طه حسین فراهانی
در سال ۱۳۱۸ هجری قمری، قم هنوز دبستانی به شیوه نوین نداشت و آموزش کودکان در مکاتبی با روشهای سنتی صورت میگرفت. در همین سال، یعنی در میانه سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، حاج میرزا حسن رشدیه، یکی از پیشگامان تأسیس مدارس جدید در ایران، به قم آمد. او در محله ملامحمود ساکن شد و نخستین مدرسه مدرن این شهر را در خانهاش با نام «فاطمیه»، به یاد حضرت فاطمه معصومه(علیهاالسلام)، بنا نهاد.
با این حال، این اقدام رشدیه با مخالفت شدید مکتبداران محلی روبهرو شد. آنان، که حضور او را تهدیدی برای کسبوکار خود میدیدند، شایعه کردند که او بهائی است و با ناقوس کلیسا، کودکان را از مسیر دین منحرف میکند. این ادعاها به حدی پیش رفت که خانه رشدیه بارها مورد حمله و سنگپرانی قرار گرفت.
رشدیه که دیگر ادامه این وضعیت را ممکن نمیدید، از متولی باشی آستانه درخواست کرد مکانی برای تدریس در اختیارش قرار دهد. متولی باشی نیز بقعهای در صحن اتابکی را برای این منظور تخصیص داد، اما این تدبیر نیز نتوانست مانع کارشکنیها شود. در نهایت، در سال ۱۳۱۹ هجری قمری، مدرسه تعطیل شد و رشدیه قم را به مقصد تهران ترک کرد. با این حال، شاگردانی که از این مدرسه فارغالتحصیل شدند، پیشرفت شگرفی در عرصههای علمی و فرهنگی داشتند.
پس از ۳۲ سال، در سال ۱۳۵۰ هجری قمری، رشدیه بار دیگر به قم بازگشت و با انتشار آگهی «باز آمدم»، فعالیتهای خود را از سر گرفت. این بار، به جای زنگ مدرسه، از سوت برای فراخواندن کودکان به کلاس استفاده میکرد که باز هم برخی مردم عامی، این اقدام را دستاویزی برای مخالفت کردند و گفتند: «حالا با سوت زدن میخواهد درس شیطانی یاد بچهها بدهد.»
رشدیه در محله ملامحمود خانهای اجاره کرد و مدرسهای به نام «رشدیه» تأسیس نمود. او علاوه بر مدیریت، شخصاً کلاس اول را تدریس میکرد و هزینه تحصیل دانشآموزان فقیر را از حقوق خود میپرداخت. او حتی برای نابینایان نیز کلاسی ویژه راهاندازی کرد و آنان را به گونهای آموزش داد که در حضور حاکم و رئیس فرهنگ، توانمندی خود را در نوشتن و خواندن به نمایش گذاشتند.
رشدیه در دوران پهلوی اول بسیار مورد احترام بود. زمانی که رئیسالوزرا و جمعی از مقامات کشوری به قم آمدند، به درخواست علیاصغر حکمت، کلنگ بنای دبیرستان حکمت را او به زمین زد. اما در دوم خرداد ۱۳۱۳ هجری شمسی، سیلی سهمگین به خانه او در محله ملامحمود آسیب زد و آن را ویران کرد.
روزی در خلال تدریس، حالش بههم خورد و غش کرد. پزشک مهربان شهر به کمکش شتافت و او را معالجه کرد، اما از آن روز دیگر تدریس بهطور منظم ادامه نیافت. در سفرهای تابستانی به تهران، خانواده و دوستان نزدیک از او خواستند که به فعالیتهایش پایان دهد و باقی عمر را در آرامش سپری کند. رشدیه، که عمری را در خدمت به فرهنگ و آموزش کودکان سپری کرده بود، سرانجام پیشنهاد آنان را پذیرفت و به تهران رفت.
