روزهای اخیر روزهای پرجنب و جوشی برای مارک پامپئو بود، مردی که بنابر اهداف سیاسی یا برخی باورهای فکری به شدت به دنبال روشن کردن آتش جنگ میان ایران و آمریکاست؛ کسی که میگویند نقش مهمی در تحریک ترامپ برای ترور سردار سلیمانی داشت و در طول دوره وزارت خارجهاش شاید چندین برابر وزرای دفاع آمریکا اقداماتی در جهت جنگ افروزی داشته است.
پامپئو تمام تلاشش را کرد تا بتواند رأی مثبت شورای امنیت برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران را بگیرد و هدیه تابستانی خود را به رئیس جمهورش بدهد اما رأی منفی شورای امنیت او و رئیسش را به فکر دیگری انداخت، استفاده از مکانیسم ماشه برای فشار بیشتر بر ایران. اما نتیجه تلاشهای دوباره آنها چیزی نبود جز بیاعتباری بیشتر آمریکا در شورای امنیت و دومین شکست آنها مقابل تهران در کمتر از 10 روز.
شاید باور اینکه واشنگتن بر روی رأی آوردن استفاده از مکانیسم ماشه در شورای امنیت حساب باز کرده بود کمی ساده انگارانه باشد، قطعا ترامپ میدانست که حتی اگر تروئیکای اروپایی با او همراه شوند اما چین و روسیه از وتو استفاده خواهند کرد، پس چرا او و تیمش بر روی دو طرح اخیر خود اینگونه تبلیغات کردند؟
به نظر میرسد این گرد و خاکهایی که این روزها از کاخ سفید بلند میشود در وهله اول مصرف داخلی برای روزهای انتخاباتی ترامپ خواهد داشت و در وهله دوم به دنبال این است تا با فشار روز افزون بر اعضای مختلف برجام آنها را وادار به عقب نشینی از مواضع کنونی و همراه شدن با کاخ سفید برای مقابله با ایران کند.
ترامپ اخیرا اعلام کرده است که اگر برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود ظرف مدت چند هفته با ایران به توافق میرسد، شاید این دست و پا زدنها برای کسب رأی و در بلند مدت با هدف فشار بر ایران برای مذاکره مجدد تحت شرایط مورد نظر آمریکا آن تصور ایده آلی باشد که رئیس جهورکنونی ایالات متحده در سر دارد اما روی دیگر سکه این مذاکره تهرانی است که در یک تصمیم محکم اعلام کرده است نه حاضر به مذاکره است و نه خواهان جنگ!
شاید اغراق نباشد که خروج آمریکا از برجام ماشه اصلی بود که واشنتگن درخصوص مذاکره با ایران به روی خودش چکاند.
- نویسنده : محدثه نجف زاده
- منبع :