19 دی آنلاین: تحقیقات در پرونده مرگ یک دختر به کشف راز یک باشگاه رزمی مختلط و مبارزههای غیرقانونی آن منجر شد.
صبح شنبه گذشته (سوم شهریور) مرگ مشکوک دختری جوان در مشهد پزشکان قانونی را به تکاپو انداخت و آنان را به سالن کالبدشکافی کشاند چراکه آثار کبودی ناشی از ضربه به قفسه سینه و سر دختر ۲۲ ساله دیده میشد. طولی نکشید که معاینات تخصصی آغاز و مشخص شد «سارا-الف» بعد از آن که چهار روز در یکی از مراکز درمانی در کما به سر برده، به دلیل خونریزی مغزی جان باخته است و احتمال وقوع جنایت وجود دارد.
به گزارش هفت صبح، با این فرضیه پزشکی، بلافاصله دکتر رضازاده (رئیس سالن تشریح پزشکی قانونی) ماجرا را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع داد و بدین ترتیب با حضور قاضی دکتر صادق صفری در پزشکی قانونی، تحقیقات قضایی اهمیت ویژهای یافت.
بررسیهای مقدماتی بیانگر آن بود که سارا بیست و نهم مرداد هنگام مبارزه تمرینی در یکی از باشگاههای ورزشی با یک پسر جوان دچار حادثه شده و با وضعیتی وخیم به بیمارستان انتقال یافته است، اما او به دلیل عوارض ناشی از ضربه به ناحیه سر به اغما رفته و بعد از گذشت ۴ روز در حالت کما جان خود را از دست داده است.
حساسیت این ماجرا و تمرین مختلط در مرکز آموزشی هنرهای رزمی فرضیه جنایی را قوت بخشید و به همین دلیل تحقیقات موشکافانه در حالی ادامه یافت که پدر سارا به قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: دخترم مجرد بود و در باشگاه ورزشی اطراف چهارراه میلاد در زمینه هنرهای رزمی با چند دختر دیگر فعالیت میکرد.
وی افزود: تصور من بر این بود که دخترم بر اثر فعالیت ورزشی صدمه دیده است تا اینکه چند دختر همباشگاهی او نزد من آمدند و ماجرای مبارزه با یک پسر جوان را مطرح کردند. آنها گفتند مالک باشگاه ورزشی پسر جوانی به نام «شهروز» را برای مبارزه با دختران به باشگاه آورده است که در نهایت او با چند دختر با فنون رزمی مبارزه کرده و سپس دختر مرا بلند کرده و به زمین کوبیده است.
با لو رفتن مبارزه تمرینی مختلط، بلافاصله قاضی صفری دستورات ویژهای را برای کنکاشهای تخصصی در این باره صادر کرد و خود نیز به همراه گروهی از عوامل انتظامی و کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد عازم باشگاه ورزشی در منطقه آزادشهر شد. بررسیهای نامحسوس نشان داد که مالک باشگاه به محض حضور عوامل انتظامی محل را ترک کرده و تماسهای تلفنی را نیز پاسخ نمیدهد.
اینگونه بود که با دستور قاضی ویژه قتل عمد، کارآگاهان قفلها را گشودند و با عبور از ۱۲ پله به زیرزمینی رسیدند که قفس توری جدالهای رزمی در آن خودنمایی میکرد و کیسههای بوکس نیز در کنار تصاویر و بنرهای قهرمانان ورزشی آرام گرفته بودند.
در حالی که هنوز بررسیهای تخصصی برای افشای زوایا و ابعاد مختلف این ماجرای تکاندهنده ادامه داشت و دستور پلمب مکان ورزشی نیز به اداره ورزش و جوانان استان خراسان رضوی اعلام شده بود، خبر دستگیری شهروز (جوان۲۳ ساله) در بیسیمهای پلیس پیچید و بدین ترتیب قاضی دکتر صادق صفری برای انجام تحقیقات بیشتر به سوی کلانتری سجاد مشهد حرکت کرد.
با آنکه اظهارات دختران رزمیکار در پرونده قضایی ثبت شده و شاهدان از مبارزه شهروز با سارا سخن گفته بودند که او را به زمین کوبیده است، متهم این پرونده جنایی پای مالک باشگاه را به میان کشید و به مقام قضایی گفت: من برای تکمیل کمربندهای کیک بوکس (ورزش رزمی) به باشگاه مراجعه کردم و در این باشگاه مشغول تمرین بودم. مالک باشگاه خودش به ما آموزش میداد و نکاتی را یادآوری میکرد و بعد از مدتی بازمیگشت و ایرادها را میگرفت. آنجا فقط من پسر بودم و بقیه هنرآموزان دختر بودند.
عصر روز حادثه هم مالک باشگاه آمد و برخی دفاعهای شخصی را به ما آموخت و از ما خواست تا ساعت ۱۶ عصر کار کنیم، ولی خانم متوفی در یک لحظه افتاد و تشنج کرد. در این هنگام مالک باشگاه با من تماس گرفت که «بیایید گردن بگیرید!»، ولی من با آن دختر مبارزه نکردم. آن لحظه من با کیسه بوکس کار میکردم که این حادثه رخ داد.
