود آرمیتا تا زمان اعزام به بیمارستان، به ویژه تصاویر درون واگن مترویی که آرمیتا سوار آن بود٬ می تواند به اقناع افکار عمومی کمک کند. هرچند خبرنگار صدا و سیما در پاسخ به شبهات پیرامون چرایی عدم انتشار فیلمی از داخل واگن می گوید: «قطارهای سری ۱۰۰دوربین ندارند.»اما گفته می شود که ویدیوهای منتشره موید آن است که قطاری که آرمیتا سوار شده، از سری ۱۲۰۰بوده که به گفته مطلعین مجهز به دوربین است. اگرچه بر اساس ویدیوهای خارج واگن، کل حضور آرمیتا در واگن از زمان ورود تا خارج شدن توسط دوستان از چند ثانیه تجاوز نمی کند و با توجه به حضور مسافران بی حجاب دیگر از جمله دوستان آرمیتا، بسیار بعید است در این چند ثانیه ضرب و جرحی نسبت به آرمیتا آنگونه که روایت دوم القا می کند، رخ داده باشد.
به علاوه، سوای گزارش های خبری در مورد روز حادثه، با توجه به اینکه تاکنون پزشک معالج آرمیتا از روز نخست بستری شدن تا امروز اطلاعات پزشکی از وضع او منتشر نکرده، برای اقناع افکار عمومی ضروری است گزارش پزشکی از وضع او از بدو ورود داده شود.
برای اعتمادسازی و اقناع افکار عمومی هیچگاه دیر نیست. اطلاع رسانی دقیق و بهنگام در مورد آرمیتا که امیدوارم هر چه زودتر سلامت خود را باز یابد، می تواند گامی مهم باشد.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/65755