دکتر سید علیرضا صفوی؛
بعثت پیامبر ص که زمینۀ شکل گیری حکومت آن حضرت در مدینه النبی و تمدن اسلامی گردید، علی رغم این که ظرفیّت های ناشناختۀ انسان را در توانایی پیمودن افق های معنویّت مشخص کرد، دنیای بهتر همراه با کرامت، رفاه و آرامش را نیز برایش فراهم نمود چنان که امیر مومنان علیه السلام دربارۀ آن می فرمایند: «حال به نعمت های بزرگ الهی که به هنگامه بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر آنان فرو ریخت، بنگرید که چگونه اطاعت آنان را با دین خود پیوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند! چگونه نعمتهای الهی بال های کرامت خود را بر آنان گستراند و جویبارهای آسایش و رفاه برايشان روان ساخت! و تمام برکات آیین حق، آنها را در بر گرفت! در میان نعمتها غرق گشتند و در خرّمی زندگانی شادمان شدند امور اجتماعی آنان در سایه قدرت حکومت اسلام استوار شد و در پرتو عزّتی پایدار آرام گرفتند و به حکومتی پایدار رسیدند. آنگاه آنان حاکم و زمامدار جهان شدند و سلاطین روی زمین گردیدند و فرمانروای کسانی شدند که در گذشته حاکم بودند و قوانین الهی را بر کسانی اجراء می کردند که مجریان احکام بودند، و در گذشته کسی قدرت درهم شکستن نیروی آنان را نداشت، و هیچ کس خیال مبارزه با آنان را در سر نمی پروراند»(نهج البلاغه ترجمه دشتی، خطبه قاصعه).
آنچه که در این فرمایشات گهربار برجسته بوده و هر مسلمانی را با مطالعه آن به شعف می آورد، شکل گیری زندگانی عزّت مندانه و توأم با رفاه و شادی برای مردم می باشد. اکنون سئوال اساسی اینست که نظریۀ ساختن دنیای بهتر در جمهوری اسلامی از چه جایگاهی برخوردار می باشد؟ این مقاله بنا دارد به مناسبت سالگرد واقعه هفتم تیر، آراء شهید بهشتی ره - به عنوان یکی از برجسته ترین شاگردان مکتب امام خمینی ره که با عملکرد خود نمونه ای از روحانیّت اصیل شیعه را به جهان معرفی کرد – را دربارۀ این موضوع مورد بررسی قرار دهد. شهید بهشتی ره با استناد به قرآن، مقصد متعالی برای مسلمانان را ساختن جامعه ای الگو، نمونه و ممتاز معرفی نموده و می فرمایند: «[قرآن] به مسلمان ها می گوید اگر قبلۀ شما را اول بار از قبلۀ مشرکین، و در نوبت دوم از قبلۀ یهود و نصارا جدا کردیم، بدین جهت بود که: و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا؛ ما اصلا از خود شما جامعۀ مسلمانان خواستیم که یک امت برجستۀ ممتاز باشید. امتی که بتواند برای همۀ مردم جهان الگو و نمونه باشد، همچنان که پیغمبر برای شما الگو و نمونه است. این تعبیر دربارۀ هدف نهضت اسلام عجیب است. نهضت اسلام اول بار پیغمبری را که ساخته و پرداختۀ اراده و تربیت خدا است به عنوان الگوی پیروانش معین می کند و بعد می خواهد تک تک این مسلمان ها برای مردم دیگر الگو و نمونه باشند تا اسلام از این راه گسترش یابد»(سرود یکتا پرستی، 1379، ص 67).
خواستۀ دین از مسلمانان در جهت الگو بودن برای دیگران ممکن و شدنی هست چرا که وجود نمونه های عملی فردی همچون شخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اجتماعی مانند مدینه النبی در دسترس می باشد. شهید بهشتی ره در همین زمینه می فرمایند: «اسلام آنچه خواسته این است که ما شما را جامعه ای معتدل، یعنی در راه راست زندگی، ساختیم و پرداختیم تا برای مردم جهان الگو و نمونه باشید- همان طور که پیغمبر برای شما الگو و نمونه است. از این الگو و نمونه در زبان قرآن با تعبیر شهید و گواه نام برده شده است. در آیات دیگر قرآن می گوید روز قیامت ما وقتی می خواهیم در آن محکمۀ بزرگ الهی به اعمال مردم برسیم، نمونه ها و الگو ها شاهد خواهند بود. شاهد برای این است که اگر کسی گفت خدایا، آخر این راه راست زندگی که گفته بودی عملی نبود؛ آن وقت گفته شود که ببین، او نمونۀ عملی است»(همان، ص 70).
