۱۹ دی: همه کسانی که از خیابان ۱۹ دی گذشتند کوچه استاد فقیهی را دیده‌اند؛ معروف است به کوچه مخابرات؛ ترافیک آن سال‌هاست که از نفس نمی‌افتد.

فاطمه سادات محمدی/ شهرداری چند منزل را به قصد ایجاد پارکینگ در این کوچه تخریب کرده اما اهالی محل می‌گویند مدت مدیدی است که این خیابان به همین شکل رها شده است.

آزمایشگاه بزرگ دانش در این کوچه هست و ابتدای کوچه به ترتیب شرکت مخابرات، بانک صادرات، سازمان اقتصاد اسلامی، مدرسه امیرکبیر، بیمارستان کامکار، فروشگاه اتکا، داروخانه، بانک علوی و سپس بازارها و مراکز عمده فروش قم و روبروی این کوچه به ترتیب تا بازار بانک مسکن مرکزی، بانک ملی و رستوران و موسسه، دبیرستان دین و دانش، بانک اقتصاد نوین و پاساژ حجت هست و بانک‌های ملت، تجارت، شهر و سپه مرکزی در چهارراه و سه راه بازار است و انتهای این کوچه هم که به خیابان ساحلی منتهی می‌شود مختص ادارات و دادگاه و امثالهم هست که مراجعه کنندگان بسیاری دارد که هیچ کدام از این‌ها پارکنیگ ندارند یا پارکینگ آن‌ها ظرفیت مراجعه کننده‌هایشان را ندارد.

لذا ایجاد پارکینگ در اینجا ضروری است اما رها کردن آن موجب آزار و اذیت اهالی محل شده است.

داخل کوچه که می‌روی جلوی چندین خانه نوشته شده «جلوی پارکینگ پارک نکنید»

 

زنگ خانه اول را می‌زنم و می‌پرسم با وجود اینکه نوشتید کسی جلوی منزل شما پارک نکند اما توجه نشده؛ خانمی جلوی درب می‌آید و می‌گوید ما خودمان جای پارک نداریم هر روز عصر که خسته از سر کار می‌آیم جلوی خانه ما پارک کردند گاهی ماشینم را دو کوچه عقب‌تر پارک می‌کنم.

وی می‌گوید: دلمان از شهرداری پر است؛ حدود دو سال است که ما به طول پنج متر عقب نشینی کردیم الآن خودروها در حیاط سابق خانه ما پارک کردند اما پارکینگ درستی ایجاد نکردند و وضعیت بی سر و سامانی را به وجود آوردند.

وی ادامه می‌دهد هر بار که پدرم را از فیزیوتراپی می‌آوریم جلوی خانه‌مان پارک شده؛ وی را به سختی پیاده به خانه می‌آوریم من هم چند بار برای رفتن به دانشگاه تأخیر خوردم زیرا هر بار یک نفر جلوی خانه ما پارک کرده و باید معطل بمانم تا وی بیاید که بتوانم بروم.

خانم دیگری که در این محله زندگی می‌کند می‌گوید تردد خودرو در اینجا خیلی زیاد و پارکینگ در این اطراف بسیار کم است مردم هم مراعات نمی‌کنند و ورود ممنوع را وارد می‌شوند و نیروی انتظامی هم اقدامی نمی‌کند. 

وی می‌گوید شهرداری دو سال پیش یک قسمت و شش ماه پیش قسمت دیگری را تخریب کرده اما رها کردند در صورتی که ما در وضعیت دشواری هستیم و باید با همه جر و بحث کنیم؛ ما مشکل ورود و خروج داریم؛ نمی‌توانیم ماشینمان را بیرون ببریم و تاکسی تلفنی هم نمی‌تواند توقف کند اگر یک دقیقه دیرتر جلوی درب برویم چندین متر جلوتر می‌رود زیرا اینجا به دلیل نداشتن پیاده رو از خیابان هم بدتر است و همیشه باید درب خانه را قفل کنیم که بچه‌ها بیرون نروند.

