یادداشت پایگاه خبری ۱۹ دی آنلاین با عنوان «حماسه مردم و تعهد مسئولان» به قلم حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری بدین شرح است:
در سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامی، امسال وارد چهلم و ششمین سال تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران شدیم، راستی این همه سال و ایام چقدر زود سپری شد! انگار که دیروز بود در تظاهرات و راهپیماییهای خیابانی فریاد میزدیم: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» در دیوارنوشتهها مینوشتیم: «آن قدر در خون شهیدان شناور میشویم تا به ساحل آزادی برسیم» و از ظلم، ستم و طلسم سیاه ستمشاهی رهایی یابیم.
یکی دیگر از شعارها و خواستههای روزمره مردم «تحقق عدالت» در تمام ابعادش بود. روی پلاکاردها مینوشتیم و بر دوش میگرفتیم که: «عدالت اجتماعی و دمکراسی واقعی، فقط با استقرار حکومت اسلامی به دست میآید.»
گاهی آنقدر از اعماق جان این شعارها را سر میدادیم گلوی مان میگرفت، وقتی پاسی از شب گذشته گرسنه و تشنه به منزل بر میگشتیم و مادر و پدرمان میپرسیدند چرا صدایتان گرفته؟ تازه متوجه ماجرا میشدیم.
امروز بعد از 45 سال وقتی آن روزهای خاطره انگیز را مرور میکنم، چقدر دلتنگشان میشوم و حسرتِ صداقت، صافی و پاکی مردم و جوانان آن روزها را میخورم.
نسل نخست انقلاب که من هم جزو آنها بودم به رهبری حضرت امام خمینی، مسیر درستی را انتخاب کرده بودیم و شعارها و آرمانهای مترقی و نوید بخشی داشتیم، تا حدود زیادی هم در تلاش و تکاپو بودیم به شعارها و آرمانهایمان عینیت ببخشیم، از همان قدمهای نخستِ پیروزی استقلالمان کاملاً تأمین شد، توده مردم طعم آزادی را برای اولین بار چشیدند، در مدت کمتر از یک سال مراکز مردمِ نهاد مانند: «مجلس خبرگان قانون اساسی»، «تدوین، تصویب و انتخابات قانون اساسی»، «انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری»، با آرای مستقیم و میلیونی مردم برگزار و تشکیل شدند و نماد جمهوریت و اسلامیت نظام در تمام ابعاد تبلور یافت.
مسئولان و مدیران در سعی و تلاش بودند تا به قدر امکان عدالت را در جامعه اسلامی مراعات و اجرا کرده و فاصله طبقاتی را از میان بردارند، زندگی اکثر آنها، اعم از نمایندگان مجلس، هیأت وزیران، مسئولین قضایی، لشکری و کشوری، هم سطح توده مردم و احیاناً پایین تراز آنان بود.
اما متاسفانه باید نوشت، در اثر بعضی غرورها ، غفلتها و در این اواخر انحرافها، هر چقدر از آغاز پیروزی فاصله گرفتیم به همان مقدار نیز از ارزشها، شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی دور افتاده و منحرف شدیم، اسلامیت و جمهوریت نظام آسیب جدی دید، کسانی به ردههای مختلف نظام نفوذ و رسوخ کردند که چندان نقشی و اعتنایی به رأی و نظرمردم نداشتند، از دین و مذهب استفاده ابزاری شد، فاصله طبقاتی میان مسئولان و مردم شیوع پیدا کرد، ثروتمندان گرفتار تکاثرشدند و فقیران به فقر بیشتر گرفتار آمدند.
در این اواخر حتی دیوار شعار «نه شرفی و نه غربی» نیز تَرَک برداشت، معنای این شعار، ضمن حفظ استقلال، ارتباط و تعامل با هر دو بلوک بود، اما نسبت به هر دو گرفتار افراط و تقریط شدیم.