مسلمانان آنگاه می توانند الگو و نمونه باشند که در شکل دهی به زندگی مطلوب در این جهان موفق عمل نمایند. شهید بهشتی ره بر همین اساس، ضمن مشخص نمودن جایگاه آزادی، عدالت، رفاه، حزب گرایی و نظم و اتقان در عملکردها به عنوان مختصات دنیای بهتر در اندیشه دینی به بحث و بررسی در این قلمرو پرداخته اند.
آزادی
آزادی از جمله مفاهیم با ارزشی هست که انسان ها بدان اهمّیّت داده و منابع دینی مسلمانان نیز بدان اهتمام داشته و بر آن تاکید نموده اند. چنان که خداوند در قرآن می فرمایند: «فبشّر عباد الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه... »(زمر/آیات 17 - 18): پس به بندگانم مژده ده آنان که سخن را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند. حتی پیامبران و انبیاء علیهم السلام و نیز ائمه صلوات الله علیهم اجمعین نقش خود را به گونه ای ایفا نموده اند که بر آزادی بشریت لطمه وارد نیاید و بر خلاف مشیّت الهی کاری صورت نگیرد. لذا زمامدارن و رهبران جامعه در حکومت دینی می بایستی به جهت اهمّیّت موضوع آزادی و نقش آن در رشد و تربیت انسان ها و نیز ارزش آن در زندگی مطلوب، عملکردشان را منطبق با دستورات شرعی و موازین عقلی قرار دهند.
شهید بهشتی رحمه الله علیه در همین زمینه می فرمایند: «نقش خدا به عنوان مبدأ هستی و آفریدگار فعال لما یُرید؛ نقش پیامبران به عنوان رهبران و راهنمایان امت؛ نقش امام به عنوان زمامدار و مسئول امت و مدیر جامعه؛ همۀ اینها نقشی است که باید به آزادی انسان لطمه وارد نیاورد. اگر این نقشها بخواهد به آزادی انسان لطمه وارد بیاورد بر خلاف مشیت خدا عمل شده است»(نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، 17).
بنابراین تلاش راهنمایان دینی و زمامداران اسلامی، هم راستا با مشیّت خداوند و برای آزادی انسان از بردگی هوی و هوس و هموار نمودن مسیر انتخاب او در دنیا خواهد بود. شهید بهشتی در این باره می فرمایند: «کوشش اسلام این است که انسان آزاد تربیت کند، آزاد از همه چیز؛ آزاد از بند هوا و هوس؛ آزاد از تسلط خشم؛ آزاد از گرایش به جاه طلبی و قدرت و ثروت؛ آزاد از تسلط دیگران؛ آزادِ آزاد؛ تا راه خویشتن را همواره آزادانه انتخاب کند»(همان، ص 20).
عدالت
عدالت در میراث ارزشمند مسلمین از جایگاه بااهمّیّتی برخوردار بوده و رعایت آن در زندگی شخصی و رفتار اجتماعی سفارش شده است. چنان که امیر مومنان علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر می فرمایند: «با خدا و با مردم و با خویشاوندان نزدیک و با افرادی از رعیّت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعاین کن که اگر چنین نکنی ستم روا داشتی و کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد که با خدا سرجنگ دارد تا آنگاه که باز گردد یا توبه کند و چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون نمی کند و کیفر او را نزدیک نمی سازد که خدا دعای ستمدیدگان را می شنود و در کمین ستمکاران است»(نهج البلاغه ترجمه دشتی، عهد نامه مالک اشتر).
اکنون در جوامع بشری نیز برای عدالت اهمّیّت قائل شده و بر رعایت آن تاکید می ورزند. شهید بهشتی ره به رعایت عدالت در جامعه و تقسیم ثروت به صورت عادلانه تاکید کرده و می فرمایند: «مسلمانها باید همواره برای زندگی بهتر – ولی نه برای یک طبقه و یک قشر، بلکه برای عموم – کوشش کنند. این واقعیتی است که در جامعه ای که تقسیم ثروت غیر عادلانه است،
در جامعه ای که گروهی از مردم از همه چیز برخوردارند و اکثریتی از بخور و نمیری هم برخوردار نیستند، تفریح سالم نیز مفهومی ندارد»(نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، ص 140). شهید بهشتی رحمه الله علیه منزلت عدالت را در اندیشه دینی آن چنان والا می دانند که دربارۀ آن چنین می فرمایند: «دین یعنی عدل و عدل یعنی دین . هر جا دیدید می گویند دین و اسلام هست اما عدالتی نیست، شک نکنید دین و اسلامشان قلابی است»(روزنامه جمهوری اسلامی، ششم تیر یک هزار و چهارصد، ص1).
