19 دی: در حالی که دستگاه دیپلماسی و مدیریت کلان کشور درگیر یکی از پیچیدهترین چالشها برای دفاع از حقوق ملت ایران هستند، برخی از لزوم دریافت سیگنالهای جدید برای مذاکره سخن میگویند آن هم در حالی که پیش از این هرگونه تعامل با جهان غرب را سَم مهلک تعبیر کرده و دولت را از آن برحذر میداشتند.
تقسیم وظایف بین نهادها و دستگاههای مختلف از اصول اولیه و بدیهی کشورداری است که در عالیترین سطح آن در شکل تفکیک قوا ظهور و بروز یافته است. در سطحی دیگر اعلام تصمیمات، مواضع و سیاستها در تعامل با جهان از وظایف قانونی و البته تخصصی وزارت امور خارجه در هر کشوری از جمله ایران است. با این حال یکی از چالشهای همیشگی عرصه سیاست و مشخصا سیاست خارجی ایران اظهار نظرهای گاه و بیگاه و بعضا بدون ملاحظه شخصیتها و افرادی است که خارج از حیطه وظایف خود اظهار نظر میکنند.
این موضع گیریهای غیرکارشناسی موجب نوعی موازیکاری شده و دستگاه دیپلماسی را در انجام مسوولیت اصلی و تخصصی خود دچار چالش میکند. اظهارنظرهایی که به ویژه طی سه سال گذشته و با خروج آمریکا از برجام، افزایش قابل ملاحظهای داشته است و انواع اظهارات و تحرکات از سوی مسوولان و حتی چهرههای سیاسی که مسوولیت مستقیمی هم در این حوزه ندارند؛ پیامدهایی برای کشور و دولت در پی داشته است. گروههایی که مسوولیتی در روابط بین الملل نداشته و حتی آگاهی مورد نیاز را هم در این زمینه ندارند؛ با توییت یا مصاحبهای، دشواریهای پیدا و پنهان بسیاری متوجه دستگاه متولی روابط خارجی میکنند که باید پاسخگوی اظهارات وموضع گیریهای داخلی در عرصه بین المللی باشد و موضوع زمانی به مسئله و حتی بحران تبدیل می شود که با منافع ملی و حتی امنیتی کشور در ارتباط مستقیم باشد.
بدیهیات دیپلماسی را بپذیریم
واقعیت این است که اظهار نظرهای چهرههای سیاسی در عرصه تعاملات بین الملل شاید در مقاطعی و مرتبط با موضوع خاصی نتیجه ملموس و مشخصی در پی داشته باشد اما در مجموع چندان مورد توجه واحدهای سیاسی مستقل در جهان قرار نمیگیرد و قاعده کار در نظام بین الملل این است که کشورها موضعگیریهای دولتها را از کانال رسمی و قانونی آن یعنی وزارت خارجه دریافت کرده و نسبت به آن واکنش نشان دهد. با این وجود به دلیل ساختار سیاسی ایران موضع گیری برخی از شخصیتها در فضای بین الملل مورد توجه قرار میگیرد. بویژه اینکه این چهرهها بعضا وارد فضای انتخاباتی شده اند و با نیم نگاهی به انتخابات ۱۴۰۰ به بیان افکار و ایده های خود میپردازند. در تازه ترین این موارد؛ «محسن رضایی» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت و گو با نشریه انگلیسی فایننشال تایمز گفته است: «ایران زمانی حاضر به مذاکره با آمریکا و قدرتهای جهانی است که سیگنال روشنی در خصوص رفع تحریمها در یک سال آینده دریافت کند.» این اظهار نظر البته با واکنش دستگاه دیپلماسی مواجه شد. «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه روز جمعه در صفحه شخصی توییتر و در واکنشی تلویحی به این نوع موضع گیری نوشت: «عرصه سیاسی ایران پویاست و مقامات نظرات متنوعی مطرح میکنند. اما آن نظرات نباید با سیاست رسمی دولت اشتباه گرفته شود. من، به عنوان وزیر خارجه و مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران، به زودی طرح اقدام سازنده و دقیق خودمان را ارائه خواهم کرد. البته از طریق کانالهای دیپلماتیک.»