ازعدالت فقط اسمی و اسکلتی باقی ماند. در جرائم و تخلفات، در دادرسیها و دادگاهها اگر کسی از طیف خودمان بود با اغماض برخورد شد و دادگاهش بی سر و صدا انجام گرفت و اما اگر متهم، از همفکران نبود به بوق و کرنا گذاشته و برای همیشه حیثیت و آبرویش ریخته شد.
در ارتباط با تخلفات فرزندان مسئولان، اگر از جناح خودمان بودند، گر چه جرمی مانند همکاری با منافقین و فروش اسناد و اطلاعات به شبکههای خارجی داشتند با اغماض برخورد کردیم و گفتیم جوان و نادان بوده و اشتباه کرده است و پس از محاکمه غیرعلنی و چند روز زندانی، آزادش نمودیم، اما نسبت به فرزندان طیف مقابل سخت گرفتیم، تحقیر و رسوایشان نمودیم و تا پای چوبه دار رهایشان نکردیم.
و این رفتارها مخالف آن شعارهایی بود که در دوران مبارزه برای تحقق عدالت سر میدادیم. اینها انحراف است و انحراف به مراتب از سرنگونی شکنندهتر میباشد.
نگارنده به عنوان یکی از جوانان نسل اول انقلاب اگر ده بار هم به سال 57 برگردد بازهم در رکاب خمینی کبیر خواهد بود و هرگز از گذشته خود پشیمان نیست. اما باید توجه داشت ما آن گونه که باید و شاید به اهداف و آرمانهای انقلاب درست عمل نکردیم و فرصتها را در اختیار فرصت طلبان گذاشتیم و جریان انحرافی خیلی راحت بر تار و پود نظام رخنه کرد و آنچه نمیبایستی میشد، شد.
در راهپیمایی 22 بهمن امسال، مردم با حضورگسترده ی خود باز حماسه آفریدند، آنها به انقلاب و نظام خود عشق میورزند، اما مسئولان نباید مغرورانه این را به حساب خود ثبت کنند، مردم همچنان از ناعدالتی ها، نا کارآمدیها و انحرافها رنج میبرند و گله دارند، اما به خاطر مصالحی تحمل میکنند. پس تا دیر نشده به شعارها و آرمانهای انقلاب برگردیم و به آنها عینیت بخشیم.
در سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامی، امسال وارد چهلم و ششمین سال تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران شدیم، راستی این همه سال و ایام چقدر زود سپری شد! انگار که دیروز بود در تظاهرات و راهپیماییهای خیابانی فریاد میزدیم: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» در دیوارنوشتهها مینوشتیم: «آن قدر در خون شهیدان شناور میشویم تا به ساحل آزادی برسیم» و از ظلم، ستم و طلسم سیاه ستمشاهی رهایی یابیم.
یکی دیگر از شعارها و خواستههای روزمره مردم «تحقق عدالت» در تمام ابعادش بود. روی پلاکاردها مینوشتیم و بر دوش میگرفتیم که: «عدالت اجتماعی و دمکراسی واقعی، فقط با استقرار حکومت اسلامی به دست میآید.»
گاهی آنقدر از اعماق جان این شعارها را سر میدادیم گلوی مان میگرفت، وقتی پاسی از شب گذشته گرسنه و تشنه به منزل بر میگشتیم و مادر و پدرمان میپرسیدند چرا صدایتان گرفته؟ تازه متوجه ماجرا میشدیم.
امروز بعد از 45 سال وقتی آن روزهای خاطره انگیز را مرور میکنم، چقدر دلتنگشان میشوم و حسرتِ صداقت، صافی و پاکی مردم و جوانان آن روزها را میخورم.
نسل نخست انقلاب که من هم جزو آنها بودم به رهبری حضرت امام خمینی، مسیر درستی را انتخاب کرده بودیم و شعارها و آرمانهای مترقی و نوید بخشی داشتیم، تا حدود زیادی هم در تلاش و تکاپو بودیم به شعارها و آرمانهایمان عینیت ببخشیم، از همان قدمهای نخستِ پیروزی استقلالمان کاملاً تأمین شد، توده مردم طعم آزادی را برای اولین بار چشیدند، در مدت کمتر از یک سال مراکز مردمِ نهاد مانند: «مجلس خبرگان قانون اساسی»، «تدوین، تصویب و انتخابات قانون اساسی»، «انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری»، با آرای مستقیم و میلیونی مردم برگزار و تشکیل شدند و نماد جمهوریت و اسلامیت نظام در تمام ابعاد تبلور یافت.