رفاه
ایجاد و گسترش رفاه و تامین نیازهای اساسی جامعه، برای ساختن دنیای بهتر اجتناب ناپذیر هست. معضلاتی همچون دین گریزی، چالش های اخلاقی، مسئلۀ جمعیّت، بحران های زیست محیطی و ... ریشه در فقر و عدم تامین نیازهای حیاتی دارد که با برطرف نمودن آن ها و تلاش در جهت آبادانی جامعه می توان بدان ها فائق آمد.
شهید بهشتی ره جایگاه رفاه و تفریحات انسان در اندیشه دینی را مهم ارزیابی کرده و با استناد به منابع متقن و دست اول دین درباره این موضوعات به بحث پرداخته اند. چنان که می فرمایند: «اصولا تفریح یکی از نیازهای طبیعی بشر است و یک نظام اجتماعی و مکتب زندگی باید برای ارضای این خواستۀ طبیعی فکری کند. چه کسی می تواند دربارۀ اسلام بگوید اسلام دین غم و اندوه و گریه و زاری و بی نشاطی است. در حالی که قرآن با صراحت می گوید: «قل من حرّم زینت الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی الحیاه الدنیا خالصه یوم القیامه»(اعراف/32) اصلاً درست به عکس است. اسلام دین نشاط است. این آیۀ قرآن از محکمات قرآن و صریح است»(نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، ص 136).
ایشان با توجه نمودن به ارتباط بین دین و فطرت انسان از یک سو و فطرت آدمی با نشاط از سوی دیگر، منزلت رفاه و شادی در اندیشه دینی را تبین نموده و می فرمایند: «از بزرگترین امتیازات اسلام این است که بگوییم دین فطرت است. فطرت یعنی چه؟ ارتباط فطرت را با نشاط در این گفتاری که از مولای متقیان امیر مومنان علی (ع) در نهج البلاغه نقل شده است بیان می کنم. در نهج البلاغه نقل می کند که مولا روزی به خانۀ یکی از دوستانش قدم نهاد. دید خانه وسیعی دارد به او فرمود: هان! در این دنیا چنین خانۀ وسیعی می خواهی چه کنی؟ آیا در روز قیامت بدین خانه محتاجتر نبودی؟ اول امام این مطلب را گفت؛ بعد برای اینکه آن فرد اشتباه نکند، فرمود: اشتباه نکن! تو با داشتن همین خانه وسیع می توانی در همین دنیا آن را برای آخرت به کار بگیری در آن مهمان پذیرایی کنی، صله رحم کنی، این خانه را پایگاه اجتماعات برای تلاش در راه حق و عدالت قرار دهی»(همان، صص 138-139). شهید بهشتی با استناد به قرآن(زخرف/71) می گوید: «آیا مذهبی که به مردم با ایمان و درستکار می گوید سرانجام پاداش شما در دنیای جاوید چنین زندگانیی است، می تواند مذهبی ضد نشاط باشد»(همان، ص 138).
حزب گرایی
شهید بهشتی رحمه الله علیه با استناد به قرآن و با استفاده عالمانه از آن منبع نورانی، ابتدا مسئلۀ با اهمّیّت حزب گرایی و جایگاه آن در اندیشه دینی را تبیین نموده و سپس در بطن همین موضوع به مسئله برنامه ریزی برای خانم ها و آقایان و دختران و پسران برای استفاده از مواهب زندگی در کنار پایبندی به دین اشاره نموده و می فرمایند: «قرآن با صراحت می گوید، مردم با ایمان، مردان و زنان با ایمان، پشت و پناه اجتماعی یکدیگرند. «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیا بعض»(توبه/71).
برای اینکه خصلت انسان این است که در جامعه نمی تواند تنها زندگی کند. همکاری و تعاون در راه تامین نیازهای گوناگون اجتماعی، از نیازهای جاری متعارف گرفته تا ایجاد جامعه ای که سیاست و اقتصاد و نظام اداری سالم داشته باشد، همه داخل در دائرۀ بعضهم اولیاء بعض است؛ نه تنها برای مردان بلکه حتی برای خانمها؛ نه تنها برای آقایان و خانمها، بلکه برای بچه ها. باید برای پسرها و دختران برنامه هایی تهیه کرد تا حس نکنند به حکم ایمان و به حکم پایبندی به دین از مواهب زندگی کاملاً محروم می مانند. احساس این محرومیت خطر بزرگی برای ایده و هدفی است که شما به آن احترام می گذارید امیدوارم با این کوتاه سخن توانسته باشم نظر اسلام را در این زمینه تا حدودی روشن کرده باشم»( نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، ص 141).
