یادداشت پایگاه خبری ۱۹ دی آنلاین با عنوان «انحراف از آرمانهای انقلاب و نظام» به قلم حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری بدین شرح است:
این روزها شاهد دو اظهار نظر متضاد هم بودیم، یکی حرفهای سست، بی اساس و بی موقع خانمی که ادعای مالکیت کرده و گفته: «این مملکت مال حزب اللهیهاست» و دیگری سخنان سنجیده و منطقی سید علی آقا خمینی که در مراسم شب شعر غزه در نجف اشرف ایراد شد که: «تقابل ایجاد کردن بین ما و روشنفکران، هنرمندان، سینما گران و شاعران کار دشمن است»
حرفهای این خانم اگر چه انعکاس گستردهای داشت و مخالفان بسیاری را علیه او برانگیخت و صد البته با توجه به اوضاع و شرایط زمانی و منطقهای امروز خیلی هم خطرناک، زننده، بی محل و تحریک کننده بود؛ اما در واقع محتوای تازهای نداشت و بارها این ادعای مالکیت به عبارتهای گوناگون از زبان طیفهای نزدیک به او گفته و شنیده شده بود.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 که آقای خاتمی بیش از 20 میلیون و آقای ناطق نوری حدود 7 میلیون رأی آوردند، یک آقای محترمی از همین طیف گفته بود: «همین هفت میلیون نفر مسلمان واقعی برای ما کفایت میکند» جالب است به دنبال آن یکی دیگر از سرشناسان همین طیف که مسئولیت مهمی هم داشت درعکس العمل به این جمله گفت: پس از اعلان نتیجه نهایی انتخابات، یک هفته بود از شدت ناراحتی نمیتوانستم شبها بخوابم، اما وقتی در قم خدمت این آقای محترم رسیدم و حرفهایش را شنیدم دلم آرام گرفت و روح و روانم راحت شد!
یعنی در نگاه این طیف 21 میلیون نفری را که به خاتمی رأی داده بودند و اغلب هم از قشر انقلابی، مذهبی، متدین و حتی از بیوت مراجع و بسیاری از برادران سپاهی و بسیجی در میان آن مشاهده میشدند، هیچ و پوچ به شمار میآمدند؛ علاوه در محافل خصوصی یک سری تعبیرهای تحقیر آمیز و غیراخلاقی علیه اینها به کار میگرفتند که هر انسان منصف و با تقوایی هرگز نمیتوانست آن کلمات و ترکیبها را در ذهن تصور و مرور بکند، تا چه رسد به این که بر زبان بیاورد. این در حالی بود که رهبری طی پیامی، انتخابات ریاست جمهوری سال 76 را یک «حماسه تاریخی» و رأی به خاتمی را رأی به اصل نظام و انقلاب خواند.
در نیمه دوم دهه هشتاد که جریان انحرافی به قدرت و حاکمیت رسید، شبیه همین اتفاق تلخ و خود مالک پندارگونه البته به یک شکل و شمایل پیچیدهتر و در شعاع بیشتر تکرار و ظاهر شد و به خاطر همین پیچیدگی، پیروان خط امام و حواریون نتوانستند حریف آنها بشوند و به تدریج ازعرصه های سیاسی کشور کنار گذاشته شدند و این فضای انحصار طلبی، تنگ نظری و مالکیت پنداری روز به روز گستردهتر و عمیقتر شد به طوری که امروز شاهد اوج «خالص سازی ها» در سطح و ابعاد گوناگون هستیم.
آنچه روشن است عملکرد این طیف هیچ تناسبی با افکار و اندیشههای امام، رهبری و حواریون امام ندارد و به نوعی انحراف از آرمانهای انقلاب و نظام است و اگر این روند ادامه داشته باشد پیامدهای ناگوار و جبران ناپذیر آن دامن انقلاب، نظام، کشور و مردم را خواهد گرفت، چنانکه امروز شاهد ناکار آمدی ها در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، دینی، فرهنگی و غیره هستیم و بسیاری از اینها حاصل همین فاصله گرفتن از آرمانهای امام، انقلاب و رهبری است و بس؛ مضافاً همان طوری که سید علی آقا خمینی به نقش دشمنان در این ماجرا اشاره کرد، آنها بدشان نمیآید به صورت مستقیم یا با چند واسطه، افرادی از این طیف را خیلی راحت و رایگان تحریک کنند و به بازی بگیرند تا این بار نیز دو قطبی «مالکیت و مملوکیت» راه بیاندازند و چند روزی را با این ترفند به ابعاد و سطوح ناکارآمدیها و تشتت و تنشها و کینه و کدورتها بیافزایند.
امروز تنها ره رهایی از این مهلکه، البته بازگشت واقعی نه در شعار و ادعا، بلکه در عمل به مکتب و افکار و اندیشههای امام و حواریون امام است، خمینی کبیر با آن همه قدرت، عظمت و محبوبیت هرگز به خود چنین حق و اجازهای نداد که این گونه (نعوذ بالله) ادعای مالکیت داشته باشد و دیگران عبد، امه و مملوک ایشان تلقی شوند؛ او به توده مردم عشق میورزید و به آرای آنان احترام میگذاشت. تا فرصت هست به آغوش امام و حواریون امام بازگردیم؛ چرا که آرامش و آسایش واقعی و رشد و تعالی اینجا نهفته است.