ساعتی قبل از ظریف، «سعید خطیب زاده» سخنگوی وزارت خارجه با تاکید بر اینکه نظرات مطرح شده در این مصاحبه شخصی است؛ تصریح کرده است: «کلیه امور مرتبط به سیاست خارجی از طریق وزارت امور خارجه و از مجاری خود منتقل میشود.» برخی واکنشهای دیگر به اظهارات رضایی سبب شد که وی در اظهارنظری تاکید کند که مذاکره در چارچوب۱+۵ خواهد بود. این تصحیح در حالی است که از منظر ایران و وزات خارجه جمهوری اسلامی اساسا ۱+۵ وجود خارجی ندارد و با خروج آمریکا از برجام، ۴ کشور روسیه، چین، فرانسه و آلمان با ایران در این توافق حضور دارند. با این وجود گام نخست هرگونه مذاکره ای باید بازگشت آمریکا به این توافق بین المللی باشد.
جمهوری اسلامی چه آن زمان که «دونالد ترامپ» استراتژی تقابل سخت و خروج از قراردادهای بین المللی را در پیش گرفته بود و چه حالا که «جوبایدن» همچنان در اتخاذ مسیر درست ارتباطی با ایران دچار تردید است؛ برای حضور در مذاکره شروط مشخص و البته منطقی اعلام کرده و هرگونه توضیح و تفسیر تازهای درباره این شروط مشخص یعنی سه گانه "تعهد-اقدام-جلسه" میتواند ضمن سردرگم سازی دیپلماتهای داخلی و ارسال سیگنالهای چندصدایی از کشور، آمریکا و متحدانش را در مسیر اجرای تعهدات ادعایی خود دچار تردید کند. مسدود شدن کانالهای دیپلماتیک با ارائه دیدگاههای شخصی به جای دیدگاه کارشناسی شده روی میدهد و این انسداد در روزهایی که هم ایران و هم جهان نیاز مبرم به گشایش کانالهای دیپلماتیک دارند؛ شرایط را پیچیدهتر خواهد کرد.
درخواست سیگنال برای سم مهلک؟
اظهارات برخی مخالفان دولت و رقبای انتخاباتی رییس جمهوری به ویژه در حوزه سیاست خارجی و موضوعاتی چون برجام و مذاکره در عین حال تناقضات آشکاری را نشان میدهد که کار را هم برای تصمیمگیران داخلی و هم کنشگران دیپلماسی سخت میکند. برخی چهرههای منتقد کنونی برجام، پیشتر، آن را حافظ منافع ملی و قراردادی منطقی ارزیابی میکردند یا گروه دیگری در حالی که ماهها پیش مذاکره با آمریکا را گفت و گو با شیطان و سم مهلک میدانستند اکنون از سیگنالهای روشنی به منظور آغاز مذاکره سخن میگویند. «علی ربیعی» سخنگوی دولت پاییز امسال پیش بینی کرده بود که آنهایی که روزی مخالفت میکردند خودشان پیشرو مذاکره خواهند بود.» به نظر میرسد این پیش بینی درحال تحقق است و نشانههای وقوع آن با نزدیکتر شدن به خرداد ۱۴۰۰ روز به روز بیشتر میشود.
گروهی هرچند در ظاهر با طراحیهای متعدد، مسیر هرگونه مذاکره احتمالی دولت با آمریکا را مسدود میکنند اما مرور مواضع پیشین آنها درباره مذاکره و برجام، احتمال انتخاباتی بودن موضع گیریهایی تازه و البته متناقض را افزایش داده است. اذعان برخی چهرههای منتقد و مخالف دولت بر این موضوع که مذاکره برای جریان سیاسی خاصی مطلوب است و برای دیگر جریانها سم مهلک، نشان دهنده درست بودن گفتههای اعضای دولت است.
تغییر موضع مخالفان برجام و دولت همانگونه که اشاره شد در مقاطع مختلف روی میدهد اما گره خوردن منافع کشور با این تغییرات و تناقضها یا تدارکات انتخاباتی مشکلآفرین است. به همین دلیل است که رییس جمهوری بارها و بارها درباره تبعات این گره خوردن هشدار داده است. حجت الاسلام «حسن روحانی» آبان ماه سال جاری و همزمان با اوج گرفتن تحلیلهای انتقادی مربوط به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفت: «همانطور که نباید زندگی، تولید، فعالیت، رشد و اقتصادمان را به تحولات دیگر کشورها گره بزنیم، از این طرف هم نباید موضعگیری و حرکاتهایمان را به انتخابات ۱۴۰۰ گره بزنیم. اشکالی ندارد از امروز برای انتخابات تبلیغ و کار کنیم اما منافع ملی را فدای انتخابات نکنیم. ما مسئول منافع ملی هستیم و میخواهیم مردم احساس راحتی کنند و شرایط بهتری را پیش رو ببیند این برای ما مهم است.»