ایشان حزب گرایی را - به ویژه توجه به جایگاه نوجوانان و جوانان در حزب و اهتمام به مسئلۀ رشد و تربیت آنان - موجب سازندگی و پیشرفت دانسته و می فرمایند: «بی شک هر حرکت و هر انقلابی باید به نسل جوان و نوجوان توجهی خاص داشته باشد. ما در تشکیلات «حزب جمهوری اسلامی» از اول به همین اندیشه بودیم. ولی مشکلات سال اول انقلاب ما را از خیلی کارها که دلمان می خواست بکنیم دور کرد؛ کارهایی که اگر کرده بودیم اینک در مرحله سازندگی پیشرفته تری قرار داشتیم»(همان، ص 145). نیز: «وقت و نیروی ما از این به بعد باید خیلی در خط تشکل – تشکل مکتبی – صرف شود. این اردوها، این تجمعات و این سمینارهایی که داشته ایم، بسیار به تشکل مکتبی کمک بوده و هست»(همان، ص 146).
شهید بهشتی ره ضمن بیان مبانی دینی حزب گرایی، حرکت های سازمان یافته و تشکیلاتی را از مقتضیات زمانی و مکانی معرفی نموده و آن را در جهت ساختن دنیای بهتر معرفی نموده و می فرمایند: «نیروها باید طوری هدایت بشوند، طوری سامان پیدا کنند، طوری سازماندهی شوند، که به ایجاد یک جریان قوی و نیرومند منتهی شود. اینکه می بینید این روزها همه می کوشند تا شکل و سازمان یافتگی را بکوبند و حتی ضد اسلام و ضد قرآن معرفی کنند، بحثها و مقاله ها علیه حزب و سازمان و تشکیلات می گویند و می نویسند، برای این است که درست فهمیده اند. اگر در این مقطع از زمان، حرکتها به صورت حرکتهای نیرومند، سازمان یافته و آفرینندۀ جریانهای قوی در نیاید، اشباع کننده و ارضاع کننده نخواهد بود و در نتیجه رو به افت و افول خواهد گذاشت»(همان، ص65).
نظم و اتقان در عملکردها
نظم و اتقان در عملکردها در اندیشه دینی منزلت فراوانی داشته و مورد سفارش و تاکید پیشوایان دینی و معصومین علیهم السلام بوده است. امیر مؤمنان علیه السلام در وصیّت خودشان به امام حسن و امام حسین علیهما السلام در رمضان سال 40 هجری بر اهمّیّت نظم در کارها تاکید نموده و می فرمایند: « شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را و کسانی را که این وصیّت به آنها می رسد، به ترس از خدا و نظم در امور زندگی و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش می کنم...»(نهج البلاغه ترجمه دشتی، نامه 47).
شهید بهشتی ره با تمسک به سخن حضرت علی علیه السلام و با زندگی منضبطانه و پایبندی به نظم، اندوخته های ارزشمند علمی خود را از حوزه های علمیّه کسب نموده، آن را با تحصیل دانش های زمان خودش تکمیل کرده و در جهت تعالی جامعه اش به کار گرفت. ایشان همچنین در بیان اهمّیّت اتقان در عملکردها، به عمل متقن و محکم تربیت یافتگان تعلیم و تربیت اسلامی اشاره نموده و می فرمایند: «تربیت اسلامی به یک مسلمان اجازه نمی دهد که سطحی عمل کند، سطحی بنگرد، سطحی بیندیشد.
خدا بنده ای را دوست دارد که وقتی به کاری دست می زند، متقن و محکم و استوار و ریشه دار کار بکند. این از کلماتی است که از رسول خدا، صلوات الله و سلامه علیه نقل شده است»(نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، ص 120). با عنایت به سیره و عملکرد شهید بهشتی، وظیفه مسئولان الگو قرار دادن روش و مرام آن شهید والامقام در برطرف نمودن نیازهای حیاتی و متعالی مردم، معضلات جامعه و ساختن دنیای بهتر بوده و نیز مسئولیّت حوزه های علمیّه، دانشگاه ها و آموزش و پرورش، جلوگیری از نشستن غبار غربت بر اندیشه های ناب و نظرات مترقیانه آن عالم ربّانی در قلمرو تعلیم و تربیت می باشد چرا که: « و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إنّ عذابی لشدید»(ابراهیم/7): و [نیز یاد کنید] هنگامی که پروردگارتان اعلام کرد: اگر سپاس گزاری کنید، قطعا [نعمت] خود را بر شما می افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی تردید عذابم سخت است.