 

وی ادامه می‌دهد گفتند چهار خانه روبروی آزمایشگاه دانش که یکی از آن‌ها خانه ما است باید تخریب شود؛ شهرداری به قیمت مناسب از ما خریداری کند و به این وضعیت سامان دهد.

به خانم ساکن یکی دیگر از منازل می‌گویم جلوی درب خانه‌تان نوشتید «توقف ممنوع» اما پارک کردند؛ وی می‌گوید: حریف مردم نمی‌شویم؛ من چند روز پیش بیمار شدم به دلیل پارک خودرو جلوی منزلمان نتوانستیم خودروی‌مان را بیرون ببریم تاکسی تلفنی تا بیمارستان کامکار که کمتر از ۲۰۰ متر با اینجا فاصله دارد ۲۰ هزار تومان از ما گرفت. 

وی می‌گوید چند سال نوشته بودند اینجا در طرح تخریب است و به فکر تبعات آن برای مردم نیستند زیرا از ارزش مالی منازل ما کاستند حالا هم شش ماه هست که جلوی منزل ما را تخریب و رفت و آمد ما را سخت کردند.

خانمی که منزلشان روبروی آزمایشگاه دانش است می‌گوید هر روزی که بخواهیم برویم بیرون ساعت پنج صبح ماشینمان را بیرون می‌گذاریم اول باید فکر پارکینگ می‌کردند؛ ما مراعات حال بیماران را می‌کنیم و حرفی نمی‌زنیم.

از آقایی که جلوی تابلوی توقف ممنوع پارک کرده می‌پرسم چرا اینجا پارک کردید؟ می‌گوید پارکینگ نیست ناچار شدم زیرا بیمارم را برای شیمی درمانی آوردم.

به آقای دیگری که در حال پارک است می‌گویم نوشته پارک نکنید می‌گوید چه کار کنم؟ از ساوه برای دادن آزمایش آمدم ۲۰ دقیقه معطل شدم تا توانستم جای پارک پیدا کنم وضعیت پارکینگ در قم اسفبار است؛ مسئول پارکینگ مرکز گفت اینجا پارک کنم زیرا پارکینگ جا ندارد؛ اگر شهرداری اجازه ساخت ساختمان‌های بدون پارکینگ را نمی‌داد ما به این سختی نمی‌افتادیم.

 

به پارکینگ می‌روم ۲۵ خودرو پارک شده؛ نگهبان می‌گوید همین تعداد ظرفیت دارد و بیمارستان کامکار با آن جمعیتی که به آن مراجعه می‌کند هیچ پارکینگی ندارد.

در کوچه بعدی جلوی خانه‌ای نوشته پارک مساوی با پنچری؛ صاحبخانه می‌گوید ما بیمار داریم و برای هر بار رفتن به بیمارستان عزا می‌گیریم؛ گاهی تاکسی تلفنی هم قبول نمی‌کند به کوچه ما بیاید؛ با هر باد و بارندگی، خاک و گل روانه خانه‌های ما بود آن‌قدر گفتیم تا آمدند روی خاک‌ها، شن ریختند ما که حریف شهرداری نمی‌شویم.

آقایی که بیرون خانه‌شان هم پرده برزنتی زده تا از هجوم خاک در امان باشند؛ می‌گوید بیش از یک سال است اینجا را تخریب کردند حرف به خرجشان نمی‌رود فقط در این مدت دو بار از سوی شهرداری آمدند و روی خاک‌ها شن ریختند.

اگر شهرداری به جای بیش از ۳۰ میلیارد هزینه برای باغ پرندگان و تله سیژ و امثال آن که برای شهرهایی است که هیچ کمبودی ندارند، اقدامی می‌کرد که مردم در سختی نباشند باقیات و صالحات بهتری را بدون سر و صدای تبلیغاتی برای خود برجای می‌گذاشت و مردم آسایش را در هسته مرکزی شهر احساس می‌کردند و دعاگوی مدیران این سازمان بودند.

  • نویسنده :
  • منبع :