انتخابات مجلس شورای اسلامی، با مشارکتی حدود ۴۰ درصد برگزار شد. اما این انتخابات بیش از میزان مشارکتش، حرف برای گفتن دارد.
از مدت ها پبش و از انتخابات ۹۸ عیان بود که مردم به رویه جدید شورای نگهبان روی خوش نشان نخواهند داد و اگر همین رویه ادامه پیدا کند، مشارکت کاهش پیدا خواهد کرد. اعتراضات سال گذشته هم تقریبا مشخص کرده بود که بخش بزرگی از جامعه از وضعیت موجود ناراضی است. اما با وجود تاکید رهبری بر افزایش مشارکت نهادهای مشارکت ساز بر عکس تلاش کردند تا هرچه ممکن است از این امر پیشگیری کنند.
در واقع این مسئله فرصت مغتنمی بود برای جریان های تندرو، تا از زیر بار ائتلاف با جریان های میانه رو و سنتی و به تعبیر خود پدر خوانده های حاضر در جبهه اصولگرایی طفره رفته تا سهم خود را که بیش از سهم آنها می دانستند به دست آورد. آمارهای ارائه شده از انتخابات به خوبی نشان می دهد که بدنه اجتماعی جریان اصولگرایی با کاهش شدید مواجه شده و آن بخشی هم که باقی مانده، طیف رادیکال است که اندیشه هایی ورای اندیشه های جهان مدرن دارد که حتی گاه با خرافات آمیزش بسیار داشته و فاصله عمیقی نیز با اندیشه های رهبر راحل انقلاب دارد. در دکترین این طیف رای مردم جایگاهی نداشته و مناصب سیاسی به دلیل باور به زمینه سازی برای ظهور امام دوازدهم اموری قدسی تلقی می شوند که مردم را بدان راهی نیست.
آنان که خود بانی وضع موجودند از مردم دعوت می کردند تا برای اصلاح وضع موجود به پای صندوق ها یبایند و در واقع دعوت آنان برای کمک به حذف رقبای درون جناحی بود که در برابر برنامه های تندرویانه آنها مقاومت می کردند. اما مشکل در جایی است که تئوری های این طیف با اصول قانون اساسی و مبانی انقلاب و همانگونه که اشاره شد با نظرات بنیان گذار جمهوری اسلامی در تضاد است. پس آنان به دنبال نوعی نرمالیزه کردن تفکرات خود در قالب جدیدی از حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی هستند و اولین قدم هم حذف مردم از ساختار حکومت با نرمالیزه کردن میزان مشارکت ۳۰ تا ۴۰ درصدی به عنوان مشارکت پرشور است. در این مشارکت بقا و قوام آنها تضمین شده و دیگر نگرانی بابت تغیرات در ساختار قدرت ندارند، حتی اگر این بر خلاف منویات رهبر انقلاب باشد که مشارکت سیاسی پائین را مایه ننگ نظام های سیاسی می دانستند.
این گونه به نظر می رسد که این طیف تندرو به دنبال امر جانشینی است تا کسی را در راس نظام قرار دهد که حتی قانون اساسی را بدون مراجعه به آرای عمومی در جهت تقویت تئوری های ضد مردمی خود تغیر داده و نظم جدیدی بر اساس نفکرات تندرویانه و سلفی گونه خود پدید آورند. آنان فعلا تا رسیدن به هدف، بازی ناعادلانه ای را آغاز کرده اند به عنوان مثال رای سفید را که بر اساس فتوای صریح رهبر انقلاب،حرام اعلام شده و بر اساس قانون هم قابل لحاظ در آرای مکتسبه برای محاسبه رای کاندیداها در میزان ۲۰ درصد لازم برای رسیدن به کرسی مجلس نیست را به پای حمایت مردمی می گذارند و یا اگر در انتخابات گذشته کرونا و عملکرد دولت روحانی را عامل مشارکت پائین و ۴۲ درصدی می دانستند، انتخابات امسال را با مشارکت ۴۰ درصدی پرشور قلمداد می کنند. آنها اگر رای حسن روحانی در دور اول را نشانه عدم اقبال مردم به او توصیف می کردند رای پائین ابراهیم رئیسی را امری طبیعی در انتخابات ریاست جمهوری کشورهای اروپایی تفسیر می کنند.
به عبارت دیگر هر اتفاقی بیفتد آنان مورد اقبال مردم و عملکردشان قابل تحسین است. ولی نکته کلیدی در اینجا خود کلمه مردم است. آنان مردم را آن بخش کوچک از جامعه ایران می دانند که هوادارشان است و ابایی هم از گفتنش ندارند؛ همانگونه که به عنوان مثال سید احمدعلم الهدی مردم را "متدینین" تعریف می کند. هرچند از او پرسیده نشده که "متدینین" چه کسانی هستند که پر واضح است که پاسخ او درباره "متدینین" بر می گشت به کسانی که منطبق بر آرا او می اندیشند.
اما حال پرسش مهم این است که اصولگرایان میانه رو و سنتی قرار است چه سیاستی در برابر این قبیله تازه به دوران رسیده در پیش گیرند؟ پاجوش هایی که حال خود را سرو سیاست می دانند و کهنه کاران را چنار بی حاصل. اگر آنان کماکان بخواهند از ترس افتادن کشور به دست اصلاح طلبان بر حذفشان اصرار بورزند باید به حذف خود از سوی این پاجوش ها هم رضایت دهند. در حالیکه اصلاح طلبان حاضر به مماشات و همکاری با اصولگرایان میانه رو بوده و شرافتمندانه با آنان کنار آمده اند اما آنچه در این مدت ایام انتخابات نشان داد، تندروها این دوستان سابق در صحنه رقابت روی دشمن را سفید می کنند.
و اما اصلاح طلبان تا امروز با تصور آنکه نظام سیاسی کشور موافق با مشارکت پائین نبوده و در صورت پائین آمدن مشارکت تن به خواست آنها خواهد داد پروژه تحریم انتخابات را پیش بردند و حال باید به این پرسش پاسخ دهند که برنامه و راهبرد آنان در صورت نرمالیزه شده مشارکت پائین چه خواهد بود.
- نویسنده : تبسم نمازی
- منبع :