بعثت پیامبر ص که زمینۀ شکل گیری حکومت آن حضرت در مدینه النبی و تمدن اسلامی گردید، علی رغم این که ظرفیّت های ناشناختۀ انسان را در توانایی پیمودن افق های معنویّت مشخص کرد، دنیای بهتر همراه با کرامت، رفاه و آرامش را نیز برایش فراهم نمود چنان که امیر مومنان علیه السلام دربارۀ آن می فرمایند: «حال به نعمت های بزرگ الهی که به هنگامه بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر آنان فرو ریخت، بنگرید که چگونه اطاعت آنان را با دین خود پیوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند! چگونه نعمتهای الهی بال های کرامت خود را بر آنان گستراند و جویبارهای آسایش و رفاه برايشان روان ساخت! و تمام برکات آیین حق، آنها را در بر گرفت! در میان نعمتها غرق گشتند و در خرّمی زندگانی شادمان شدند امور اجتماعی آنان در سایه قدرت حکومت اسلام استوار شد و در پرتو عزّتی پایدار آرام گرفتند و به حکومتی پایدار رسیدند. آنگاه آنان حاکم و زمامدار جهان شدند و سلاطین روی زمین گردیدند و فرمانروای کسانی شدند که در گذشته حاکم بودند و قوانین الهی را بر کسانی اجراء می کردند که مجریان احکام بودند، و در گذشته کسی قدرت درهم شکستن نیروی آنان را نداشت، و هیچ کس خیال مبارزه با آنان را در سر نمی پروراند»(نهج البلاغه ترجمه دشتی، خطبه قاصعه).
آنچه که در این فرمایشات گهربار برجسته بوده و هر مسلمانی را با مطالعه آن به شعف می آورد، شکل گیری زندگانی عزّت مندانه و توأم با رفاه و شادی برای مردم می باشد. اکنون سئوال اساسی اینست که نظریۀ ساختن دنیای بهتر در جمهوری اسلامی از چه جایگاهی برخوردار می باشد؟ این مقاله بنا دارد به مناسبت سالگرد واقعه هفتم تیر، آراء شهید بهشتی ره - به عنوان یکی از برجسته ترین شاگردان مکتب امام خمینی ره که با عملکرد خود نمونه ای از روحانیّت اصیل شیعه را به جهان معرفی کرد – را دربارۀ این موضوع مورد بررسی قرار دهد. شهید بهشتی ره با استناد به قرآن، مقصد متعالی برای مسلمانان را ساختن جامعه ای الگو، نمونه و ممتاز معرفی نموده و می فرمایند: «[قرآن] به مسلمان ها می گوید اگر قبلۀ شما را اول بار از قبلۀ مشرکین، و در نوبت دوم از قبلۀ یهود و نصارا جدا کردیم، بدین جهت بود که: و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا؛ ما اصلا از خود شما جامعۀ مسلمانان خواستیم که یک امت برجستۀ ممتاز باشید. امتی که بتواند برای همۀ مردم جهان الگو و نمونه باشد، همچنان که پیغمبر برای شما الگو و نمونه است. این تعبیر دربارۀ هدف نهضت اسلام عجیب است. نهضت اسلام اول بار پیغمبری را که ساخته و پرداختۀ اراده و تربیت خدا است به عنوان الگوی پیروانش معین می کند و بعد می خواهد تک تک این مسلمان ها برای مردم دیگر الگو و نمونه باشند تا اسلام از این راه گسترش یابد»(سرود یکتا پرستی، 1379، ص 67).
خواستۀ دین از مسلمانان در جهت الگو بودن برای دیگران ممکن و شدنی هست چرا که وجود نمونه های عملی فردی همچون شخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اجتماعی مانند مدینه النبی در دسترس می باشد. شهید بهشتی ره در همین زمینه می فرمایند: «اسلام آنچه خواسته این است که ما شما را جامعه ای معتدل، یعنی در راه راست زندگی، ساختیم و پرداختیم تا برای مردم جهان الگو و نمونه باشید- همان طور که پیغمبر برای شما الگو و نمونه است. از این الگو و نمونه در زبان قرآن با تعبیر شهید و گواه نام برده شده است. در آیات دیگر قرآن می گوید روز قیامت ما وقتی می خواهیم در آن محکمۀ بزرگ الهی به اعمال مردم برسیم، نمونه ها و الگو ها شاهد خواهند بود. شاهد برای این است که اگر کسی گفت خدایا، آخر این راه راست زندگی که گفته بودی عملی نبود؛ آن وقت گفته شود که ببین، او نمونۀ عملی است»(همان، ص 70).