اگرچه اظهارات و اعترافات متهم برای قاضی باتجربه ویژه قتل عمد باورپذیر نبود، وی با دستور قضایی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت تا مجریان قانون به بررسی زوایای تاریک مبارزه مرگبار دختر و پسر جوان در قفس توری بپردازند.
به گزارش هفت صبح، با این فرضیه پزشکی، بلافاصله دکتر رضازاده (رئیس سالن تشریح پزشکی قانونی) ماجرا را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع داد و بدین ترتیب با حضور قاضی دکتر صادق صفری در پزشکی قانونی، تحقیقات قضایی اهمیت ویژهای یافت.
بررسیهای مقدماتی بیانگر آن بود که سارا بیست و نهم مرداد هنگام مبارزه تمرینی در یکی از باشگاههای ورزشی با یک پسر جوان دچار حادثه شده و با وضعیتی وخیم به بیمارستان انتقال یافته است، اما او به دلیل عوارض ناشی از ضربه به ناحیه سر به اغما رفته و بعد از گذشت ۴ روز در حالت کما جان خود را از دست داده است.
حساسیت این ماجرا و تمرین مختلط در مرکز آموزشی هنرهای رزمی فرضیه جنایی را قوت بخشید و به همین دلیل تحقیقات موشکافانه در حالی ادامه یافت که پدر سارا به قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: دخترم مجرد بود و در باشگاه ورزشی اطراف چهارراه میلاد در زمینه هنرهای رزمی با چند دختر دیگر فعالیت میکرد.
وی افزود: تصور من بر این بود که دخترم بر اثر فعالیت ورزشی صدمه دیده است تا اینکه چند دختر همباشگاهی او نزد من آمدند و ماجرای مبارزه با یک پسر جوان را مطرح کردند. آنها گفتند مالک باشگاه ورزشی پسر جوانی به نام «شهروز» را برای مبارزه با دختران به باشگاه آورده است که در نهایت او با چند دختر با فنون رزمی مبارزه کرده و سپس دختر مرا بلند کرده و به زمین کوبیده است.
با لو رفتن مبارزه تمرینی مختلط، بلافاصله قاضی صفری دستورات ویژهای را برای کنکاشهای تخصصی در این باره صادر کرد و خود نیز به همراه گروهی از عوامل انتظامی و کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد عازم باشگاه ورزشی در منطقه آزادشهر شد. بررسیهای نامحسوس نشان داد که مالک باشگاه به محض حضور عوامل انتظامی محل را ترک کرده و تماسهای تلفنی را نیز پاسخ نمیدهد.
اینگونه بود که با دستور قاضی ویژه قتل عمد، کارآگاهان قفلها را گشودند و با عبور از ۱۲ پله به زیرزمینی رسیدند که قفس توری جدالهای رزمی در آن خودنمایی میکرد و کیسههای بوکس نیز در کنار تصاویر و بنرهای قهرمانان ورزشی آرام گرفته بودند.
در حالی که هنوز بررسیهای تخصصی برای افشای زوایا و ابعاد مختلف این ماجرای تکاندهنده ادامه داشت و دستور پلمب مکان ورزشی نیز به اداره ورزش و جوانان استان خراسان رضوی اعلام شده بود، خبر دستگیری شهروز (جوان۲۳ ساله) در بیسیمهای پلیس پیچید و بدین ترتیب قاضی دکتر صادق صفری برای انجام تحقیقات بیشتر به سوی کلانتری سجاد مشهد حرکت کرد.
با آنکه اظهارات دختران رزمیکار در پرونده قضایی ثبت شده و شاهدان از مبارزه شهروز با سارا سخن گفته بودند که او را به زمین کوبیده است، متهم این پرونده جنایی پای مالک باشگاه را به میان کشید و به مقام قضایی گفت: من برای تکمیل کمربندهای کیک بوکس (ورزش رزمی) به باشگاه مراجعه کردم و در این باشگاه مشغول تمرین بودم. مالک باشگاه خودش به ما آموزش میداد و نکاتی را یادآوری میکرد و بعد از مدتی بازمیگشت و ایرادها را میگرفت. آنجا فقط من پسر بودم و بقیه هنرآموزان دختر بودند.
عصر روز حادثه هم مالک باشگاه آمد و برخی دفاعهای شخصی را به ما آموخت و از ما خواست تا ساعت ۱۶ عصر کار کنیم، ولی خانم متوفی در یک لحظه افتاد و تشنج کرد. در این هنگام مالک باشگاه با من تماس گرفت که «بیایید گردن بگیرید!»، ولی من با آن دختر مبارزه نکردم. آن لحظه من با کیسه بوکس کار میکردم که این حادثه رخ داد.
اگرچه اظهارات و اعترافات متهم برای قاضی باتجربه ویژه قتل عمد باورپذیر نبود، وی با دستور قضایی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت تا مجریان قانون به بررسی زوایای تاریک مبارزه مرگبار دختر و پسر جوان در قفس توری بپردازند.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/79348