شائبه انتخاباتی بودن برخی رفتارها و گفتارها زمانی قوت میگیرد که نشریاتی مانند فاینشنال تایمز در معرفی برخی مصاحبه شوندگان خود از عنوان «نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایران» یاد می کنند و این در حالی است که موضوعاتی در سطحی چنین حساس و کلان نباید با رقابتهای انتخاباتی مرتبط شود.
این موضع گیریهای غیرکارشناسی موجب نوعی موازیکاری شده و دستگاه دیپلماسی را در انجام مسوولیت اصلی و تخصصی خود دچار چالش میکند. اظهارنظرهایی که به ویژه طی سه سال گذشته و با خروج آمریکا از برجام، افزایش قابل ملاحظهای داشته است و انواع اظهارات و تحرکات از سوی مسوولان و حتی چهرههای سیاسی که مسوولیت مستقیمی هم در این حوزه ندارند؛ پیامدهایی برای کشور و دولت در پی داشته است. گروههایی که مسوولیتی در روابط بین الملل نداشته و حتی آگاهی مورد نیاز را هم در این زمینه ندارند؛ با توییت یا مصاحبهای، دشواریهای پیدا و پنهان بسیاری متوجه دستگاه متولی روابط خارجی میکنند که باید پاسخگوی اظهارات وموضع گیریهای داخلی در عرصه بین المللی باشد و موضوع زمانی به مسئله و حتی بحران تبدیل می شود که با منافع ملی و حتی امنیتی کشور در ارتباط مستقیم باشد.
بدیهیات دیپلماسی را بپذیریم
واقعیت این است که اظهار نظرهای چهرههای سیاسی در عرصه تعاملات بین الملل شاید در مقاطعی و مرتبط با موضوع خاصی نتیجه ملموس و مشخصی در پی داشته باشد اما در مجموع چندان مورد توجه واحدهای سیاسی مستقل در جهان قرار نمیگیرد و قاعده کار در نظام بین الملل این است که کشورها موضعگیریهای دولتها را از کانال رسمی و قانونی آن یعنی وزارت خارجه دریافت کرده و نسبت به آن واکنش نشان دهد. با این وجود به دلیل ساختار سیاسی ایران موضع گیری برخی از شخصیتها در فضای بین الملل مورد توجه قرار میگیرد. بویژه اینکه این چهرهها بعضا وارد فضای انتخاباتی شده اند و با نیم نگاهی به انتخابات ۱۴۰۰ به بیان افکار و ایده های خود میپردازند. در تازه ترین این موارد؛ «محسن رضایی» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت و گو با نشریه انگلیسی فایننشال تایمز گفته است: «ایران زمانی حاضر به مذاکره با آمریکا و قدرتهای جهانی است که سیگنال روشنی در خصوص رفع تحریمها در یک سال آینده دریافت کند.» این اظهار نظر البته با واکنش دستگاه دیپلماسی مواجه شد. «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه روز جمعه در صفحه شخصی توییتر و در واکنشی تلویحی به این نوع موضع گیری نوشت: «عرصه سیاسی ایران پویاست و مقامات نظرات متنوعی مطرح میکنند. اما آن نظرات نباید با سیاست رسمی دولت اشتباه گرفته شود. من، به عنوان وزیر خارجه و مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران، به زودی طرح اقدام سازنده و دقیق خودمان را ارائه خواهم کرد. البته از طریق کانالهای دیپلماتیک.»
ساعتی قبل از ظریف، «سعید خطیب زاده» سخنگوی وزارت خارجه با تاکید بر اینکه نظرات مطرح شده در این مصاحبه شخصی است؛ تصریح کرده است: «کلیه امور مرتبط به سیاست خارجی از طریق وزارت امور خارجه و از مجاری خود منتقل میشود.» برخی واکنشهای دیگر به اظهارات رضایی سبب شد که وی در اظهارنظری تاکید کند که مذاکره در چارچوب۱+۵ خواهد بود. این تصحیح در حالی است که از منظر ایران و وزات خارجه جمهوری اسلامی اساسا ۱+۵ وجود خارجی ندارد و با خروج آمریکا از برجام، ۴ کشور روسیه، چین، فرانسه و آلمان با ایران در این توافق حضور دارند. با این وجود گام نخست هرگونه مذاکره ای باید بازگشت آمریکا به این توافق بین المللی باشد.