مسلمانان آنگاه می توانند الگو و نمونه باشند که در شکل دهی به زندگی مطلوب در این جهان موفق عمل نمایند. شهید بهشتی ره بر همین اساس، ضمن مشخص نمودن جایگاه آزادی، عدالت، رفاه، حزب گرایی و نظم و اتقان در عملکردها به عنوان مختصات دنیای بهتر در اندیشه دینی به بحث و بررسی در این قلمرو پرداخته اند.
آزادی
آزادی از جمله مفاهیم با ارزشی هست که انسان ها بدان اهمّیّت داده و منابع دینی مسلمانان نیز بدان اهتمام داشته و بر آن تاکید نموده اند. چنان که خداوند در قرآن می فرمایند: «فبشّر عباد الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه... »(زمر/آیات 17 - 18): پس به بندگانم مژده ده آنان که سخن را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند. حتی پیامبران و انبیاء علیهم السلام و نیز ائمه صلوات الله علیهم اجمعین نقش خود را به گونه ای ایفا نموده اند که بر آزادی بشریت لطمه وارد نیاید و بر خلاف مشیّت الهی کاری صورت نگیرد. لذا زمامدارن و رهبران جامعه در حکومت دینی می بایستی به جهت اهمّیّت موضوع آزادی و نقش آن در رشد و تربیت انسان ها و نیز ارزش آن در زندگی مطلوب، عملکردشان را منطبق با دستورات شرعی و موازین عقلی قرار دهند.
شهید بهشتی رحمه الله علیه در همین زمینه می فرمایند: «نقش خدا به عنوان مبدأ هستی و آفریدگار فعال لما یُرید؛ نقش پیامبران به عنوان رهبران و راهنمایان امت؛ نقش امام به عنوان زمامدار و مسئول امت و مدیر جامعه؛ همۀ اینها نقشی است که باید به آزادی انسان لطمه وارد نیاورد. اگر این نقشها بخواهد به آزادی انسان لطمه وارد بیاورد بر خلاف مشیت خدا عمل شده است»(نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، 17).
بنابراین تلاش راهنمایان دینی و زمامداران اسلامی، هم راستا با مشیّت خداوند و برای آزادی انسان از بردگی هوی و هوس و هموار نمودن مسیر انتخاب او در دنیا خواهد بود. شهید بهشتی در این باره می فرمایند: «کوشش اسلام این است که انسان آزاد تربیت کند، آزاد از همه چیز؛ آزاد از بند هوا و هوس؛ آزاد از تسلط خشم؛ آزاد از گرایش به جاه طلبی و قدرت و ثروت؛ آزاد از تسلط دیگران؛ آزادِ آزاد؛ تا راه خویشتن را همواره آزادانه انتخاب کند»(همان، ص 20).
عدالت
عدالت در میراث ارزشمند مسلمین از جایگاه بااهمّیّتی برخوردار بوده و رعایت آن در زندگی شخصی و رفتار اجتماعی سفارش شده است. چنان که امیر مومنان علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر می فرمایند: «با خدا و با مردم و با خویشاوندان نزدیک و با افرادی از رعیّت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعاین کن که اگر چنین نکنی ستم روا داشتی و کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد که با خدا سرجنگ دارد تا آنگاه که باز گردد یا توبه کند و چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون نمی کند و کیفر او را نزدیک نمی سازد که خدا دعای ستمدیدگان را می شنود و در کمین ستمکاران است»(نهج البلاغه ترجمه دشتی، عهد نامه مالک اشتر).
اکنون در جوامع بشری نیز برای عدالت اهمّیّت قائل شده و بر رعایت آن تاکید می ورزند. شهید بهشتی ره به رعایت عدالت در جامعه و تقسیم ثروت به صورت عادلانه تاکید کرده و می فرمایند: «مسلمانها باید همواره برای زندگی بهتر – ولی نه برای یک طبقه و یک قشر، بلکه برای عموم – کوشش کنند. این واقعیتی است که در جامعه ای که تقسیم ثروت غیر عادلانه است،
در جامعه ای که گروهی از مردم از همه چیز برخوردارند و اکثریتی از بخور و نمیری هم برخوردار نیستند، تفریح سالم نیز مفهومی ندارد»(نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، ص 140). شهید بهشتی رحمه الله علیه منزلت عدالت را در اندیشه دینی آن چنان والا می دانند که دربارۀ آن چنین می فرمایند: «دین یعنی عدل و عدل یعنی دین . هر جا دیدید می گویند دین و اسلام هست اما عدالتی نیست، شک نکنید دین و اسلامشان قلابی است»(روزنامه جمهوری اسلامی، ششم تیر یک هزار و چهارصد، ص1).
