عبدالرحیم اباذری / امسال هفته دفاع مقدس با ایام میلاد با سعادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مصادف شده فرصت خوبی است برای چندمین بار مروری بر صلح حدیبیه آن حضرت داشته باشیم. رسول مهربانی‌ها با این که در طول 23 سال پیامبری، بیش از ده ها جنگ اعم از «غَزوه و سَریه» با مشرکان و کفار داشت اما در سال ششم هجری با توجه به اوضاع و شرایط زمانی و مکانی، سخن از صلح زد و با دشمن دیرینه خویش وارد مذاکره شد و این مذاکره در نهایت به «صلح حدیبیه» مشهور گردید.

پیامبر در این عهدنامه تاریخی به خاطر رسیدن به مصالح اهم از یک سری اصول مهم و مسلم اسلامی به طور موقت چشم پوشید که جا دارد در آن دقت و تأمل بیشتر شود. هنگام انعقاد، علی علیه السلام منشی متن بود. پیامبر فرمود در آغاز «بسم الله الرحمن الرحیم» بنویسد. اما سُهَیل بن عَمرو نمایندهٔ مشرکان گفت: ما خدای رحمان و رحیم را نمی‌شناسیم، باید «باسمک اللهم» بنویسید که نماد خدای مشرکان بود. علی به دستور پیامبر، باسمک اللهم نوشت. بعد خواست در متن صلحنامه اسم مبارک پیامبر را به عنوان «محمد رسول الله» آورد، سُهَیل گفت: ما تو را به عنوان فرستادهٔ خدا قبول نداریم. بلکه تو فقط محمد پسر عبدالله هستی. باز با اشاره پیامبر، در متنِ قرارداد، «محمد بن عبدالله» جایگزین «محمد رسول الله» گردید.

تا اینجا رسول گرامی اسلام(ص) در ظاهر از دو رکن رکین اصول دین، یعنی «توحید و نبوت» عقب نشینی کرد و به دشمن امتیاز داد بدون این که از او امتیازی بگیرد. علاوه در مرحله بعد، در بند دوم صلحنامه نیز نوشته شد: هرگاه فرد یا افرادی از قریش به مسلمانان پیوستند، پیامبر موظف است آنها را به مشرکان تحویل دهد، اما اگر فردی از مسلمانان به قریش پناهنده شد، مسلمانان حق استرداد او را ندارند. این هم امتیاز سومی بود که از جانب رهبر مسلمانان به مشرکان داده شد و در ظاهر با اصل «الاسلام یَعلو ولا یُعلی علیه» منافات داشت.

جالب است در این هنگام خبر آوردند ابو جَندَل پسر سُهَیل به لشکر اسلام پیوسته و مسلمان شده است. سُهیَل خطاب به پیامبر گفت: این اولین مورد است و باید به آن عمل کنید. حضرت ابو جَندَل را به پدرش تحویل داد. او فریاد کرد و از پیامبر یاری طلبید، اما رسول خدا ابوجَندَل را دلداری داد و توصیه فرمود که به خاطر اسلام و مسلمانان این مصائب و مشکلات را متحمل شود.
در این میان امام علی علیه السلام که در اغلب جنگ‌ها کنار پیامبرحضور داشت و چند بار هم به شدت مجروح شده بود، در این ماجرا مطیع محض بود و هرچه پیامبر می‌فرمود، او می‌نوشت، اما بعضی افراد ظاهرنگر و تند مزاج که فقط نوک دماغشان را می‌دیدند و در هیچ جنگی هم شرکت نکرده بودند، ناگهان کاسه داغتر از آش شده و زبان به اعتراض گشودند که چرا پیامبر از این همه اصول عقب نشینی کرده و عزت اسلام و مسلمانان را خدشه دار نموده است؟! اما رسول خدا(ص) هرکدام آنها را به اندازه درک و فهمشان جوابی داد و آرامشان کرد.

در مدت کوتاهی نتایج مثبت این معاهده ظاهر شد:
1- حملات، هجوم‌ها، تحرکات، توطئه‌های داخلی و خارجی قریش متوقف گردید.
2- مسلمانان از ناحیه دشمن خیالشان راحت شد و به آرامش نسبی دست یافتند.
3- زمینه برای ترویج و تبلیغ اسلام در نقاط دیگر فراهم آمد.
4- ارتباط میان توده مردم قریش و مسلمانان سبب ترویج بیشتر اسلام در میان مشرکان گردید.
5- جوانان قریش تحت تأثیر آداب، رسوم و اخلاق اسلامی مسلمانان به ویژه برخوردهای محبت آمیز پیامبر قرار گرفتند و فوج فوج به اسلام گرویدند.

از مجموع گزارش مورخان برمی آید جوانان بسیاری از قریش به اسلام پناهنده می‌شدند و پیامبر نیز طبق قرارداد حدیبیه، آن‌ها را به قریش تحویل می‌داد. وقتی اینها بر می‌گشتند به شکل‌های گوناگون موجب دردسر مشرکان می‌شدند تا این که سران قریش مجبور شدند و خود پیشنهاد کردند تا بند دوم صلح حدیبیه ملغی شود و پیامبر هم قبول کرد. در اهمیت این معاهده همین بس که در تأیید آن، آیه «إِنَّا فَتَحْنَا لَک فَتْحًا مُبِینًا» نازل شد. علاوه در فوائد این صلح، امام صادق علیه السلام که این ایام، ولادت ایشان نیز هست فرمود: «ما کانت قضیه اعظم برکه منها». هیچ حادثه‌ای در زمان پیامبر پر برکت تر از صلح حدیبیه نبود. از این رخداد تاریخی و سیره پیامبر و ائمه علیهم السلام استفاده می‌شود فواید و آثار صلح به مراتب از پیروزی در جنگ بیشتر است، نزول آیه مبارک فتح شاید بهترین شاهد براین حقیقت و واقعیت باشد.

