سخنان آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی که در آستانه چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در ابتدای درس خارج فقه پیرامون حوزه انقلابی بیان شد بدین شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی ثُمَ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ»
خدای تبارک و تعالی را سپاسگزاریم که چهل و دومین دهه فجر انقلاب را درک کردیم، بر این نعمت بزرگ شکرگزاریم.
در مورد این آیه شریفه خیلی دقت کنید.
متعلق تفکر در «ثُمَ تَتَفَکَّرُوا» چیست؟ یک احتمال آن است که «مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ» باشد؛ یعنی خدا فرموده فکر کنید که حرفهای پیامبر(ص) که همراه و رفیق شماست، روی حساب و اصول عقلائی و حکمت است، نه آنکه جنون داشته باشد.
به دنبال «قیام لله»، تفکر نباشد فایدهای ندارد
اما احتمال دیگر آن است که مرتبط با «أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» باشد؛ یعنی مقوم بقاء هر قیام الهی تفکر است، «ثم تتفکروا» یعنی اگر به دنبال «قیام لله»، تفکر نباشد فایدهای ندارد. فکر مقوم بقای قیام لله است.
آقایانی که در فقه سیاسی یا به یک بیان در فقه اجتماعی مطالعه و پژوهش میکنند، بدانند ما از این آیه میتوانیم یک قاعده و اصل استخراج کنیم. اصل در یک «قیام لله» این است که بعد از تحقق هم با تفکر و فکر همراه باشد، این طور نباشد که وقتی برای خدا قیام کردید، بگوئید تمام شد و رفت، خیر، هرچه شما برای استحکام آن فکر کنید گسترش و عمق بیشتر پیدا میکند.
«قیام لله» درست است به حسب ظاهر باید به قصد قربت، قربةً إلی الله، قربة إلی وجه الله باشد، اما وقتی رنگ خدایی پیدا کرد چون وجود خدای تبارک و تعالی نامحدود است، دائماً ابعاد تازه پیدا میکند.
این مطلب شاید در امور عبادی انسان هم به یک معنا باشد اگر انسان یک عبادتی را برای خدا انجام داد، نگوئیم اثرش این است و آن است و تمام شد، حتی در روایات هم که گاهی میگویند خواندن این آیات، فلان اثر را دارد، این به جهت ذهن محدود مخاطب است، مثلاً شبها قبل از خواب به خواندن آیات آخر سوره حشر سفارش شده و در بعضی از روایات هم آمده که اسم اعظم خدا در این آیات وجود دارد، یا اگر کسی شب بخواند و بمیرد به منزله شهید خواهد بود، این خواص بیان شده است، ولی آثارش بیش از این است.
تفکر موجب تثبیت و توسعه قیام است
اصل کلی این است، چیزی که رنگ خدا پیدا کرد، انسان دائم میتواند آن را گسترش بدهد، گسترش آن هم با فکر است.
مردم ما به رهبری امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) انقلاب کرده و با اهدای خون هزاران شهید و مجاهدتهای مجاهدان و بزرگان، نظام جمهوری اسلامی را تأسیس نمودند، حال چه کنیم این انقلاب هم تثبیت شود و هم توسعه پیدا کند، برای تثبیت و تحکیمش دائماً باید فکر کنیم، به این معنا که یادمان نرود برای چه انقلاب کردیم، دنبال چه بودیم؟ و الان دنبال چی هستیم؟ و الا اگر این تفکر حاکم نباشد، در مدت زمان کوتاهی فاتحه انقلاب خوانده میشود و از بین خواهد رفت.
من از آیه این استفاده را میکنم که تفکر، موجب تثبیت قیام لله است. در نماز که مسلماً یکی از مصادیق قیام لله است، چرا بعد از نماز تعقیبات وجود دارد؟ این تعقیبات بعد از نماز یکی از مصادیق تفکر در قیام لله است. به این معنا که نمازگزار را به این نتیجه میرساند که هرچقدر هم عبادت کند باز خدای تبارک و تعالی لایقتر برای پرستش و سزاوارتر به بزرگی و عظمت است و خودش را ضعیفتر و خوارتر و ناتوانتر و ذلیلتر مییابد.
تعقیبات چنین فکر و روحیه و ملکهای را برای انسان ایجاد میکند و الا اگر بعد از نماز این تعقیبات نباشد، و تصور کنیم نماز خود را خواندیم و تکلیف از ما ساقط شد، چه چیز سبب گسترش آثار نماز خواهد شد؟ لذا من از آیه استفاده میکنم «ثم تتفکروا» بعد از قیام هم تفکر کنید که تفکر موجب تثبیت و توسعه قیام است.
یکی از این قیامهای الهی، انقلاب اسلامی مبارکی است که بحمدالله ما در دوران عمر خود موفق به درک آن شدیم. واقعاً این را از عنایات خاص خدا به خودمان بدانیم که زمان عمر ما زمان انقلاب است، حالا اگر ما قبل از این انقلاب بودیم و از دنیا رفته بودیم چه میشد؟
این انقلاب تجلی خاصی از خدای تبارک و تعالی بر این ملت و کشور و حوزههای علمیه است. لذا حوزه باید برای همیشه اتاق فکر انقلاب باشد، نباید در یک گوشهای از قم یا تهران عدهای خود را مالک و صاحب انقلاب بدانند. همه مردم صاحب انقلابند، همه حوزه صاحب انقلاب است، هیچ کس ـ حتی روحانیت ـ حق ندارد که فقط خودش را صاحب انقلاب بداند. این اشتباه بسیار بزرگی است.
این انقلاب، یک نفحه الهی است که به برکت مجاهدتهای امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و مجاهدان انقلاب و شهدا بر این مردم فداکار دمیده شده است.
خدا مرحوم آیت الله یزدی(رضوان الله تعالی علیه) را رحمت کند، ایشان در همین چند سال آخر عمرشان چند بار فرمود در حوزه دو گروه وجود دارد: انقلابی و غیرانقلابی و بر همین اساس هم تحلیل میکردند. من در جلسه جامعه مدرسین به ایشان گفتم این چه اشتباهی است که شما میکنید؟ چرا حوزه را اینطور معرفی میکنید؟ حوزه انقلابی است، حالا اگر چند نفری کنار حوزه حرف دیگری دارند، اما بدنه حوزه انقلابی است.
لذا در مراسم تشییع پرشکوه شهید حاج قاسم سلیمانی در مسجد اعظم کنار ایشان نشسته بودیم، وقتی جمعیت عظیم حوزویان در حیاتها و صحنهای حرم موج میزد و طلبهها از در و دیوار وارد میشدند، به ایشان گفتم این حوزه انقلابی است. حال یک کسی فریاد بیشتری و دیگری کمتر میزند، نمیتوان گفت کسی که بیشتر شعار میدهد حتماً انقلابیتر از کسی است که فریاد کمتری میزند؟ نه، او شاید با فکرش، با تأملش حرکتی انجام بدهد که هزاران مرتبه تاثیرش بیشتر از سروصدای دیگران باشد.
به هر حال، در این آیه خیلی تأمل کنید، «مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ» را متعلق «تتفکروا» قرار ندهید، یک شاهدش این است که مجنون نبودن پیامبر(ص) فکر نمیخواهد، واضح است که پیامبر أعقل قوم بوده، حتی کفاری که نسبت جنون به حضرت میدادند، میدانستند که تهمت میزنند و این نیاز به فکر نداشت.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
- نویسنده :
- منبع :