رفاه
ایجاد و گسترش رفاه و تامین نیازهای اساسی جامعه، برای ساختن دنیای بهتر اجتناب ناپذیر هست. معضلاتی همچون دین گریزی، چالش های اخلاقی، مسئلۀ جمعیّت، بحران های زیست محیطی و ... ریشه در فقر و عدم تامین نیازهای حیاتی دارد که با برطرف نمودن آن ها و تلاش در جهت آبادانی جامعه می توان بدان ها فائق آمد.
شهید بهشتی ره جایگاه رفاه و تفریحات انسان در اندیشه دینی را مهم ارزیابی کرده و با استناد به منابع متقن و دست اول دین درباره این موضوعات به بحث پرداخته اند. چنان که می فرمایند: «اصولا تفریح یکی از نیازهای طبیعی بشر است و یک نظام اجتماعی و مکتب زندگی باید برای ارضای این خواستۀ طبیعی فکری کند. چه کسی می تواند دربارۀ اسلام بگوید اسلام دین غم و اندوه و گریه و زاری و بی نشاطی است. در حالی که قرآن با صراحت می گوید: «قل من حرّم زینت الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی الحیاه الدنیا خالصه یوم القیامه»(اعراف/32) اصلاً درست به عکس است. اسلام دین نشاط است. این آیۀ قرآن از محکمات قرآن و صریح است»(نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، ص 136).
ایشان با توجه نمودن به ارتباط بین دین و فطرت انسان از یک سو و فطرت آدمی با نشاط از سوی دیگر، منزلت رفاه و شادی در اندیشه دینی را تبین نموده و می فرمایند: «از بزرگترین امتیازات اسلام این است که بگوییم دین فطرت است. فطرت یعنی چه؟ ارتباط فطرت را با نشاط در این گفتاری که از مولای متقیان امیر مومنان علی (ع) در نهج البلاغه نقل شده است بیان می کنم. در نهج البلاغه نقل می کند که مولا روزی به خانۀ یکی از دوستانش قدم نهاد. دید خانه وسیعی دارد به او فرمود: هان! در این دنیا چنین خانۀ وسیعی می خواهی چه کنی؟ آیا در روز قیامت بدین خانه محتاجتر نبودی؟ اول امام این مطلب را گفت؛ بعد برای اینکه آن فرد اشتباه نکند، فرمود: اشتباه نکن! تو با داشتن همین خانه وسیع می توانی در همین دنیا آن را برای آخرت به کار بگیری در آن مهمان پذیرایی کنی، صله رحم کنی، این خانه را پایگاه اجتماعات برای تلاش در راه حق و عدالت قرار دهی»(همان، صص 138-139). شهید بهشتی با استناد به قرآن(زخرف/71) می گوید: «آیا مذهبی که به مردم با ایمان و درستکار می گوید سرانجام پاداش شما در دنیای جاوید چنین زندگانیی است، می تواند مذهبی ضد نشاط باشد»(همان، ص 138).
حزب گرایی
شهید بهشتی رحمه الله علیه با استناد به قرآن و با استفاده عالمانه از آن منبع نورانی، ابتدا مسئلۀ با اهمّیّت حزب گرایی و جایگاه آن در اندیشه دینی را تبیین نموده و سپس در بطن همین موضوع به مسئله برنامه ریزی برای خانم ها و آقایان و دختران و پسران برای استفاده از مواهب زندگی در کنار پایبندی به دین اشاره نموده و می فرمایند: «قرآن با صراحت می گوید، مردم با ایمان، مردان و زنان با ایمان، پشت و پناه اجتماعی یکدیگرند. «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیا بعض»(توبه/71).
برای اینکه خصلت انسان این است که در جامعه نمی تواند تنها زندگی کند. همکاری و تعاون در راه تامین نیازهای گوناگون اجتماعی، از نیازهای جاری متعارف گرفته تا ایجاد جامعه ای که سیاست و اقتصاد و نظام اداری سالم داشته باشد، همه داخل در دائرۀ بعضهم اولیاء بعض است؛ نه تنها برای مردان بلکه حتی برای خانمها؛ نه تنها برای آقایان و خانمها، بلکه برای بچه ها. باید برای پسرها و دختران برنامه هایی تهیه کرد تا حس نکنند به حکم ایمان و به حکم پایبندی به دین از مواهب زندگی کاملاً محروم می مانند. احساس این محرومیت خطر بزرگی برای ایده و هدفی است که شما به آن احترام می گذارید امیدوارم با این کوتاه سخن توانسته باشم نظر اسلام را در این زمینه تا حدودی روشن کرده باشم»( نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، ص 141).