جمهوری اسلامی چه آن زمان که «دونالد ترامپ» استراتژی تقابل سخت و خروج از قراردادهای بین المللی را در پیش گرفته بود و چه حالا که «جوبایدن» همچنان در اتخاذ مسیر درست ارتباطی با ایران دچار تردید است؛ برای حضور در مذاکره شروط مشخص و البته منطقی اعلام کرده و هرگونه توضیح و تفسیر تازهای درباره این شروط مشخص یعنی سه گانه "تعهد-اقدام-جلسه" میتواند ضمن سردرگم سازی دیپلماتهای داخلی و ارسال سیگنالهای چندصدایی از کشور، آمریکا و متحدانش را در مسیر اجرای تعهدات ادعایی خود دچار تردید کند. مسدود شدن کانالهای دیپلماتیک با ارائه دیدگاههای شخصی به جای دیدگاه کارشناسی شده روی میدهد و این انسداد در روزهایی که هم ایران و هم جهان نیاز مبرم به گشایش کانالهای دیپلماتیک دارند؛ شرایط را پیچیدهتر خواهد کرد.
درخواست سیگنال برای سم مهلک؟
اظهارات برخی مخالفان دولت و رقبای انتخاباتی رییس جمهوری به ویژه در حوزه سیاست خارجی و موضوعاتی چون برجام و مذاکره در عین حال تناقضات آشکاری را نشان میدهد که کار را هم برای تصمیمگیران داخلی و هم کنشگران دیپلماسی سخت میکند. برخی چهرههای منتقد کنونی برجام، پیشتر، آن را حافظ منافع ملی و قراردادی منطقی ارزیابی میکردند یا گروه دیگری در حالی که ماهها پیش مذاکره با آمریکا را گفت و گو با شیطان و سم مهلک میدانستند اکنون از سیگنالهای روشنی به منظور آغاز مذاکره سخن میگویند. «علی ربیعی» سخنگوی دولت پاییز امسال پیش بینی کرده بود که آنهایی که روزی مخالفت میکردند خودشان پیشرو مذاکره خواهند بود.» به نظر میرسد این پیش بینی درحال تحقق است و نشانههای وقوع آن با نزدیکتر شدن به خرداد ۱۴۰۰ روز به روز بیشتر میشود.
گروهی هرچند در ظاهر با طراحیهای متعدد، مسیر هرگونه مذاکره احتمالی دولت با آمریکا را مسدود میکنند اما مرور مواضع پیشین آنها درباره مذاکره و برجام، احتمال انتخاباتی بودن موضع گیریهایی تازه و البته متناقض را افزایش داده است. اذعان برخی چهرههای منتقد و مخالف دولت بر این موضوع که مذاکره برای جریان سیاسی خاصی مطلوب است و برای دیگر جریانها سم مهلک، نشان دهنده درست بودن گفتههای اعضای دولت است.
تغییر موضع مخالفان برجام و دولت همانگونه که اشاره شد در مقاطع مختلف روی میدهد اما گره خوردن منافع کشور با این تغییرات و تناقضها یا تدارکات انتخاباتی مشکلآفرین است. به همین دلیل است که رییس جمهوری بارها و بارها درباره تبعات این گره خوردن هشدار داده است. حجت الاسلام «حسن روحانی» آبان ماه سال جاری و همزمان با اوج گرفتن تحلیلهای انتقادی مربوط به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفت: «همانطور که نباید زندگی، تولید، فعالیت، رشد و اقتصادمان را به تحولات دیگر کشورها گره بزنیم، از این طرف هم نباید موضعگیری و حرکاتهایمان را به انتخابات ۱۴۰۰ گره بزنیم. اشکالی ندارد از امروز برای انتخابات تبلیغ و کار کنیم اما منافع ملی را فدای انتخابات نکنیم. ما مسئول منافع ملی هستیم و میخواهیم مردم احساس راحتی کنند و شرایط بهتری را پیش رو ببیند این برای ما مهم است.»
شائبه انتخاباتی بودن برخی رفتارها و گفتارها زمانی قوت میگیرد که نشریاتی مانند فاینشنال تایمز در معرفی برخی مصاحبه شوندگان خود از عنوان «نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایران» یاد می کنند و این در حالی است که موضوعاتی در سطحی چنین حساس و کلان نباید با رقابتهای انتخاباتی مرتبط شود.
- نویسنده :
- منبع : ایرنا
https://19dey.com/news/16409