این روزها شاهد دو اظهار نظر متضاد هم بودیم، یکی حرفهای سست، بی اساس و بی موقع خانمی که ادعای مالکیت کرده و گفته: «این مملکت مال حزب اللهیهاست» و دیگری سخنان سنجیده و منطقی سید علی آقا خمینی که در مراسم شب شعر غزه در نجف اشرف ایراد شد که: «تقابل ایجاد کردن بین ما و روشنفکران، هنرمندان، سینما گران و شاعران کار دشمن است»
حرفهای این خانم اگر چه انعکاس گستردهای داشت و مخالفان بسیاری را علیه او برانگیخت و صد البته با توجه به اوضاع و شرایط زمانی و منطقهای امروز خیلی هم خطرناک، زننده، بی محل و تحریک کننده بود؛ اما در واقع محتوای تازهای نداشت و بارها این ادعای مالکیت به عبارتهای گوناگون از زبان طیفهای نزدیک به او گفته و شنیده شده بود.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 که آقای خاتمی بیش از 20 میلیون و آقای ناطق نوری حدود 7 میلیون رأی آوردند، یک آقای محترمی از همین طیف گفته بود: «همین هفت میلیون نفر مسلمان واقعی برای ما کفایت میکند» جالب است به دنبال آن یکی دیگر از سرشناسان همین طیف که مسئولیت مهمی هم داشت درعکس العمل به این جمله گفت: پس از اعلان نتیجه نهایی انتخابات، یک هفته بود از شدت ناراحتی نمیتوانستم شبها بخوابم، اما وقتی در قم خدمت این آقای محترم رسیدم و حرفهایش را شنیدم دلم آرام گرفت و روح و روانم راحت شد!
یعنی در نگاه این طیف 21 میلیون نفری را که به خاتمی رأی داده بودند و اغلب هم از قشر انقلابی، مذهبی، متدین و حتی از بیوت مراجع و بسیاری از برادران سپاهی و بسیجی در میان آن مشاهده میشدند، هیچ و پوچ به شمار میآمدند؛ علاوه در محافل خصوصی یک سری تعبیرهای تحقیر آمیز و غیراخلاقی علیه اینها به کار میگرفتند که هر انسان منصف و با تقوایی هرگز نمیتوانست آن کلمات و ترکیبها را در ذهن تصور و مرور بکند، تا چه رسد به این که بر زبان بیاورد. این در حالی بود که رهبری طی پیامی، انتخابات ریاست جمهوری سال 76 را یک «حماسه تاریخی» و رأی به خاتمی را رأی به اصل نظام و انقلاب خواند.
در نیمه دوم دهه هشتاد که جریان انحرافی به قدرت و حاکمیت رسید، شبیه همین اتفاق تلخ و خود مالک پندارگونه البته به یک شکل و شمایل پیچیدهتر و در شعاع بیشتر تکرار و ظاهر شد و به خاطر همین پیچیدگی، پیروان خط امام و حواریون نتوانستند حریف آنها بشوند و به تدریج ازعرصه های سیاسی کشور کنار گذاشته شدند و این فضای انحصار طلبی، تنگ نظری و مالکیت پنداری روز به روز گستردهتر و عمیقتر شد به طوری که امروز شاهد اوج «خالص سازی ها» در سطح و ابعاد گوناگون هستیم.
آنچه روشن است عملکرد این طیف هیچ تناسبی با افکار و اندیشههای امام، رهبری و حواریون امام ندارد و به نوعی انحراف از آرمانهای انقلاب و نظام است و اگر این روند ادامه داشته باشد پیامدهای ناگوار و جبران ناپذیر آن دامن انقلاب، نظام، کشور و مردم را خواهد گرفت، چنانکه امروز شاهد ناکار آمدی ها در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، دینی، فرهنگی و غیره هستیم و بسیاری از اینها حاصل همین فاصله گرفتن از آرمانهای امام، انقلاب و رهبری است و بس؛ مضافاً همان طوری که سید علی آقا خمینی به نقش دشمنان در این ماجرا اشاره کرد، آنها بدشان نمیآید به صورت مستقیم یا با چند واسطه، افرادی از این طیف را خیلی راحت و رایگان تحریک کنند و به بازی بگیرند تا این بار نیز دو قطبی «مالکیت و مملوکیت» راه بیاندازند و چند روزی را با این ترفند به ابعاد و سطوح ناکارآمدیها و تشتت و تنشها و کینه و کدورتها بیافزایند.
امروز تنها ره رهایی از این مهلکه، البته بازگشت واقعی نه در شعار و ادعا، بلکه در عمل به مکتب و افکار و اندیشههای امام و حواریون امام است، خمینی کبیر با آن همه قدرت، عظمت و محبوبیت هرگز به خود چنین حق و اجازهای نداد که این گونه (نعوذ بالله) ادعای مالکیت داشته باشد و دیگران عبد، امه و مملوک ایشان تلقی شوند؛ او به توده مردم عشق میورزید و به آرای آنان احترام میگذاشت. تا فرصت هست به آغوش امام و حواریون امام بازگردیم؛ چرا که آرامش و آسایش واقعی و رشد و تعالی اینجا نهفته است.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/67389