ایشان حزب گرایی را - به ویژه توجه به جایگاه نوجوانان و جوانان در حزب و اهتمام به مسئلۀ رشد و تربیت آنان - موجب سازندگی و پیشرفت دانسته و می فرمایند: «بی شک هر حرکت و هر انقلابی باید به نسل جوان و نوجوان توجهی خاص داشته باشد. ما در تشکیلات «حزب جمهوری اسلامی» از اول به همین اندیشه بودیم. ولی مشکلات سال اول انقلاب ما را از خیلی کارها که دلمان می خواست بکنیم دور کرد؛ کارهایی که اگر کرده بودیم اینک در مرحله سازندگی پیشرفته تری قرار داشتیم»(همان، ص 145). نیز: «وقت و نیروی ما از این به بعد باید خیلی در خط تشکل – تشکل مکتبی – صرف شود. این اردوها، این تجمعات و این سمینارهایی که داشته ایم، بسیار به تشکل مکتبی کمک بوده و هست»(همان، ص 146).
شهید بهشتی ره ضمن بیان مبانی دینی حزب گرایی، حرکت های سازمان یافته و تشکیلاتی را از مقتضیات زمانی و مکانی معرفی نموده و آن را در جهت ساختن دنیای بهتر معرفی نموده و می فرمایند: «نیروها باید طوری هدایت بشوند، طوری سامان پیدا کنند، طوری سازماندهی شوند، که به ایجاد یک جریان قوی و نیرومند منتهی شود. اینکه می بینید این روزها همه می کوشند تا شکل و سازمان یافتگی را بکوبند و حتی ضد اسلام و ضد قرآن معرفی کنند، بحثها و مقاله ها علیه حزب و سازمان و تشکیلات می گویند و می نویسند، برای این است که درست فهمیده اند. اگر در این مقطع از زمان، حرکتها به صورت حرکتهای نیرومند، سازمان یافته و آفرینندۀ جریانهای قوی در نیاید، اشباع کننده و ارضاع کننده نخواهد بود و در نتیجه رو به افت و افول خواهد گذاشت»(همان، ص65).
نظم و اتقان در عملکردها
نظم و اتقان در عملکردها در اندیشه دینی منزلت فراوانی داشته و مورد سفارش و تاکید پیشوایان دینی و معصومین علیهم السلام بوده است. امیر مؤمنان علیه السلام در وصیّت خودشان به امام حسن و امام حسین علیهما السلام در رمضان سال 40 هجری بر اهمّیّت نظم در کارها تاکید نموده و می فرمایند: « شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را و کسانی را که این وصیّت به آنها می رسد، به ترس از خدا و نظم در امور زندگی و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش می کنم...»(نهج البلاغه ترجمه دشتی، نامه 47).
شهید بهشتی ره با تمسک به سخن حضرت علی علیه السلام و با زندگی منضبطانه و پایبندی به نظم، اندوخته های ارزشمند علمی خود را از حوزه های علمیّه کسب نموده، آن را با تحصیل دانش های زمان خودش تکمیل کرده و در جهت تعالی جامعه اش به کار گرفت. ایشان همچنین در بیان اهمّیّت اتقان در عملکردها، به عمل متقن و محکم تربیت یافتگان تعلیم و تربیت اسلامی اشاره نموده و می فرمایند: «تربیت اسلامی به یک مسلمان اجازه نمی دهد که سطحی عمل کند، سطحی بنگرد، سطحی بیندیشد.
خدا بنده ای را دوست دارد که وقتی به کاری دست می زند، متقن و محکم و استوار و ریشه دار کار بکند. این از کلماتی است که از رسول خدا، صلوات الله و سلامه علیه نقل شده است»(نقش آزادی در تربیت کودک، 1380، ص 120). با عنایت به سیره و عملکرد شهید بهشتی، وظیفه مسئولان الگو قرار دادن روش و مرام آن شهید والامقام در برطرف نمودن نیازهای حیاتی و متعالی مردم، معضلات جامعه و ساختن دنیای بهتر بوده و نیز مسئولیّت حوزه های علمیّه، دانشگاه ها و آموزش و پرورش، جلوگیری از نشستن غبار غربت بر اندیشه های ناب و نظرات مترقیانه آن عالم ربّانی در قلمرو تعلیم و تربیت می باشد چرا که: « و إذ تأذّن ربّکم لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إنّ عذابی لشدید»(ابراهیم/7): و [نیز یاد کنید] هنگامی که پروردگارتان اعلام کرد: اگر سپاس گزاری کنید، قطعا [نعمت] خود را بر شما می افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی تردید عذابم سخت است.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/89544