در سال ۱۳۱۸ هجری قمری، قم هنوز دبستانی به شیوه نوین نداشت و آموزش کودکان در مکاتبی با روشهای سنتی صورت میگرفت. در همین سال، یعنی در میانه سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، حاج میرزا حسن رشدیه، یکی از پیشگامان تأسیس مدارس جدید در ایران، به قم آمد. او در محله ملامحمود ساکن شد و نخستین مدرسه مدرن این شهر را در خانهاش با نام «فاطمیه»، به یاد حضرت فاطمه معصومه(علیهاالسلام)، بنا نهاد.
با این حال، این اقدام رشدیه با مخالفت شدید مکتبداران محلی روبهرو شد. آنان، که حضور او را تهدیدی برای کسبوکار خود میدیدند، شایعه کردند که او بهائی است و با ناقوس کلیسا، کودکان را از مسیر دین منحرف میکند. این ادعاها به حدی پیش رفت که خانه رشدیه بارها مورد حمله و سنگپرانی قرار گرفت.
رشدیه که دیگر ادامه این وضعیت را ممکن نمیدید، از متولی باشی آستانه درخواست کرد مکانی برای تدریس در اختیارش قرار دهد. متولی باشی نیز بقعهای در صحن اتابکی را برای این منظور تخصیص داد، اما این تدبیر نیز نتوانست مانع کارشکنیها شود. در نهایت، در سال ۱۳۱۹ هجری قمری، مدرسه تعطیل شد و رشدیه قم را به مقصد تهران ترک کرد. با این حال، شاگردانی که از این مدرسه فارغالتحصیل شدند، پیشرفت شگرفی در عرصههای علمی و فرهنگی داشتند.
پس از ۳۲ سال، در سال ۱۳۵۰ هجری قمری، رشدیه بار دیگر به قم بازگشت و با انتشار آگهی «باز آمدم»، فعالیتهای خود را از سر گرفت. این بار، به جای زنگ مدرسه، از سوت برای فراخواندن کودکان به کلاس استفاده میکرد که باز هم برخی مردم عامی، این اقدام را دستاویزی برای مخالفت کردند و گفتند: «حالا با سوت زدن میخواهد درس شیطانی یاد بچهها بدهد.»
رشدیه در محله ملامحمود خانهای اجاره کرد و مدرسهای به نام «رشدیه» تأسیس نمود. او علاوه بر مدیریت، شخصاً کلاس اول را تدریس میکرد و هزینه تحصیل دانشآموزان فقیر را از حقوق خود میپرداخت. او حتی برای نابینایان نیز کلاسی ویژه راهاندازی کرد و آنان را به گونهای آموزش داد که در حضور حاکم و رئیس فرهنگ، توانمندی خود را در نوشتن و خواندن به نمایش گذاشتند.
رشدیه در دوران پهلوی اول بسیار مورد احترام بود. زمانی که رئیسالوزرا و جمعی از مقامات کشوری به قم آمدند، به درخواست علیاصغر حکمت، کلنگ بنای دبیرستان حکمت را او به زمین زد. اما در دوم خرداد ۱۳۱۳ هجری شمسی، سیلی سهمگین به خانه او در محله ملامحمود آسیب زد و آن را ویران کرد.
روزی در خلال تدریس، حالش بههم خورد و غش کرد. پزشک مهربان شهر به کمکش شتافت و او را معالجه کرد، اما از آن روز دیگر تدریس بهطور منظم ادامه نیافت. در سفرهای تابستانی به تهران، خانواده و دوستان نزدیک از او خواستند که به فعالیتهایش پایان دهد و باقی عمر را در آرامش سپری کند. رشدیه، که عمری را در خدمت به فرهنگ و آموزش کودکان سپری کرده بود، سرانجام پیشنهاد آنان را پذیرفت و به تهران رفت.
- نویسنده : طه حسین فراهانی
- منبع :
https://19dey.com/news/84530