مسئولان و مدیران در سعی و تلاش بودند تا به قدر امکان عدالت را در جامعه اسلامی مراعات و اجرا کرده و فاصله طبقاتی را از میان بردارند، زندگی اکثر آنها، اعم از نمایندگان مجلس، هیأت وزیران، مسئولین قضایی، لشکری و کشوری، هم سطح توده مردم و احیاناً پایین تراز آنان بود.
اما متاسفانه باید نوشت، در اثر بعضی غرورها ، غفلتها و در این اواخر انحرافها، هر چقدر از آغاز پیروزی فاصله گرفتیم به همان مقدار نیز از ارزشها، شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی دور افتاده و منحرف شدیم، اسلامیت و جمهوریت نظام آسیب جدی دید، کسانی به ردههای مختلف نظام نفوذ و رسوخ کردند که چندان نقشی و اعتنایی به رأی و نظرمردم نداشتند، از دین و مذهب استفاده ابزاری شد، فاصله طبقاتی میان مسئولان و مردم شیوع پیدا کرد، ثروتمندان گرفتار تکاثرشدند و فقیران به فقر بیشتر گرفتار آمدند.
در این اواخر حتی دیوار شعار «نه شرفی و نه غربی» نیز تَرَک برداشت، معنای این شعار، ضمن حفظ استقلال، ارتباط و تعامل با هر دو بلوک بود، اما نسبت به هر دو گرفتار افراط و تقریط شدیم.
ازعدالت فقط اسمی و اسکلتی باقی ماند. در جرائم و تخلفات، در دادرسیها و دادگاهها اگر کسی از طیف خودمان بود با اغماض برخورد شد و دادگاهش بی سر و صدا انجام گرفت و اما اگر متهم، از همفکران نبود به بوق و کرنا گذاشته و برای همیشه حیثیت و آبرویش ریخته شد.
در ارتباط با تخلفات فرزندان مسئولان، اگر از جناح خودمان بودند، گر چه جرمی مانند همکاری با منافقین و فروش اسناد و اطلاعات به شبکههای خارجی داشتند با اغماض برخورد کردیم و گفتیم جوان و نادان بوده و اشتباه کرده است و پس از محاکمه غیرعلنی و چند روز زندانی، آزادش نمودیم، اما نسبت به فرزندان طیف مقابل سخت گرفتیم، تحقیر و رسوایشان نمودیم و تا پای چوبه دار رهایشان نکردیم.
و این رفتارها مخالف آن شعارهایی بود که در دوران مبارزه برای تحقق عدالت سر میدادیم. اینها انحراف است و انحراف به مراتب از سرنگونی شکنندهتر میباشد.
نگارنده به عنوان یکی از جوانان نسل اول انقلاب اگر ده بار هم به سال 57 برگردد بازهم در رکاب خمینی کبیر خواهد بود و هرگز از گذشته خود پشیمان نیست. اما باید توجه داشت ما آن گونه که باید و شاید به اهداف و آرمانهای انقلاب درست عمل نکردیم و فرصتها را در اختیار فرصت طلبان گذاشتیم و جریان انحرافی خیلی راحت بر تار و پود نظام رخنه کرد و آنچه نمیبایستی میشد، شد.
در راهپیمایی 22 بهمن امسال، مردم با حضورگسترده ی خود باز حماسه آفریدند، آنها به انقلاب و نظام خود عشق میورزند، اما مسئولان نباید مغرورانه این را به حساب خود ثبت کنند، مردم همچنان از ناعدالتی ها، نا کارآمدیها و انحرافها رنج میبرند و گله دارند، اما به خاطر مصالحی تحمل میکنند. پس تا دیر نشده به شعارها و آرمانهای انقلاب برگردیم و به آنها عینیت بخشیم.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/71812