صلح با صدام و آل سعود
چنانکه در هشت سال جنگ و دفاع مقدسِ خودمان شبیه همین تجربه را با تمام وجود لمس کردیم. ما در هشت سال دفاع مقدس اگر چه به خاطر تجاوز صدام مجبور به جنگ و مقاومت شدیم و حماسه‌ها آفریدیم، تجربه‌ها کسب کردیم و استعدادهای جوانان شکوفا شد و هرگز از حضور در آن معرکه‌ها پشیمان نیستیم و افتخار هم می‌کنیم، اما باید اذعان کرد که شیرینی صلح به مراتب از حلاوت‌ها و حماسه‌های جنگ بیشتر بود و همان پیامدهای مثبت (پنج گانه در صلح حدیبیه) در صلح با صدام نیز خودنمایی کرد و جام زهر برای حضرت امام به شیرینیِ شهدِ عسل مُبَدَل گردید.

همین واقعیت و حقیقت سبب شد، بعد از سه سال قطع رابطه با عربستان برغم این که امام طی پیامی به مناسبت کشتار حجاج ایرانی، آل سعود را وارثان ابی سفیان، ابی لهب و راهبران راه یزید معرفی کرده و در بیانات دیگر فرمود: «اگر ما از مساله قدس بگذریم، اگر ما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم، نمی‌توانیم از مساله حجاز بگذریم» اما در اواخر عمر اجازه برقراری ارتباط با عربستان داد و حتی به ارتباط با آمریکا نیز به صورت مشروط به شرایطی تمایل نشان داد که توضیح آن در خاطرات حضرات آیات: هاشمی رفسنجانی و محمدی ری شهری آمده است.

پیامد مثبت این ارتباط نیز در مدت اندکی خود را نشان داد و آثار و برکات صلح حدیبیه و نزول آیه فتح المبین را در اذهان تداعی نمود که به ترتیب زیر می‌توان به برخی از آنها اشاره کرد:
1- کاهش حساسیت طرفین و افزایش اعتماد متقابل در دیپلماسی دو کشور.
2- سفر مردم ایران به حج و ارتباط با حاجیان کشورهای اسلامی.
3- نشر فرهنگ انقلاب و تفکر سیاسی تشیع از طریق این ارتباط در میان مسلمانان کشورهای اسلامی.
4- کاهش بحث‌ها و مشاجرات وهابیون با حجاج ایرانی در کوچه پس کوچه‌ها واطراف حرمین شریفین که اغلب به فحاشی، هتاکی، درگیری و دستگیری منجر می‌شد و نتیجه معکوس داشت.
5- تکریم یا حداقل عدم تحقیر حجاج ایرانی در مکه و مدینه.
6- گشوده شدن درب قبرستان بقیع برای خانم‌های ایرانی برای اولین بار.
7- اجازه بازدید از منطقه جغرافیائی شهرفدک و نخلستان فدک و چشمه منصوب به امام علی(ع) برای اولین بار که همه اینها جزو هویت تاریخی و شیعی ما به شمار می‌آیند.
8- همراهی یا حداقل عدم درگیری عربستان در مسائل بین المللی با ایران. اگر ارتباط با عربستان در این سطح همچنان ادامه می‌یافت، به یقین مشکلی مانند: مصر، سوریه، بحرین و یمن را اصلاً نداشتیم یا بسیارکمرنگ بود، اما دریغا بعضی محافل کج اندیش و تندرو با حرکات و اظهارات نسنجیده مانع از آن شدند و برای نظام و انقلاب هزینه تراشیدند.

امروز که از سوی ریاست محترم جمهوری آقای پزشکیان، بحث وفاق داخلی و تعامل با خارج مطرح می‌شود، بعضی کشورها به خصوص اسرائیل نوزاد کُش احساس خطر کردند و قرائن و شواهد نشان می‌دهد تلاش می‌کنند تا هر جور شده ایران اسلامی را وارد میدان جنگ با دنیای غرب نمایند که نباید از آنها به این راحتی بازی خورد؛ به خصوص این که اخیراً جنگ سایبریِ خونین راه انداخته و اوضاع را پیچیده‌تر ساخته است. از سوی دیگر سیره و سلوک پیامبر، عقل، تدبیر و تجربه 45 ساله نظام گویای این حقیقت است به هر بهانه‌ای نباید تنش و درگیری با دشمن را استارت زد و ادامه داد، چرا که پیامدهای تخریبی، فرسایشی و افسردگیِ روحی و روانیِ جنگ بسیار طاقت فرسا و جبران نا پذیر می‌باشد، اما دستاوردهای مثبت و گوارای صلح عزتمندانه و مدارای قهرمانانه به مراتب دلنشین تر، سودمندتر و نشاط آورتر است.
31 شهریور 1403

  • نویسنده : عبدالرحیم اباذری
  • منبع :