عبدالرحیم اباذری/ از همان روزهای نخست پیروزی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران ، پدیده شوم تندروی ، اختلاف و نزاع های زرگریِ بعض اعضای گروههای چپ و راست برای دلسوزان و عقلای قوم بسیار آزار دهنده  و هزینه ساز بود ، تا این که  در اثر غفلت و ساده انگاری مسئولان، مجاهدان شنبه و فرصت طلبان به تدریج به ارکان و رده های مختلف  نظام نفوذ کردند و انقلاب را از ریل اصلی خارج ساختند.

با حاکمیت جریان انحرافی به سر کردگی یک فرد نامیزان، این پدیده نا مبارک ابعاد گسترده ای به خود گرفت ؛ شخصیت های اصیل ، ریشه دار، کارآمد ، عالم ، عاقل و دانشمند یکی پس از دیگری و به بهانه های واهی و مضحک ، از قطار انقلاب پیاده شده و منزوی گشتند ، به دروغ برای آنها پرونده تراشیده شد؛ یکی را به اشرافی گری متهم کردند ، دیگری را گفتند با کودتا همکاری کرده ، یا از پادشاه عربستان پول گرفته و با جرج سورس دیدار کرده است ، به سومی اتهام مذاکره  با معاون نخست وزیر اسرائیل زدند که امروز بعد از گذشت چندین سال  هیچکدام این اتهامات ناروا  به اثبات نرسیده است.

بعضی از اینها از سر حقد و کینه ای که با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتند ، به دروغ « استخر فرح » برایش ساختند و در دهان بدخواهان انداختند تا وی را کاملا بایکوت کنند ، کسانی که همانند کمونیست ها و توده ای های دهه شصت هدف را فدای وسیله کردند  با آدم هایی مثل تتلو کنار آمده و عکس یادگاری گرفتند و حتی به حالش غبطه خوردند و او را برای جوانان الگو معرفی نمودند؛ از سوی دیگر همین های نوعی، انسان های شریف و ریشه دار را راحتر از آب خوردن تکفیر کردند و سزاوار لعن و نفرین دانستند.

از جمله عملکردهای غیر متعارف این جماعت تندرو که در مقطعی به « کفن پوشان » معروف شدند ، ایجاد تشنج و اخلال در سخنرانی های هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی  و ناطق نوری در حرمین رضوی و معصومی و شکستن حرمت «عش آل محمد» با کفش اندازی ها و مُهر پَرانی ها به جایگاه سخنران مجلس بود.
 
هجوم به بیوت مراجع عظام تقلید و هتک حرمت از آنها ، شکستن در،  پنجره ، آتش زدن کتاب ، وسائل بیت  ، کندن پنکه سقفی  و دادن نسبتِ بی بصیرتی به مرجعیت شیعه که در طول تاریخ نمی توان برای این ظلم آشکار مصداقی پیدا نمود از جمله سابقه سیاسی این جریان است، چنانکه  در میان اصولگرایان ریشه دار و عاقل نیز این گونه رفتار و کردارها محکوم است ؛ اصلا عملکرد اینان با هیچ اصول و اخلاق انسانی سازگاری ندارد.
اینها کسانی هستند اظهار نظرهای خیرخواهانه ی شخصیت های بزرگواری مانند آیات عظام : صافی گلپایگانی ، وحید خراسانی ، آقا موسی زنجانی و جوادی آملی را برنتابیدند، فوری برآشفتند و به هتاکی و اسائه ادب به ساحت آن بزرگان روی آوردند.
 
بعضی از این افراد  که اخیرا با آرای اندک 4 یا 8 در صدی به مجلس راه یافتند  تکبر و غرور سراپای هیکلشان را گرفته ، دیدیم در مواجه با وزرای دولت چهاردهم در مجلس،  چه دسته گل هایی را به آب دادند ؛ با همان حرف ها و کردارهای نابهنجار در واقع چهره نهانی خود را به نمایش گذاشتند، رهبری را « یک نفر» و سرزمین ایران را سزاوار « مرگ » دانستند.

برغم همه این ناترازی‌ها و از سویی خون دل خوردن های دلسوزان، خدا را شاکریم مردم با حضور میلیونی برای چندمین بار به این جماعت پشت کردند و با حمایت از شعارهای انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان مبنی بر « خسته و پرهیز از هر گونه جنگ زرگری و جناحی » و « امید به وفاق ملی » که ریشه در قرآن و نهج البلاغه دارد به او رای دادند و دیروز نمایندگان مجلس نیز با درک درست از موقعیت زمانی و در پیروی از همین تفکر با اتخاذ موضع « نه » به اقلیت پر سر و صدا ،  به همه وزرای دولت رای مثبت دادند.

امیدواریم با همکاری قوای دیگر و با الهام از مکتب اعتدالی امام و حواریون ، وفاق ملی ، این  گم شده ی پیدا شده و ضرورت امروز کشور، نظام و انقلاب  به دست دولت پزشکیان متجلی شود و مشکلات بر چیده شده و مردم، جوانان و کشور به رفاه، آسایش ، آرامش و ثبات دست یابند.

در آستانه « هفته دولت » این تدبیر ستودنی مجلسیان را به فال نیک می گیریم و به آن ارج می نهیم و آرزو می کنیم اقلیت تندرو نیز در مواضع و عملکردهایشان تأمل و تجدید نظر کنند و به اقیانوس بیکران وفاق ملی بپیوندند؛ امروز وقت نزاع ، تنش و تشتت و نفی دیگران نیست ، هنگامه آن است در کنار هم و برای هم باشیم تا بتوانیم آرمان های انقلاب و آرزوهای مردم را به منزل مقصود برسانیم. علاوه زبانحال حال توده مردم ، عقلای قوم و مسئولان نظام نیز چنین است که: « کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست» امروز هر صدایی که تعفن تفرقه ، تخریب از آن برخیزد ، ظلم به خود ، خیانت به مردم و دهن کجی به خون شهداست.

اول ، شهریور 1403
  • نویسنده : عبدالرحیم اباذری
  • منبع :